تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 22
کد خبر: ۱۱۹۲۱۴
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۴

تهديد «جنگ» براي رسيدن به «مذاكره» است

رامین مهمانپرست

تدبیر24»طی روزهای گذشته میزان تنش میان تهران-واشنگتن بالا گرفت به‌گونه‌ای که مقامات کاخ‌سفید به‌صورت کاملا علنی دست به تهدید ایران زدند هر چند بلافاصله پس از آن مقامات کاخ سفید اعلام کردند که گزینه نظامی در دستور کار کاخ سفید نیست اما این وضعیت میان نه صلح و نه جنگ مدام از سوی مقامات کاخ سفید در نوسان بوده است. از سوی دیگر ترامپ به‌دلیل قرار گرفتن در شرایط انتخاباتی در ایالات متحده و همچنین نداشتن بهانه‌ای که بتواند به وسیله آن نمایندگان کنگره را قانع کند به هیچ‌عنوان شرایط آغاز یک جنگ را ندارد. بنابراین به‌نظر می‌رسد هدف این لفاظی‌های مقامات کاخ سفید کشاندن ایران به پای میز مذاکرات احتمالی است. به همین منظور «آرمان» با رامین مهمانپرست سخنگوی اسبق وزارت امورخارجه گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.

برخی از کارشناسان بر این نظرند که تهران به‌دنبال آن است تا به نوعی به‌صورت کجدار و مریز با دولت ترامپ عمل کند تا دوره‌اش به اتمام برسد از سوی دیگر وندی شرمن صراحتا اعلام می‌دارد که اگر دموکرات‌ها قدرت را در کاخ سفید در دست گیرند مجددا واشنگتن به برجام باز خواهد گشت. آیا ارزیابی شما هم همین است؟

به‌نظر می‌رسد اختلاف مواضعی میان جمهوریخواهان و دموکرات‌ها در رابطه با مساله توافق هسته‌ای وجود دارد، به این صورت که دموکرات‌ها برجام را دستاورد سیاست خارجی خود می‌دانند، اما جمهوریخواهان مخالفت‌هایی ابراز کرده‌اند. از زمانی که ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده انتخاب شد، به‌دلیل رفتارهای غیرطبیعی و غیرقابل پیش‌بینی که در موضوعات مختلف داشته، حتی در بین جمهوریخواهان نیز منتقدان و مخالفان بسیار جدی دارد، بنابراین اینکه انتخابات در آمریکا باعث روی کار آمدن دموکرات‌ها در این کشور باشد و یا حتی به‌صورت احتمالی یک کاندیدای دیگر جمهوریخواه روی کار آید، بعید نیست و ممکن است تغییراتی را در سیاست خارجی ایالات متحده به‌وجود بیاورد و یا حتی ممکن است در رابطه با برجام نیز اتفاقات جدیدی بیفتد. در مجموع انتخاب نهایی را مردم آمریکا بین دو رویکرد انجام خواهند داد. ترامپ با شعارهایی که در انتخابات مطرح کرد که به ظاهر منافع مردم آمریکا را در اولویت قرار دهد. از طرف دیگر ترامپ همه کنوانسیون‌ها و تعهدات و قرارداد‌های بین‌المللی را به‌گونه‌ای می‌دید که منافع آمریکا در خروج از این قرارداد‌ها و کنوانسیون‌هاست و به همین دلیل بسیاری از این تعهدات را نقض کرد. البته ممکن است ترامپ دستاوردهای اقتصادی هم برای مردم آمریکا در برخی از زمینه‌ها به‌وجود آورده باشد ولی مردم آمریکا به‌زودی باید یک تصمیم مهم بگیرند و میان منافع کوتاه‌مدت ملی و یا اعتبار، هویت و پایبندی به قواعد بین‌المللی و تعهداتی که قبلا بر عهده گرفته بودند یکی را انتخاب کرده و نشان دهند کدام یک از این دو برایشان اولویت دارد. به همین دلیل به‌نظر می‌رسد احتمالا رقابت خیلی فشرده‌ای در آمریکا شکل خواهد گرفت در حال حاضر اگر قرار بود رای‌گیری شود شاید دموکرات‌ها رای بیشتری نسبت به جمهوریخواهان داشته باشند، اما انتخابات در آمریکا ویژگی‌های مختلفی دارد. پیش از این همگان دیدند با آنکه مجموع آرای هیلاری کلینتون از دونالد ترامپ بیشتر بود ولی با توجه به آنکه انتخابات در آمریکا ویژگی‌ و سازوکارهای خاص خود را دارد، با درنظر گرفتن رای‌های الکترال در نهایت ترامپ رئیس‌جمهور شد. آنچه که ما باید دنبال کنیم جدای از آنکه در آمریکا چه اتفاقی می‌افتد و چه جریانی روی کار خواهد آمد باید منافع ملی‌مان را بر اساس سیاست‌های درست خودمان طراحی کنیم. بسیاری از نقاط ضعف و آسیب‌پذیری‌های داخل کشور را با تدابیر درست و با پیش‌بینی دقیق می‌شود رفع کرد. هر چقدر در داخل نقاط ضعفمان را برطرف کنیم و بتوانیم بر روی اقتدار داخلی و رضایت مردم در بخش‌های مختلف به‌خصوص میزان رفاه عمومی مردم کار کنیم از موضع قدرت می‌توانیم وارد مباحث و مسائل بین‌المللی شویم و کمتر کسی می‌تواند کشورمان را تهدید کند.

بر اساس نظرسنجی‌های انجام شده در آمریکا به‌نظر می‌رسد ترامپ از محبوبیت نسبی نسبت به سایر رقبا برخوردار است از دیدگاه شمال آیا ترامپ این شانس را دارد یک بار دیگر قدرت را در کاخ سفید در دست گیرد؟

به‌نظر می‌رسد ترامپ شانس بالایی دارد تا یک بار دیگر در انتخابات پیروز شود. رویه‌ای که ترامپ داشته توانسته در برخی از زمینه‌های اقتصادی موفقیت‌هایی به‌دست آورد و در داخل آمریکا شاخص‌های اقتصادی بهبود یافته است. این مساله می‌تواند رضایت بخش قابل توجهی از مردم آمریکا را به سوی خودش جلب نماید. آنچیزی که در حال حاضر در داخل جامعه آمریکا بر سر آن بحث و مورد اختلاف است این است که این منافع می‌بایستی به چه قیمتی تامین شود و یا به چه قیمتی می‌بایستی وضعیت اقتصادی آمریکا بهبود پیدا کند. آیا برنامه‌های کوتاه‌مدت برای مردم آمریکا راضی‌کننده است؟ یا به‌صورت بلندمدت در پی آینده‌نگری هستند؟ اگر آمریکا تعهداتی را که نسبت به سایر کشورها داشته، زیر پا بگذارد ممکن است در کوتاه‌مدت دستاوردهایی داشته باشد ولی در بلندمدت جایگاهی از نظر اعتبار نزد کشورهای دیگر در دنیا نخواهد داشت.

با سرکار آمدن تیم ترامپ و مشاورانش بر راس هرم قدرت در کاخ سفید، بسیاری از تحلیلگران روند حرکتی رئیس‌جمهور جدید آمریکا را افراطی و غیرعقلایی برشمردند؛ آیا افراط‌گرایی در کاخ سفید یک تاکیتک خاص برای حال حاضر است یا یک چرخش استراتژیک اتفاق افتاده است؟

زمانی که دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده تیمی را دور خودش در کاخ سفید جمع می‌کند و این تیم سخنان و مواضعی را با صراحت مطرح می‌کنند که این سخنان با هیچ‌یک از نُرم‌ها، قواعد و اصول حقوق بین‌الملل همخوانی ندارد و همچنین به‌دنبال جنگ افروزی و ماجراجویی هستند و با گروه‌های تروریستی همنوایی کرده و در جلساتشان شرکت می‌کنند، چه این گروه‌ها و گروهک‌ها همانند گروهک تروریستی منافقین باشد که به‌صورت علنی در جلساتشان شرکت کرده و پول دریافت می‌کنند و چه در پوشش تروریسم دولتی باشد که در پیوند با رژیم صهیونیستی می‌بینیم، به‌نظر می‌رسد منافع رژیم صهیونیستی برای آنها اولویتی حتی بالاتر از اولویت منافع ملت آمریکا باشد. تیمی که مبنا، رفتار و تصمیماتش عقلایی نباشد می‌تواند تیم خطرناکی باشد و این تیم افراطی ممکن است دست به هر اقدامی بزند. این بدان معنا نیست که آن مجموعه‌ای که در ایالات متحده آمریکا تصمیم‌گیری می‌کند در تصمیم‌گیری‌های بزرگ تسلیم چند نفر افراطی خواهد شد، مساله این است که با تصمیمات و اقدامات این گروه افراطی قطعا منافع ملی آمریکا دچار خسران و خسارات جبران‌ناپذیر خواهد شد. به‌نظر نمی‌رسد در عمل اقدام خاصی به وقوع بپیوندد اما آنچه که نسبت به ایران دنبال می‌کنند بیشتر جنگ روانی است که مردم کشورمان را هدف گرفته‌اند. زمانی که آنها مساله فشار حداکثری را دنبال می‌کنند بر این تصور اشتباه هستند که می‌توانند مشکلات اقتصادی و نارضایتی را در داخل کشور ایجاد کرده و با تهدید به جنگ افروزی مسئولان کشورمان را وادار به تسلیم کنند. اما آنها اشتباه می‌کنند آمریکا چهار دهه است که در مورد مردم ایران فکر و محاسبه اشتباه داشته است و همواره براین تصور اشتباه بوده‌اند که اگر با مردم کشورمان از موضع قدرت و فشار وارد شوند، می‌توانند توفیقی به‌دست آورند. این در حالی است که ملت ایران ملتی با تمدن چند‌هزار‌ساله است که اهل منطق و تعامل و گفت‌وگوست. اگر احترام ملت ایران حفظ شود و اگر از موضع برابر با ملت ایران سخن بگویند خیلی دستاوردهای بالاتری می‌توانستند داشته باشند. وقتی با ملت ایران از موضع قدرت سخن می‌گویند عکس‌العمل مردم ایران انسجام و اتحاد بیشتر و مقابله جدی‌تر با کسانی است که در آمریکا روی کار آمده‌اند. بنابراین باید از نظر دفاعی خودمان را در حالت بهترین شرایط آمادگی در سطح نیروهای دفاعی و مردمی قرار دهیم، ولی هر چقدر میزان و توان آمادگی دفاعی‌مان بیشتر باشد امکان وقوع هرگونه درگیری احتمالی کمتر است. کشوری که در اوج آمادگی باشد از بروز جنگ و تنش و درگیری جلوگیری می‌کند. کشورهایی دچار این مشکلات می‌شوند که به هیچ‌عنوان آمادگی ندارند و با خوش خیالی بر این تصور اشتباه هستند که هیچ‌اتفاقی به وقوع نخواهد پیوست. به‌نظر می‌رسد مواضعی که مقام معظم رهبری در حفظ آمادگی بالای نیروهای دفاعی و تدابیری که می‌بایستی در زمینه مسائل اقتصادی اندیشیده شود داشتند اتفاقاً باعث ایجاد ثبات می‌شود. بنابراین این آمادگی‌ها باعث می‌شود که کسی دست به هیچ‌گونه اقدامی نزند چون ممکن است مشکلاتی را برای خودشان ایجاد کند.

بعد از انجام کودتای نافرجام در ونزوئلا برخی از مقامات کاخ سفید و سناتورهای ایالات متحده آمریکا، تهران را متهم به دخالت در امور داخلی ونزوئلا کردند. طرح چنین اتهاماتی در زمان کنونی علیه ایران با چه اهدافی از سوی واشنگتن دنبال می‌شود؟

این هم روشی برای ایجاد فضاسازی علیه کشورمان و کشورهای دیگری است که روابط نزدیکی با کشور ونزوئلا دارند. این فضاسازی‌ها از سوی کسانی که سخنان نامعقول و غیرمنطقی زیادی را مطرح می‌کنند مساله تازه‌ای نیست زمانی که سناتورهایی همچون تام کاتن موضع‌گیری‌های ضد ایرانی می‌کنند از مجموعه موضع‌گیری‌های قبلی‌شان می‌شود ارزیابی روشنی داشت که البته طرح چنین حرف‌هایی فاقد ارزش است. مساله ونزوئلا همانند هر کشور دیگری مردم تصمیم‌گیر نهایی در آن کشور هستند. اگر اکثریت مردم دولت ونزوئلا و مادورو را قبول داشته باشند هیچ‌کسی نمی‌تواند این دولت و اراده مردم را ساقط کند. اگر هم مردم، ایشان را نخواهند در یک روند دموکراتیک، نتیجه مشخص و تغییرات ایجاد می‌شود. اینکه آمریکایی‌ها به‌دنبال آن هستند که به هر قیمتی در مسائل داخلی ونزوئلا دخالت کنند، اینکه سعی می‌کنند امنیت این کشور را با خطر مواجه کنند، مساله قابل پذیرشی نیست. در هر جایی که آمریکایی‌ها قصد ورود دارند سعی می‌کنند میان مردم اختلاف ایجاد کنند. تنها مردم آن کشور باید هزینه‌های چنین درگیری‌ها و شورش‌هایی را در داخل کشورشان بدهند. آمریکایی‌ها به هیچ‌عنوان حاضر نمی‌شوند نیروهای خودشان را درگیر چنین مسائلی کرده و تلفات داده و هزینه‌ها را بپردازند. بنابراین طراحی می‌کنند و اگر بتوانند موفقیتی در ایجاد اختلاف میان مردم به دست بیاورند آنوقت سعی می‌کنند منافع خودشان را دنبال کرده و از درگیری‌ها به‌عنوان بهانه‌ای برای دخالت استفاده کنند. اما اگر موفق نشدند، سعی می‌کنند به شعار دادن و متهم کردن دیگران ادامه دهند. در سوریه نیز همین گونه بود. همگان می‌دانند که آمریکایی‌ها از تروریست‌ها حمایت می‌کردند و برای گروه‌های مختلف تندرو سلاح ارسال می‌کردند و سعی می‌کردند در داخل سوریه بین مردم درگیری ایجاد کنند. زمانی که نتوانستند دولت سوریه را سرنگون کنند، شروع به اتهام زدن به کشورهای دیگر کردند. این روش‌ها جزو روش‌های مرسوم آمریکایی‌هاست که از این دست سخنان و مواضع ادعایی را به دفعات مطرح کرده و از اتهام زدن به سایر کشورها به‌عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خودشان استفاده می‌کنند.

از نظر برخی کارشناسان اتفاقات و تحریم‌های بر ضد ونزوئلا توسط آمریکا شباهت‌هایی با وقایع و تحریم‌های ضد ایران دارد. با توجه به آنکه هر دو کشور از نظر دارا‌بودن ذخایر عظیم نفت و گاز تقریبا مشابه هم هستند، آیا از دیدگاه شما می‌شود سناریوهای اعمالی کاخ سفید علیه کاراکاس را مشابه سناریوهایی دانست که علیه تهران دنبال می‌کنند؟

به هیچ‌عنوان وضعیت ایران و ونزوئلا با یکدیگر قابل مقایسه نیستند. درست است که هر دو کشور نفت دارند اما موقعیت اقتصادی، جغرافیایی و ظرفیت‌های مردمی و همینطور وضعیت داخل کشور به لحاظ سازماندهی، انسجام، رهبری، آمادگی نیروهای دفاعی، نقش و حضور ایران در ایجاد ثبات و امنیت منطقه‌ای و اینکه ایران در برابر سناریوها و برنامه‌هایی که آمریکایی‌ها با همکاری همدستانشان در منطقه داشته‌اند ایستادگی کرده‌اند، به هیچ‌عنوان تشابهی با وضعیت کنونی ونزوئلا ندارد. ایران وضع بسیار باثباتی در منطقه و در داخل کشور دارد و به این شکل نیست که به لحاظ اقتصادی بتوانند کشوری را که یک موقعیت ویژه اقتصادی دارد به زانو در بیاورند. ایران ١۵ کشور در همسایگی خود دارد و در جنوب کشور به آب‌های آزاد راه دارد و می‌تواند دسترسی به کشورهای مختلف را برقرار کند و از نظر منابع کاملا متنوع است و به لحاظ فصلی از چهار فصل برخوردار است. همچنین از نظر جمعیتی یک نیروی انسانی بسیار مستعد و باهوش دارد، از لحاظ فناوری و تکنولوژی در یک موقعیت مناسبی قرار دارد، بنابراین به هیچ‌عنوان وضعیت این دو کشور قابل قیاس نیست. ولی جدای از همه این مسائل شاید آن انسجام داخلی و یا آن مدیریت عالی که در بالاترین سطح می‌تواند کشورمان را از بحران‌ها نجات دهد در کشور ما به شکل کاملاً قدرتمندی حضور دارد و این مساله شاید مهم‌ترین تفاوت با ونزوئلا باشد که در این زمینه دچار خلأ است. ضمن آنکه آمریکایی‌ها فاصله‌ای که با ونزوئلا در همسایگی خودشان دارند با فاصله‌ای که آمریکایی‌ها نسبت به منطقه خاورمیانه و ایران دارند به هیچ‌عنوان قابل قیاس نیست. اگر چه آمریکایی‌ها سعی می‌کنند در امور کشورها دخالت کنند ولی همیشه باید آن کشور‌هایی را در مرکز توجه قرار داد که حاضر باشند برای رسیدن به اهداف خود هزینه‌های سنگین بدهند. بعید به‌نظر می‌رسد آمریکایی‌ها برای رسیدن اهدافی که هزاران کیلومتر با آنها فاصله دارد، حاضر به پذیرش هزینه و خسارت‌های سنگین باشند تا شاید بتوانند سیاست‌هایشان را تحمیل کنند.

لفاظی‌های جنگ‌طلبانه مقامات کاخ سفید را در چه چارچوبی تحلیل می‌کنید؟

این دست لفاظی‌های مقامات آمریکایی در حد شعارهایی است که تلاششان بر این است که جنگ روانی ایجاد کنند. روش آنها این گونه است که داخل کشور را دچار اضطراب و نگرانی کرده و در داخل میان مردم کشورمان اختلاف ایجاد کنند. بنابراین مردم ما باید هشیار و متوجه باشند تا فریب دشمن را نخورند چون ممکن است سناریوهای جنگ روانی آنها به اشکال مختلفی عملیاتی شود.

با در نظر گرفتن رفتار تصمیم‌گیرندگان سیاست خارجی کاخ سفید در مدل مذاکراتی میان واشنگتن-پیونگ یانگ، آیا امکان وجود دارد که آمریکایی‌ها به‌دنبال عملیاتی کردن همان سناریو و مدل مذاکراتی نسبت به تهران باشند؟

دو نوع مذاکره در طول سال‌های اخیر صورت گرفته است، اول مذاکره‌ای که دونالد ترامپ با رهبر کره شمالی انجام داد که بیشتر حالت نمایشی داشت و دوم مذاکراتی که ایران دنبال کرد. مذاکراتی که در چارچوب حقوق و منافع ملی‌اش بود و در راستای فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای با حضور قدرت‌های بزرگ اروپایی و همچنین روسیه و چین و همینطور ایالات متحده صورت گرفت. مباحثات و مذاکرات مبنای حقوقی داشت حتی نظارت سازمان‌های بین‌المللی همانند سازمان بین‌المللی انرژی اتمی را به همراه داشت. اکنون که ترامپ سخن از مذاکره می‌کند تنها یک سوال روشن و ساده وجود دارد، اگر مذاکرات احتمالی با دولت کنونی صورت گیرد چه تضمینی وجود دارد که طرف آمریکایی به تعهداتش پایبند باشد؟

برخی از تحلیلگران غربی بر این نظرند که رفتارهای افراطی ترامپ و مشاورانش در کاخ سفید احتمال بروز جنگ در منطقه را افزایش داده است آیا از دیدگاه شما این گونه است؟

در مرتبه اول باید یادآوری کرد که با مجموعه‌ای غیرعقلانی لازم است با احتیاط برخورد کرد چون رفتارش منطقی نیست، ولی در مقابل در چنین وضعیتی باید در اوج آمادگی باشیم، آمادگی یک بخش آن دفاعی است. اما بخش‌های مهمتری در موضوعات اقتصادی، اجتماعی، همراه نگه داشتن مردم و رضایت و کم کردن فشار بر روی آنهاست. اگر در این زمینه‌ها به فعالیت‌های خودمان بهتر ادامه دهیم به‌نظر می‌رسد با اقتداری که در داخل به‌وجود می‌آید هیچ‌کسی نمی‌تواند به‌دنبال جنگ افروزی باشد.

با توجه به عدم تعهد طرف‌های مذاکره‌کننده با ایران پس از توافق هسته‌ای (برجام) تهران چه استراتژی مشخصی را باید در قبال برجام در پیش گیرد؟

به‌نظر می‌رسد که ما باید به تقویت بنیه داخلی خودمان بپردازیم. هر چقدر در داخل قوی‌تر باشیم کمتر کسی می‌تواند کشورمان را تهدید کند و ما راحت‌تر می‌توانیم از منافع خودمان دفاع کنیم.

طی روزهای گذشته وزیرخارجه بحرین مدعی شد ایران حتی یک روز هم نمی‌تواند تنگه هرمز را ببندد. ارزیابی شما چیست؟

به‌نظر می‌رسد برخی از کشورها در منطقه سعی می‌کنند از فضاهایی که به‌وجود می‌آید اصطلاحا از آب گل آلود برای خودشان ماهی بگیرند. این دست از کشورها باید به فکر منافع مردم و کشورشان باشند، چون برخی از این کشورها در حد و اندازه‌ای نیستند که بخواهند خودشان را وارد چنین مباحثی کنند. بحرین به‌دلیل سیاست‌های غلطی که در رابطه با برخورد با مردمش داشته، تبدیل به کشوری شده است که شاید ضعیف‌ترین و بدترین دموکراسی را در سطح منطقه بعد از عربستان دارد و کشورهایی که هیچ‌وقت اجازه مشارکت مردم را در تعیین سرنوشت خودشان نداده‌اند به شکل صریحی دموکراسی را زیر پا گذاشته و خفقان ایجاد کرده‌اند. کشورهایی که نه بنیه دفاعی دارند و نه از توانایی لازم به لحاظ اجتماعی و پشتوانه قدرت مردمی برخوردارند و نه دموکراسی دارند، زمانی که در چنین هنگامه‌ای دخالت می‌کنند، بیشتر مورد مضحکه و خنده قرار گرفته و به عواملی تبدیل شده‌اند که از قدرت‌های بزرگتری تبعیت کرده و سعی دارند خود را زیر سایه آنها حفظ کنند. راه حفظ کردن قدرت برای مقامات بحرین و یا عربستان پناه گرفتن در پشت سر یک قدرت فرامنطقه‌ای متجاوز نیست. راه حفظ قدرت برای این کشورها توجه به مردم خودشان و گوش کردن به حرف آنها و پیاده کردن دموکراسی و برچیدن فضای خفقان در داخل کشورشان است.

با توجه به فشارهای تحریمی ظالمانه آمریکایی‌ها مردم کشورمان تحت فشار اقتصادی قرار گرفته‌اند، در شرایط کنونی مردم چه وظیفه‌ای در قبال کشور و زیاده خواهی‌های واشنگتن بر عهده دارند؟

ما نجیب‌ترین و صبورترین مردم را داریم به‌گونه‌ای در فراز و نشیب‌های گوناگون پای حفظ کیان، تمامیت ارضی و استقلال کشور ایستاده‌اند. مردم وظیفه خودشان را به بهترین شکل ممکن انجام داده‌اند، اما این وظیفه مسئولان است که راه‌های اجرایی را به شکلی دنبال کنند که فشارها از روی دوش مردم کاسته شود. ما نیاز به تصمیمات بزرگ و شجاعانه‌ای داریم تا ساختار اداری و اقتصادی کشور را اصلاح کنیم. باید دولت کوچک شده و خصوصی‌سازی به شکل کاملاً جدی دنبال شود. مقام معظم رهبری سالیان طولانی است که تاکید بر این مساله داشته‌اند ولی متاسفانه دولت‌های مختلفی که در طول سال‌های گذشته روی کار آمده‌اند هیچ‌یک گوش نکرده‌اند. زمانی که دولت بزرگ می‌شود به شکل کاملا طبیعی هزینه‌هایش افزایش می‌یابد وقتی هزینه‌ها افزایش یابد اتکای به درآمدهای نفتی افزایش می‌یابد که آن هم می‌تواند با محدودیت‌هایی روبه‌رو شده و تبدیل به اهرمی برای فشار از سوی کشورهایی می‌شود که می‌خواهند سیاست‌هایشان را علیه ما تحمیل کنند. ما باید از همه کسانی که صاحب فکر و تجربه هستند استفاده کنیم.

شاید برای خوانندگان «آرمان» خالی از لطف نباشد؛ هر چند این پرسش شخصی است. با توجه به آنکه پیش از این سخنگوی وزارت امور خارجه بوده‌اید چه شد که به فکر ازدواج با یک خانم بازیگر افتادید؟

متاسفانه همسر سابقم دچار یک بیماری بدخیم شد و بعد از حدود ٣۵ سال زندگی مشترک بسیار خوبی که داشتیم، به‌دلیل همین بیماری بیش از دو سال درگیر شد. امیدوار بودیم بتوانیم بر این بیماری غلبه کنیم اما خیلی به سرعت تمام بدن ایشان را دربر گرفت و شرایط بسیار سخت و غیرقابل وصفی بر همه ما تحمیل شد. بعد از یک فاصله زمانی معقولی بالاخره بعد از گذشت یکسال با در نظر گرفتن این مساله که باید زندگی کرد و زندگی در جریان است سرکار خانم کاویانی و خانواده ایشان از دوستان خانوادگی ما بودند و ما از چندین سال قبل رفت و آمد خانوادگی داشتیم، شاید هیچ‌وقت چنین تصوری نداشتیم که چنین اتفاقی بیفتد ولی به هر صورت تقدیر اینگونه رقم خورد و بعد از آنکه یکسالی که همسرم را از دست دادم، احساس کردیم شاید زندگی مشترک با یکدیگر می‌تواند در رسیدن به اهداف مشترک کمک کند. یک زندگی مشترک خوب برای خدمت به کشور در عین آنکه فعالیت‌هایمان را نیز ادامه دهیم. در صنف هنرمندان همه محترم و قابل احترام هستند اما برخی هم حاشیه‌هایی دارند و برخی مواضع و حرکاتی دارند که ممکن است مردم ما را آزرده خاطر کند. اما سرکار خانم کاویانی یکی از بی‌حاشیه‌ترین هنرمندان بوده‌اند و همچنین در عین حال مورد توجه مردم کشورمان نیز بوده‌اند و از نظر مشترکاتی که با یکدیگر به لحاظ اعتقادی و ایمانی داشتیم ایشان را نزدیک به اعتقادات و باورها و آرمان‌های خود می‌دانستم. در زندگی هر هنرمندی به‌خاطر شرایط کاری می‌تواند شرایط متفاوتی را شاهد بوده باشد اما از زمانی که این آشنایی به شکل جدی‌تر قرار گرفت فکر می‌کنم تغییرات محسوسی را همه مشاهده کردند. برای اینکه نشان دهیم می‌شود سیاست و هنر به شکل خیلی خوبی در کنار هم قرار گیرند و هم مورد توجه مردم همچنان باشند و هم اینکه در خدمت و وظیفه‌ای که می‌بایستی برای کشورمان انجام دهیم بتوانیم در کنار هم مکمل خوبی باشیم.

برچسب ها: جنگ مذاکره ترامپ
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: