تدبیر24»شبیه هیچ وقت دیگری نیست. شاید دیگر خیلی هم وقتی نیست. دلخوریها و خستگیها تلنبار شده است. هرچه هم که دویده باشی باز هنوز به مقصد نرسیدهای. خستگی ناخرسندی را هم بیشتر کرده است. واکنش آدمها به ناخرسندیهایشان میتواند متفاوت باشد. بسته به میزان و موضوع ناخشنودی چهبسا از شرایط بترسند و بیکنش شوند، ترس گاهی هم به واکنشها و رفتارهای پیشبینینشده میانجامد. روی دیگر ماجرا این است که آدم از شرایطش خشمگین و آشفته شود. شاید بهگونهای کلیشهای همراه با واژه خشم نمایی از آدمی که دارد پرخاش میکند و چیزی را میکوبد، به ذهن برسد؛ ولی خشم یکی از هیجانهایی است که سویه سازندهای هم میتواند داشته باشد.
همیشه ناخشنودی و خشم را با قهر نشان نمیدهیم. خشم انرژی دارد که میتواند به راه و روشی بیآسیب به کار بیاید، موجب تصمیمهای درست شود و آدمها را از وادادگی و پذیرش شرایطی که دوست ندارند، بهدور بدارد. پیامد خشم میتواند حرکت و تصمیم و انتخاب و کار باشد، اگر ما به هیجانهایمان آگاه باشیم و سرکوبشان نکنیم. مدیریت کنیم که نهتنها خشم یا ناخشنودی به خودمان و دیگران آسیب نزند؛ بلکه انرژی آن به کار بهبود و تغییر آورده شود، در هنگامهای که زندگیمان را از یکسو جنگ تحریمی و از سوی دیگر چالههای بیتدبیریها دچار چالش کردهاند، اکنون که خیلی از ما که امید به بهبود داشتیم، ناچار با همه توان برای حفظ وضع موجود تقلا کردهایم، در همین روزهاست که باید تصمیم بگیریم اگر ناخشنودی و خشمی داریم انرژی آن را به راه و روشی سازنده به کار و چارهجویی بیاوریم.
قهرکردن هم یک واکنش است؛ ولی واکنشی کنشپذیرانه است. هیچ فرد یا جامعهای با قهرکردن به خواستههای خود نرسیده، دگرگونی سازندهای نیافریده و پیروز میدان نشده است. قهر شاید یک راهبرد کوتاهمدت باشد، ولی برای ریلگذاری یک جامعه سودمند نبوده و نیست. برای حل مسئلهها باید نخست از مسئله آگاه شد، شرایط را ارزیابی کرد و از کنشگران اثربخش باانگیزه و هم از خشم یا ناخرسندی آنان در مسیری برای بهبود بهره گرفت. دیگر خیلی وقت نداریم، شاید وقت دیگری هم نداشته باشیم. آگاهانه تصمیم بگیریم، کناره نجوییم و برای بهبود کاری اثربخش کنیم.
پایان پیام