به گزارش تدبیر24 به نقل از رویداد24 همین موضوع فهرستهای بلندبالایی از نامزدها فراهم کرده است؛ از اصلاحطلب و اصولگرا و اعتدالگرایان نام است که بیرون میآید. در این گزارش به مهمترین چهرههایی پرداختهایم که نامشان برای انتخابات ریاستجمهوری مطرح شده است.
حسن روحانی: تاکنون هیچ تحرکی نداشته است؛ نه جلسهای و نه مشورتی. روحانی در انتخابات خبرگان ردصلاحیت شد. برخی معتقدند رئیسجمهور سابق بعید است بتواند شوری در بین مردم ایجاد کند. دولت دوم حسن روحانی حتی در عملکردن به ساده ترین وعدهها ناتوان بود. برخی دیگر به کارنامه دولت بعد از او اشاره میکنند و معتقدند عملکرد دولت رئیسی برای او اعتبار ایجاد کرده است. با اینحال ردصلاحیت او در انتخابات خبرگان، عملاً او را منفعل کرده است.
علی لاریجانی: با اینکه چهرههای میانهروی مجلس توفیق دندانگیری به دست نیاوردند که لاریجانی بتواند به پشتوانه آنها وارد انتخابات شود، اما همه میدانند که او چهرهای موثر است که نمیتوان از کنار اسمش به آسانی گذشت.
در انتخابات دور قبل، سنگین وارد شد (بهخصوص با کلیپهایی که تماماً اسلوموشن بودند) اما به سد شورای نگهبان خورد. تحلیل این است که انتخابات ۱۴۰۰ با برنامه «تثبیت بدون ریسک» ابراهیم رئیسی برگزار شده و این بار چنین برنامهای وجود ندارد. بسیاری معتقدند او تا نظر مثبت نهادهای عالیرتبه را نگیرد و از تائید صلاحیتش مطمئن نشود وارد انتخابات نمیشود اما آنها که با سازوکار نظام بیشتر آشنا هستند معتقدند در جمهوری اسلامی به کسی چنین تضمینهایی داده نمیشود.
شنیده شده که او امروز (شنبه، ۵ خرداد) تازه جلساتی برگزار میکند که حضورش در انتخابات را سبک-سنگین کند.
محمدجوادظریف: در فایلی که چندی پیش و بعد از انتخابات درز کرد، ظریف گفته بود در میان همه کاندیداهای دیگر –از جمله لاریجانی و جهانگیری- محبوبیت بیشتری دارد. در این سه سال مرتب با سیاسیون جلسه گذاشته، سخنرانی کرده، و تازگی کتاب خاطراتش از دوران وزارت را منتشر کرده تا از عرصه سیاسی کشور حذف نشود. این گمان بوده که او هدف بزرگتری دارد. حضور ظریف با استقبال میانهروها مواجه شده است اما در محافل اولین مسئله راضی کردن او به ثبتنام است. چهرههای سیاسی اصلاحطلب او را اولین شانس خود در انتخابات میدانند اما برای اینکه او وارد انتخابات شود، شانس زیادی قایل نمیشوند.
علی اکبر صالحی: دیپلمات آرام و صریحالهجه میتواند ترکیب رویایی اصلاحطلبان باشد. هم وزیر امورخارجه احمدینژاد بوده و هم رئیس سازمان انرژی اتمی و عضو تیم مذاکرهکننده برجام در دوره روحانی. اخیراً نشست و برخاست با خاتمی در مراسم چهلم همسر علیزاده مورد توجه قرار گرفته است.
صالحی کسی است که با حمایت رهبر انقلاب و علیرغم مخالفت احمدینژاد در سال آخر دوره او در عمان با آمریکاییها مذاکره کرد و تا کنون در انتخاباتی شرکت نکرده و مهر ردصلاحیت هم در شناسنامه سیاسیاش ندارد. برخی شنیدهها حاکی از آن است که علی لاریجانی از او به عنوان کاندیدای مطلوب نام برده است که البته میتوان آن را تعارف معمول ایرانی حساب کرد. همینها او را بدل به گزینهای ایدهآل میکند اما مسئله این است که آیا میتوان او را برای ثبتنام قانع کرد یا نه.
مسعود پزشکیان: نماینده تبریز که قرار است رئیس فراکسیون میانهروها در مجلس آینده باشد از آنجا که با حمایت نهادی عالیرتبه از سد شورای نگهبان گذشته، شانس بالایی برای تائید صلاحیت دارد.
پزشکیان به عنوان وزیر بهداشت خاتمی اصلاحطلب شناخته میشود اما همیشه تکرو بوده و به واسطه بدنه رایاش در استانهای آذریزبان، رفتار سیاسی خاصی دارد که بسیاری اصلاحطلبان را خوش نمیآید.
محمد شریعتمداری: وزیر سابق رفاه اجتماعی و وزیر اسبق صنایع در دوره روحانی تا همین پارسال عضو هیات امنای ستاد اجرایی فرمان امام بود که نشان میدهد مورد اعتماد نهادهای عالیرتبه است. شنیده شده که او هم تحرکاتی را برای ورود به انتخابات شروع کرده است.
جواد آذری جهرمی: وزیر ارتباطات دولت روحانی، حداقل در فضای مجازی به خاطر حاضر جوابی، همیشه به عنوان یک نامزد جدی انتخاباتی مطرح میشود. در انتخابات زمزمههایی مبنی بر تمایلش در انتخابات شنیده میشد اما گویا چندماهی برای رسیدن به حدنصاب سنی قانونی (۴۰سال) کم داشت. او حالا شرایط سنی حضور در انتخابات را هم دارد.
جهرمی مانند همه کسانی که خواستهاند دو طرف – حاکمیت و مردم- را داشته باشند، هماکنون علیرغم ذکاوت بالایش، چوب دو سر طلاست: در دوران او دسترسی عمومی به ایترنت بسیار افزایش پیدا کرد و همچنین پایههای شبکه ملی اطلاعات گذاشته شد. اما طرفین بخشهای منفی کار او را میبینند: کارشناسان حوزه فضای مجازی او را پدر فیلترینگ میدانند و نهادهای حاکمیتی که به دنبال محدودیت اینترنت هستند او را مسئول دسترسی گسترده مردم میدانند و همین او را در چشم برخی نهادها مغضوب میکند، به صورتی که احتمال تائیدصلاحیت او را باید بسیار کم دانست.
اسحاق جهانگیری: درباره وزیر صنایع دولت خاتمی، چهره شاخص کارگزاران و معاون اول روحانی اینروزها به شکل عجیبی کم در محافل سیاسی صحبت میشود. یا از حضور او مطمئن هستند یا با توجه به ردصلاحیتش در انتخابات ۱۴۰۰ شانس زیادی برای او نمیبینند.
جهانگیری جز شورای نگهبان، با دو مانع دیگر هم روبروست؛ یکی عملکرد دولت روحانی و دیگری حضور برادرش در بعضی پروندههای اقتصادی. اما جهانگیری بین اصلاحطلبان و احزاب مقبولیت کافی دارد و نامزدی او باعث حمایت جبهه اصلاحات خواهد شد.
محمدرضا عارف: روی کاغذ میتواند جدیترین گزینه اصلاحطلبان و میانهروها باشد؛ هم چهرهای دانشگاهی دارد و هم به خاطر انصراف اجباری، از روز اول، روی خوش به روحانی نشان نداد و به عنوان منتقد سیاستهای روحانی شناخته میشد.
اما عملکرد او در مجلس دهم نشان داد حتی اگر مجلس به او تقدیم شود پس کسی چون لاریجانی برنمیآید و توان فعالیت در بازی پیچیده سیاست در ایران را ندارد.
موافقانش معتقدند که نگاهی به کاندیداهای طرف مقابل نشان میدهد عارف از همه آنها چند سروگردن بالاتر است.
سعید جلیلی: از نظر برند سیاسی، نزدیکترین فرد به ابراهیم رئیسی محسوب میشود. او مدت زیادی است سکوت کرده و از نظر مردم، مقصر ناکارآمدی دولت رئیسی نیست. جبهه پایدرای هم شیفته اوست. کمپین دعوت از او در وبسایت کارزار یکی از داغترین کارزارها است.
محمد باقر قالیباف: نامزد همیشگی انتخابات ریاست جمهوری، بعید است این فرصت را از دست بدهد. او نیاز دارد حیثیت بربادرفته خود را احیا کند. اگرچه فهرست او در مجلس توفیق چندانی نداشت اما قالیباف یاران باوفایی دارد که خیلی سریع میتوانند به صورت جهادی! ستادهایی در حمایت از او ایجاد کنند.
برخی منابع فعلا هرگونه حضور او در انتخابات را رد میکنند. قالیباف در بیسابقهترین شرایط در تاریخ انتخابات قرار گرفته است. انتخابات هیئت رئیسه مجلس در تاریخی مابین ثبتنام کاندیداها و روز انتخابات ریاستجمهوری قرار گرفته و ثبتنام او در انتخابات ریاستجمهوری شانس او برای انتخابات هیئت رئیسه مجلس را تماماً از بین میبرد؛ یک قمار سنگین.
قالیباف میتواند در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند و اگر ببرد که برده اما اگر ببازد، ریاست مجلس را هم باخته است.
مهرداد بذرپاش: به خاطر بیکفایتی در حادثه سقوط هواپیما مورد انتقاد اصولگرایان قرار گرفته است اما همه میدانند مهرداد چقدر جاهطلب است و بعید است از این فرصت به آسانی عبور کند. شایعاتی درباره جلساتی شنیده شده که برای تدارکات کمپین او برگزار شده. رقبای او حتی خبر دادهاند که کدام بانک قرار است هزینههای انتخاباتی او را تامین کند؛ خبری که نمیتوان آن را تائید یا تکذیب کرد اما نشان میدهد که رقبای بذرپاش او را بسیار زیرنظر دارند و او نقطه ضعف هم کم ندارد.
علیرضا زاکانی: اگر در شهرداری موفق میشد، قویترین چهره اصولگرایان در این فهرست بود اما او حالا در تهران به عنوان تخریبگر درختهای شهر و امضاکننده قراردادهای غیرشفاف شناخته می شود. با این حال او همیشه اهل سیاسیبازی بوده و ارتباطات تشکیلاتی خود را با اصولگرایان حفظ کرده است. در این مدت روزنامه همشهری تبدیل به بزرگترین روزنامه تبلیغاتی شهردار شده و همه اینها، او را نامزد بالقوه و جدی اصولگرایان کرده است.
علیرضا اعرافی: نام او زود مطرح شد و با بیانیه خودش هم نامش از گردونه نامّها حذف شد. «تشکل فراگیر گروههای تبلیغی کشور» گروهی بینام و نشان از او برای ریاستجمهوری دعوت کرد که بازتاب رسانهای هم پیدا کرد. او هم در یک پیامک تلفنی کاندیداتوریش را تکذیب کرد.
آقای اعرافی هم اکنون مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور، عضو شورای نگهبان، نماینده استان تهران و نائبرئیس دوم در مجلس خبرگان رهبری است و به نظر میرسد برای بازی در لیگ دیگری آماده میشود و در نگاه برخی باید همان راه ابراهیم رئیسی را طی کند. منتهی در ۴۰ زمان اندکی وجود دارد که روی آقای اعرافی مانند ابراهیم رئیسی اجماع شود.
سید محمدمهدی میرباقری: گفته میشود چهرههای نزدیک به جبهه پایداری بعد از ابراهیم رئیسی به دنبال او هستند. میرباقری، با شانس کمتری جزو کسانی مانند اعرافی قرار میگیرد که قرار است در لیگ دیگری نقشآفرینی کنند. بعید است در این انتخابات فعالیت خاصی داشته باشد اما احتمالا در چهار سال آینده بیشتر از او بشنویم.
رئیسجمهورساز
سید محمد خاتمی: نام او بههیچعنوان مطرح نیست. مهمترین مخالف حضورش خودش است. در سال ۱۳۹۲ معلوم شد او نه رئیسجمهور احتمالی آینده که رئیسجمهورساز است. همین حالا بسیاری از گروهها و چهرههای اصلاحطلب نگاهشان به او است که دست به کدام مهره میبرد و از که حمایت میکند.
علیرغم آنکه جناح اصلاحطلبی در سالهای اخیر در محاق رفته و اعتبار اجتماعی و سیاسی خود را از دست داده است، کماکان این انتظار وجود دارد که حمایت خاتمی هر نامزدی را از دیگر نامزدها متمایز کند. شاید در این انتخابات سکوت کند. اما میتوان انتظار داشت که در روزهای نهایی انتخابات با کلی شایعه و شنیده روبرو شویم که از حمایت «تلویحی» او از یکی از کاندیداها خبر میدهند. نامزدهای اعتدالگرا برای آوردن بدنه رای اصلاحطلبان پشت خود، بهشدت به حمایت او نیاز دارند.