یکی از سه شعار اصلی انقلاب «استقلال» بود. این شعار به دلایل گوناگونی در تاریخ ۲۰۰سال گذشته در ایران، اهمیت یافته است. استقلال در برابر وابستگی بود. به همین دلیل، عدهای دنبال خودکفایی یا خودبسندگی کامل بودند و هنوز هم هستند.
ولی واقعیت این است که وابستگی صفر و یک نیست. در حقیقت، کشوری نداریم که به نحوی با دیگران وابستگی نداشته باشد. چهبسا استقلال صددرصدی موجب تضعیف و ضربهپذیری آن نیز بشود. بنابراین، استقلال از مفهوم سنتی خود خارج شد و بهنوعی وابستگی متقابل و سازنده و به سود دو طرف تعبیر شد.
ولی همچنان مسئله استقلال ظرافتهای مهمی دارد. به این معنا که نباید همه تخممرغهای خود را در یک سبد گذاشت. نقض استقلال فقط این نیست که دیگران دستور دهند و ما تبعیت نماییم. نقض استقلال در تاثیرپذیری شدید از تحولات خارجی هم هست. بهویژه اگر تاثیرپذیری بهگونهای باشد که دست ما برای مقابله با وضعیتهای پیشآمده نیز باز نباشد. به همین علت، دولتها میکوشند که شرکای تجاری خود را اعم از وارداتی یا صادراتی، تنوع بخشند تا به قول معروف، در وضعیتهای پیشبینینشده، دستشان داخل پوست گردو گذاشته نشود.
با این مقدمه، باید گفت که از سال۱۳۸۴ بهویژه پس از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل در رابطه با فعالیتهای هستهای ایران، وضعیت کشور به شکل ناخرسندکنندهای به مفاد این قطعنامهها گره خورد. توافق برجام توانست مشکل را حل کند یا حداقل در مسیر حل نهایی قرار دهد. ولی چیزی که تصور نمیکردند، آمدن ترامپ به کاخسفید بود که الگوی رفتاری او بهکلی متفاوت از سنت پیشین کاخسفید در رعایت تعهدات دولتهای قبلی بود.
او حتی پیش از آمدن صریحاً اعلام کرد که از برجام خارج میشود و پس از یک سال چنین کرد و کل فرایند و روند برنامههای کشور را دچار اختلال کرد. کافی است که گفته شود چنان تحریمها را سخت کرد که درآمدهای ارزی ایران به کمترین مبلغ ممکن رسید و بحرانهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ بهنحوی متأثر از این اقدام بود؛ چنانکه هنگامی هم که ترامپ در بهمن ۱۳۹۹ رفت، فروش نفت ایران و مراودات بازرگانی بهسرعت راه افتاد. آنان که پیگیر اخبار بودند، به یاد دارند که وی پس از مراسم تحلیف بلافاصله در اتاق بیضی کاخسفید دهها دستورالعمل یا مقررات را امضا کرد. خیلی صریح وعدههای خود را به اجرا میگذارد.
همچنین، مسئولین خودمان میدانند که پیش از برجام، آمریکاییها به شیوههای گوناگون راههای دورزدن تحریم را به طرفهای تجاری ایران میگفتند تا راهها همه بسته نشود. ولی در دوره ترامپ از این خبرها نبود. این وضعیت موجب وابستگی نامتعارف شرایط ما به تحولات خارجی شده است؛ درحالیکه دلیلی ندارد تا این حد با نقض استقلال خود، وابسته به تحولات بیرونی شویم.
اکنون وارد مبارزات انتخاباتی آمریکا شدهایم. کمتر از ششماه دیگر انتخابات انجام خواهد شد و دو ماه بعد هم فرد منتخب وارد کاخسفید میشود. بهطور طبیعی، کسی قادر به پیشبینی قطعی نیست که بایدن انتخاب میشود یا ترامپ؟ یا اصلاً ممکن است شرایط بهکلی متفاوت شود. بااینحال، ترامپ شانس بالایی برای حضور قانونی دارد و مهمتر اینکه اگر بیاید، احتمال بیشتری وجود دارد که رای بیاورد، پس این احتمال را باید جدی گرفت و برای مواجهه با آن آماده بود.
صفحات دیپلماسی و بینالملل امروز «هممیهن» ترجمه گفتوگوی مفصل ترامپ با شماره اخیر مجله «تایم» است. گرچه سخنان او از صراحت گذشته برخوردار نیست؛ ولی دو نکته آن برای ما اهمیت دارد. یکی ادامه سیاستهای گذشته او علیه ایران است که بهطور قطع با تنگ کردن حلقه تحریم و منابع درآمدی ایران همراه خواهد بود. دیگری هم، تشدید حمایتهای او از اسرائیل است.
فراموش نکنیم که در تنش اخیر میان ایران و اسرائیل، رفتار دولت بایدن در مهار طرفین برای کاهش تنشها چگونه بود؛ درحالیکه رفتار احتمالی ترامپ را میتوانیم حدس بزنیم که ممکن است موجب تشدید تنش شود. به همین دلیل، تعدادی از تحلیلگران معتقدند با توجه به وضعیت فعلی ایران و اسرائیل، اگر ترامپ بر سر کار باشد؛ اسرائیل متفاوتتر و شدیدتر رفتار خواهد کرد. ضمن اینکه بازگشت ترامپ به کاخسفید، فضای میان ایران و آمریکا را شکننده خواهد کرد. در کنار اینها، نکته مثبتی هم شاید باشد و آن قابلیت تصمیمگیری بیشتر او برای رسیدن به توافقهای جدید است.
ما نمیدانیم چه اتفاقی رخ خواهد داد؛ ولی میدانیم که برای چنین وضعی باید برنامه داشت. اقتصاد در برابر آمدن ترامپ قطعاً واکنش منفی نشان خواهد داد. افکار عمومی هم به تبعیت از آن چنین رفتاری خواهد داشت. مگر اینکه پیشاپیش برای مواجهه با این رخداد آمادگی کامل داشته باشیم. منظور از آمادگی منحصر به میدان نیست. بلکه ایدههای روشن و واقعگرایانه و دیپلماسی کارآمد در کنار میدان جوابگو خواهد بود.
منبع : روزنامه هم میهن