بامداد جمعه، اولین حمله نظامی آمریکا به «حشدالشعبی» عراق در دوران ریاستجمهوری «جو بایدن»، با فرمان مستقیم او انجام شد و بنابر گزارشهای منتشر شده، شماری از نیروهای کتائب حزبالله در منطقه «بوکمال» سوریه (نزدیک مرز عراق) به شهادت رسیدند.
تدبیر24» منتقدین: بامداد جمعه، اولین حمله نظامی آمریکا به «حشدالشعبی» عراق در دوران
ریاستجمهوری «جو بایدن»، با فرمان مستقیم او انجام شد و بنابر گزارشهای
منتشر شده، شماری از نیروهای کتائب حزبالله در منطقه «بوکمال» سوریه
(نزدیک مرز عراق) به شهادت رسیدند. شمار شهدا از یک نفر تا 22 نفر اعلام و
تحلیلها و موضعگیریها درباره این حمله ادامه دارد. این جنایت، سوای از
اینکه «تجاوزی آشکار» و خلاف تمام قوانین بینالمللی بود، از دو زاویه،
«مهم» و قابل بررسی است: اول اینکه، تحلیل آن عدهای را که «بایدن» را فردی
معقول و متفاوت از ترامپ معرفی میکردند، زیر سؤال برد و دوم اینکه؛
مسئولیت این حمله، رسما از سوی دولت آمریکا پذیرفته شده و حال اینکه،
«غالبا»، آشکارا مسئولیت چنین حملاتی از سوی حتی دولت ترامپ، پذیرفته
نمیشد چرا که «حشدالشعبی» نهادی رسمی و بخشی از نیروهای مسلح عراق است که
زیر نظر نخستوزیر این کشور فعالیت میکند. از نکات مهم و در عین حال عجیب
مرتبط با این حمله، مواضع مبهم یا بعضا عجیبی است که از عراق ساطع میشود.
مواضعی که به نظر میرسد، در صورت ادامه یافتن، باعث تکرار چنین حملاتی
خواهد شد. در این باره گفتنیهایی هست:
1- در علوم سیاسی میخوانیم،
قالب سیاسی حاکم بر کشورها غالبا یا «ساختارمحور» است یا «کارگزارمحور». در
قالب «ساختار محور»، این قانون و ساختار سیاسی حاکم است که، رهبران یک
کشور را «محدود» و به عبارت دقیقتر «کنترل» میکند تا از ساختارهایِ تعریف
شده خروج نکند. بدین شکل که رهبران سیاسی موظف میشوند، سیاستهای کلان
کشورشان را در چارچوب این ساختار پیش ببرند. (اینکه از سوی چه کسانی موظف
میشوند، بحث دیگری است که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد). اما، در
قالب سیاسیِ «کارگزارمحور»، قانون نمیتواند افراد را آن طور که باید،
محدود نماید و تصمیمات غالبا «فردمحور» میشوند. نظام سیاسی حاکم بر آمریکا
نیز مثل خیلی از نظامهای سیاسی دیگر، ساختارمحور است طوری که با آمدن و
رفتن فرد، ساختارشکنی مثل ترامپ نیز، در نهایت تسلیم ساختار میشود. منظور
اینکه، در آمریکا، مثل خیلی از کشورهای دیگرِ دنیا، چون قالب سیاسی،
«ساختارمحور» است، روسایجمهور نمیتوانند از آن شاکله و ساختار عدول کنند.
این وضعیت را میتوان در نهادهای کوچکتر نیز مشاهده کرد مثل نهاد
«پنتاگون». آیا با آمدن بایدن، ساختار و شاکله پنتاگون تغییر کرده است؟
پاسخ روشن است: «خیر»! از همین جا میتوان به نکته اول این یادداشت رسید.
چقدر «سادهلوح»، «بیسواد» یا مغرضند کسانی که میگویند، بایدن که آمد،
سیاستهای آمریکا تغییر کرد! این وضعیت فقط منحصر به عراق نیست. واکنشهای
دولت بایدن در مواجهه با روسیه، چین، ونزوئلا، رژیم صهیونیستی، ایران و...
نیز نشان میدهد، حمایت بیچون و چرا از رژیم صهیونیستی و حمله به روسیه،
ایران، چین یا ونزوئلا، در ساختار سیاسی آمریکا «تعریف شده» و روسایجمهور
صرفا میتوانند، در نحوه این حمایتها یا حملات، تغییرات جزئی را اعمال
میکند. «دولتهای در سایه» و «لابیهای قدرتمند» که در بسیاری از نظامهای
سیاسی دنیا، وجود دارند، این «بایدها و نبایدها» را مشخص میکنند. به
عنوان یک مثالِ روز، میتوان به استفاده امارات از لابیهای قدرتمند و
پرنفوذ صهیونیستی در آمریکا اشاره کرد که، با تکیه بر حمایت همین لابیها
جرأت کرد، روابط خود با رژیم صهیونیستی را علنی کند! برای درک میزان قدرت و
نفوذ این دولتهای در سایه و لابیهای قدرتمند در آمریکا کافی است این
جمله را در گوگل جستوجو کرده و متحیر شوید: Largest lobbying groups in US
2- آنچه بامداد جمعه در بوکمال «سوریه» به شکل «حمله» به نیروهای رسمی
عراق صورت گرفت، و فرمانده سنتکام با صدور بیانیهای مسئولیت آن را رسما
برعهده گرفت، «حمله» به همان قوانین و چارچوبهای بینالمللی بود که عمده
نویسندگانش، همین کشورهای غربی هستند. همان چارچوبها و قوانینی که همواره،
سایر کشورها بهدلیل رعایت نکردن آنها، تحت فشار قرار میگیرند و صد
افسوس، برخی کشورهای قربانی هم تلاش میکنند، در همان چارچوبها بمانند و
حرکت کنند. یعنی در عصری که، کشورهای زورگو، با شکستن چارچوبها و قوانین
خود ساخته، دیگرانی را تحت فشار قرار میدهند، عدهای تازه یادشان میافتد،
باید در چارچوب آنها حرکت کنند! دیروز خبری از رسانههای عراقی به نقل از
وزیر خارجه این کشور منتشر شد که ایشان گفته، در کشورهای دموکراتیک، چیزی
به نام مقاومت وجود ندارد و آنهایی که به پایگاههای آمریکایی حمله
میکنند، تروریست هستند (ایرنا) و حمله به بوکمال و نیروهای حشدالشعبی نیز
ساعاتی پس از همین موضعگیری جناب «فوادحسین» صورت گرفته است! این خبر در
صورت صحت میتواند یکی از موارد تاییدکننده ادعای ما باشد. کشوری که
نیروهای رسمیاش از سوی آمریکا علنا مورد حمله قرار گرفته، آن هم با نقض
تمام قوانین و چارچوبهای بینالمللی، هنوز در تلاش است، در آن چارچوب حرکت
کند! نتیجه طبیعی چنین رویکردی، ادامه این حملات خواهد بود. چه میدانیم
شاید این حمله، نتیجه همین موضعگیری باشد!
3- این جمله را بهخاطر
داشته باشید: آمریکا دیر یا زود، از عراق و حتی منطقه اخراج خواهد شد و
چنین حملاتی جلوی این خروج را نخواهد گرفت. برای این ادعا، دلایل زیادی
وجود دارد و حشدالشعبی و مصوبه مجلس عراق و نفرت عراقیها از آمریکا بخشی
از این دلایل است. وضعیت بغرنج سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا نیز اجازه
هزینههای بیشتر به این کشور در عراق و منطقه را نمیدهد. کرونا هم که به
تنهایی، میلیاردها دلار به این کشور خسارت زده، مزید بر علت شده تا آنها،
راهی برای خروج آبرومندانه از منطقه پیدا کنند. وقتی ترامپ میگوید «7
تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کردیم حالا باید با چراغ خاموش به آنجا
برویم» نشان میدهد، این کشور هزینه فوق سنگینی در این منطقه متحمل شده و
صددرصد شکست خورده است. اینکه، نه رئیسجمهور آمریکا و نه هیچ مقام دیگر
آمریکایی جرأت ندارند مثل مقامات سایر کشورها به منطقه سفر کنند نیز قطعا
به معنای پیروزی آمریکا در منطقه نیست. اینکه چرا این کشور بهرغم تحمل این
همه خسارت، هنوز در منطقه حضور دارد نیز، مسئله دیگری است که نیاز به
بررسی مفصل و جداگانهای دارد. اینجا فقط به دو مورد اشاره کرده و
میگذریم. اول اینکه، همین حالا که در حال مطالعه این یادداشت هستید،
تقریبا نیمی از نظامیان آمریکایی مجبور شدهاند کشور عراق را ترک کنند.
نکته دوم اینکه، خود آمریکاییها، دلیل عدم خروج از عراق را «ایران» عنوان
میکنند! بله، آمریکا حاضر است 7 تریلیون دلار در منطقه هزینه کند تا شاید،
از میزان نفوذ کشورمان در منطقه، کمی بکاهد! همین جا داخل پرانتز کمی به
این موضوع که «برخی در ایران میگویند برویم با آمریکاییها بر سر مسائل
منطقهایمان مذاکره کنیم تا شاید، به کره جنوبی اجازه دهد یک میلیارد دلار
از پول نفتمان را به شکل دارو و غذا پس دهد» فکر کنید!
4- «مقاومت»، یک
جریان پراکنده و جدا از هم نیست که فعالیتهای جزیرهای داشته باشد، بلکه
جریانی است یکپارچه و قدرتمند که پشتوانه محکم مردمی دارد و از ایران و
افغانستان و سوریه تا عراق و لبنان و فلسطین و...کشیده شده است. آنچه کمر
پروژه عظیم و پر هزینه «داعش» را شکست، مگر چیزی جز همین جریان مقاومت
بود؟! حمله به بخشی از این مقاومت، حمله به تمام مقاومت است. این را گفتیم
تا نتیجه بگیریم، اگر فردا روزی شنیدید دشمن از ناحیهای ضربه خورده که در
محاسباتش نیامده، تعجب نکنید. دیروز آسوشیتدپرس اعلام کرد، یک کشتی متعلق
به رژیم صهیونیستی
روز پنجشنبه، حین عبور از دریای عمان، منفجر شد!
جعفر بلوری