تدبیر24»شكافها و اختلافهاي سياسي، طائفهاي، منطقهاي و شكافهاي ناشي از تقسيمبنديهاي سياسي پيشين در يمن، همواره در عرصه سياسي وجود داشت.
اين شكافهاي سياسي كه در گذشته يمن را به دو كشور شمالي و جنوبي تقسيم كردهبود، بار ديگر با درگيري نظامي گروههاي رقيب در عدن، سر باز كرده است. يمن به لحاظ سياسي در نيمه دوم قرن گذشته به دو بخش شمالي و جنوبي تقسيم شد، در جنوب ديدگاههاي چپگرا و كمونيست، متحد بلوك شرق حاكم بودند در حالي كه در شمال علي عبدالله صالح در اتحاد با شيعيان زيدي اين كشور دولت يمن شمالي را تشكيل دادهبود. جنوبيها همواره نسبت به نفوذ همسايه بزرگتر شمالي يمن، عربستان در سياست اين كشور اعتراض داشتند و سالها با حمايت دولت شرقگراي جمال عبدالناصر، با عربستان در جنگ بودند.
با وجود اينكه نهايتا در ابتداي دهه 1990 و فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي سابق، روند اتحاد يمن شمالي و جنوبي تحت رهبري علي عبدالله صالح آغاز شد اما اين روند هيچگاه به صورت كامل نتوانست احساسات استقلالطلبانه جنوبيها را مهار كند. عبدالربه منصور هادي، به عنوان يكي از اهالي جنوب يمن، سالها در مقام معاون علي عبدالله صالح، نماد وحدت شمال و جنوب محسوب ميشد. اختلاف نظر گروههاي جداييطلب با هادي زماني كه به قدرت رسيد، با نزديك شدن به عربستان سعودي و بعد از استعفا در همكاري با ائتلاف تحت رهبري عربستان، بارزتر و مشخصتر شد. گروههاي عمده يمني چه در شمال و چه جنوب، همواره نسبت به نفوذ و اثرگذاري عربستان در سياست اين كشور حساسيت دارند. به ويژه جنوبيها كه مدتها تحت نفوذ ايدئولوژيهاي چپگرايانه زندگي كردهاند چه نسبت به رويكرد غربگرايانه و پشتيباني واشنگتن از عربستان و چه از نظر مذهبي و نگراني از نفوذ وهابيت در منطقه خود، نگران هستند. عدن كه پيش از اين پايتخت يمن جنوبي محسوب ميشد، امروز از يك سو مركز تجمع گروههاي استقلالطلب جنوب و از سوي ديگر پايتخت موقت حكومت عبدالربه منصور هادي است. عمده نگراني استقلالطلبان جنوب يمن، افزايش نفوذ دولتهاي غربي در منطقه است. به هر تقدير از دهههاي گذشته عوامل دولتهاي غربي از جمله بريتانيا و امريكا همواره عامل اختلاف و شكاف در يمن بودهاند، چرا كه ترجيح دولتهاي غربي اين است كه در اطراف تنگه استراتژيك بابالمندب، دولت مقتدر و مستقلي پا نگيرد و با استمرار بحرانهاي بيپايان در يمن، به بهانه فقدان يك دولت مركزي در اين كشور، مستقيما كنترل اين تنگه استراتژيك را در اختيار بگيرند. خروج امارات متحده عربي از يمن، به بحران در جنوب يمن دامن زده است. اختلافات امارات و عربستان، در مورد نحوه اداره جنگ يمن بيش از دو سال است بروز كرده است. اگر جنگ ائتلاف امارات و سعودي براي تسلط بر بندر كليدي حديده كه تحت اختيار شيعيان قرار دارد، اتفاق نميافتاد، اين اختلافها و اين جنگ در عدن، خيلي زودتر رخ ميداد. اما دشمن مشترك در حديده باعث شدهبود كه اتحاد ميان عربستان و امارات همچنان حفظ شود. اما با آتشبس تحت نظارت سازمان ملل متحد در حديده، عملا شكافهاي ابوظبي و رياض سر باز كرد. ظاهر قضيه اين است كه امارات متحده عربي از ادامه جنگ در يمن هيچ منفعتي نميبرد. در نتيجه راهش را جدا كرده است و تلاش ميكند تا به جاي هزينه در يمن، به اهداف سياسي آسانتر از جمله شمال آفريقا در ليبي و سودان رسيدگي كند. امارات متحده عربي از توان نظامي و سياسي كافي براي مشاركت در يك جنگ مستقيم برخوردار نبود و بعد از مدتي مشاركت در جنگ يمن، حتي با استفاده از مزدوران خارجي و نيروهاي نيابتي، هزينه هنگفتي براي اين كشور بر جاي ميگذارد. ترجيح امارات اين است كه با استفاده از جنگسالاران نيابتي قدرتمند، مانند خليفه حفتر در ليبي، تلاش كند تا با حمايت اقتصادي و مالي، نفوذ خود را تقويت كند. در عين حال امارات در كشورهاي آفريقايي آنسوي درياي سرخ و تنگه بابالمندب، از جمله در جيبوتي، اتيوپي و سومالي هم از طريق كمپانيهاي خصوصي در حال سرمايهگذاري به ازاي نفوذ سياسي است. يمن به تدريج جذابيت خود را براي امارات از دست داده است. در ابتداي جنگ يمن، اماراتيها تصور ميكردند كه ميتوانند به ازاي مشاركت خود در جنگ، دستكم بخشي از حاكميت يمن را به دست بياورند. آنها تمركز خود را براي تسخير كليدي سقطري قرار داده بودند، اما در تصرف اين منطقه هم ناكام ماندند. در نتيجه هيچ منفعت سياسي يا اقتصادي براي امارات در يمن باقي نمانده است. خروج امارات از يمن، عملا متحدان ابوظبي را در عدن به شكلي رها كرده است تا براي منافع سياسي خود، در برابر نفوذ سياسي دولت غربگرا و حكومت وهابي عربستان در منطقه خودشان ايستادگي كنند.
جعفر قنادباشی؛تحلیلگر