تدبیر24» زهرا جعفرزاده - یکروز پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری و پس از سروصدا و مناقشه بسیار درباره آنچه زنان در ایران از سر میگذرانند، کارشناسان مطالعات جنسیت و سیاستمداران پیشین دور هم جمع شدند تا از شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... زنان بگویند.
در این کنفرانس «سیاستگذاری جنسیتی و قدرت زنان؛ ادغام اجتماعی و برقراری عدالت» که توسط کمیته مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی ایران برگزار شد، سخنرانان در پنلهای تخصصی به موضوعاتی مانند ناهمترازی قدرت سیاسی – اجتماعی زنان در کشور، مطالعات زنان، تجربه زیسته مدیران عالیرتبه زن در کشورهای اسلامی، سیاستگذاریهای جنسیتی، تمایز و تشابه موقعیتهای سیاسی زنان و مردان در نظامهای پدرسالار، جنسیت و سیاست در جهان و... پرداختند. این کنفرانس دو مهمان خارجی هم داشت که بهصورت آنلاین در آن شرکت کردند؛ پروفسور درود دالرآپ، استاد علوم سیاسی دانشگاه استکهلم که درباره جنسیت و سیاست در جهان صحبت کرد و دیگری ریوین کنل، استاد جامعهشناسی بازنشسته دانشگاه سیدنی، عضو مادامالعمر اتحادیه آموزش عالی کشور که سخنرانیاش درباره مردانگی و قدرت زنان بود.
حسین سلیمی، رئیس پیشین دانشگاه علامه و رئیس انجمن علوم سیاسی ایران اولین سخنران این نشست بود. او گفت که حوزه مطالعات زنان در جامعه بهخوبی شناخته نشده است، نهتنها مطالعات زنان بلکه مباحث مربوط به فمینیسم هم چنین شرایطی ندارد. درباره این مباحث بدون اینکه به خوبی شناخته یا خوانده شود، قضاوت میشود.
به گفته او، برخی فکر میکنند فمینیسم، نگاه افراطی به زنان است و میخواهد به این سمت برود که زنان باید آزادی بیحد و حصر در جامعه داشته باشند و باید جایگاه جداگانهای برای آنها در نظر گرفته شود. او در ادامه گفت که مطالعات زنان در طول تاریخ پیرو تحولات تاریخی بوده است و اولین جنبش مطالعات زنان در انقلاب صنعتی به اوج اولیه خود رسید: «در دوران انقلاب صنعتی این سوال برای زنان ایجاد شد که چرا یکپنجم مردان حقوق میگیرند؟ مگر ما انسان نیستیم؟ این سوال منجر شد تا موج اول مباحث زنان مطرح شود که به اشتباه به آن میگویند موج اول فمینیسم درحالیکه موج اول احقاق حقوق زنان بود.»
او ادامه داد: «در بیشتر کشورهای اروپایی و در آمریکا، تا نیمه قرن بیستم زنان حق رأی نداشتند. در کشوری مانند انگلستان سال ۱۹۲۷ زنان حق رأی نداشتند و بهصورت نمادین اولینباری که زنان حق رأی پیدا کردند در سال ۱۹۱۷ در انقلاب اکتبر شوروی بود، آنجا حتی مردان هم حقی نداشتند. در موجهای بعدی احقاق حقوق زنان، برخی از زنان میخواستند فعالیتهایی مانند مردان داشته باشند، مانند شرکت در رشتههایی مثل بوکس یا حضور در ارتش و... بعد از آن بود که احقاق حقوق زنان به این سمت رفت.»
او معتقد است که در شرایط فعلی، حوزه مطالعات زنان دچار تحول شده است: «۴۰ درصد از تولید ادبیات علمی جهان به مطالعات زنان اختصاص دارد. کتابهای نظریههای جدید هم به مطالعات زنان اختصاص دارد، بنابراین بدون فهم حوزه مطالعات زنان، فهم علوم اجتماعی معاصر امکانپذیر نیست. قبلاً مارکسیسم این سهم را در نظریهها داشت و حالا مطالعات زنان.»
به گفته سلیمی، مسئله مطالعات زنان به سمت گفتمان شیفت پیدا کرده است: «در روابط بینالملل قدرت نرم را قدرت زنان مینامند؛ قدرتی که براساس اقناع و جذابیت است، قدرت نرم مظهر قدرت زنانه در عرصه جهانی است، درحالیکه قدرت سخت، نماد قدرت پدرسالارانه است که از گذشته وجود داشته. الان سخن از جنس یا فیزیک مردان یا زنان نیست، بلکه گفتمان زنانه و مادرانه است؛ گفتمانی که با مهر و اقناع میخواهد جامعه را اصلاح کند.»
او درباره اهمیت بهکارگیری زنان در مناصب اصلی، معتقد است که کاش شرایطی فراهم شود که چند وزیر دولت، از میان زنان انتخاب شوند تا بستر بنیادین فرهنگی و اجتماعی جامعه اصلاح شود. گفتمان مشی زنان میتواند نجاتبخش جامعه باشد: «امیدواریم که پژوهشگران و اساتید بتوانند با این نگرش جدید عمیقاً آشنا شوند و نخوانده درباره آن قضاوت نکنند.»
محمدرضا عارف، سیاستمدار اصلاحطلبی است که به گفته دبیر کمیته مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی، تاکنون سه انجمن علمی ازجمله انجمن شبکه هوشمند انرژی و انجمن رمز ایران را راهاندازی کرده است. او بهعنوان سخنران بعدی افتتاحیه این کنفرانس، درباره وضعیت دانشگاهها و سکوت دانشجویان در انتخابات اخیر، همچنین جایگاه زنان در جامعه توضیحاتی داد و در بخش دیگر به بخشی از صحبتهای رئیس دانشگاه علامه درباره زنان واکنش نشان داد.
او در این کنفرانس صحبتهایش را با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری شروع کرد: «برگزاری این انتخابات همزمان شد با انتخابات ریاستجمهوری که باید آن را به فال نیک گرفت. یک دولت جدید با یک رویکرد جدید که بناست یک شخصیت علمی و دغدغهمند با ویژگیهایی که در این مدت بیشتر با آن آشنا شدیم، آن را اداره کند، بنابراین بسیار زمان مناسبی است که انجمن بتواند حضور و نقشآفرینی جدیتری در کشور داشته باشد. اگرچه انجمنهای علمی که مجموعهای از تواناترین، بهترین و کمادعاترین دانشمندان کشور را بهصورت افتخاری در خود دارد، بهدلیل بیتوجهی دولتهای مختلف، این نیروی ارزشمند نتوانست به وظیفه خود عمل کند و تنها دغدغهاش تامین منابع مالی تا آخر سال بوده است؛ بنابراین کمتر توانسته به وظیفه اصلی خود عمل کند.»
او در ادامه به نکته دیگری اشاره کرد و آن هم ناتوانی در تحقق مطالبات و خواستههای مردم است: «در کشور ما معضلات و چالشهای جدی وجود دارد و سوال این است که چرا بعد از 4 دهه از انقلاب فرهنگی، مطالعات و بررسیهای دقیقتری انجام نشده تا مطالبات مردم و وعدههایی که به آنها داده شده، محقق شود. بیشترین سوالات ما در این باره است. شاید بیهنری ما در طول این 4 دهه بوده که هر مسئله ساده را تبدیل به معضل کردیم. پس از آن هم بهدلیل ناتوانی در پاسخگویی، آن را سیاسی کردیم و اگر هم نتوانستیم با رویکرد سیاسی آن را حل کنیم، امنیتی شده است.»
او در همین زمینه وضعیت دانشگاهها را مثال زد: «شرایطی که اکنون در دانشگاهها با آن روبهرو هستیم، اینگونه است؛ یعنی یک شرایط غیرقابل توجیه. جنبشهای دانشگاهی در دانشگاهها سابقه 80 ساله دارد اما حالا من بهعنوان یک معلم کوچک میگویم که در طول 50 سال فعالیت در این زمینه، هیچوقت فضا را در دانشگاهها به این صورت ندیدهام. هماکنون یک سکوت قبرستانی در دانشگاهها حاکم است. در این انتخابات اخیر هم مشاهده کردید که دانشجویان مشارکتی نداشتند. آنها کجا هستند؟ این مسئله باید بررسی شود و درنهایت به یک پاسخ بسیار نگرانکننده در این زمینه میرسیم. دانشجویی که جنگ را اداره کرد و خدمات قبل و بعد انقلاب را ارائه کرد، کجاست؟ این دانشجویان را کجا فرستادهایم؟»
او در ادامه صحبتهایش در این کنفرانس به چند نکته دیگر اشاره کرد که یکی از آنها نقش مردان در حکمرانی و شیوع حکمرانی برای پاسخ به مطالعات مردم بود: «ما انشاءنویسها و حرافهای خوبی هستیم اما چقدر به انشایی که مینویسیم باور داریم؟ این یک مسئله جدی است. مردم ما در حال حاضر چه جایگاهی در حکمرانی دارند و در این میان سهم زنان چقدر است و در کجا قرار دارند؟»
عارف در ادامه صحبتهایش در پاسخ به بخشی از سخنرانی رئیس انجمن علوم سیاسی درباره جایگاه زنان در مشاغل توضیح داد: «من برخلاف آقای سلیمی میخواهم بگویم، تا زمانی که ما نگاه مردانهای به زنان داشته باشیم، شرایط تغییری نخواهد کرد. ما نباید به زنان با ابزارها و رویکرد نادرست فرهنگی، به اسم اسلام نگاه کنیم، ما شهامت بیانش را نداریم که زنان باید در کجا قرار گیرند. در سالهای بعد از انقلاب فرهنگی در ستادی که تشکیل شده بود، یکی از مباحث جدی این بود که زنان نباید در برخی رشتههای دانشگاهی تحصیل کنند. یکی از این رشتهها کشاورزی بود. اما شما ببینید که در اغلب استانها بخش کشاورزی یا شالیزارها در دست زنان است. ما با چنین نگاهی روبهرو هستیم.»
او ادامه داد: «البته در این بخش اقدامات خوبی صورت گرفته و امروز با سیاستهای دقیق و با استناد به احکام الهی که هیچ مانعی برای حضور زنان در نظر گرفته نشده است، بیش از 50 درصد ظرفیت دانشگاهها زنان هستند، ما باید تکلیفمان را روشن کنیم. یا این 50 درصد را صفر کنیم یا 50 درصد را در همه امور در نظر بگیریم.»
او خطاب به سلیمی که علاوه بر ریاست انجمن علوم سیاسی ایران، رئیس پیشین دانشگاه علامه طباطبایی نیز هست، پرسید: «چند درصد از مدیران ارشد ما زن هستند؟ من در رشته مهندسی برق که کار میکنم، سهم دختران کم است و حدود 20 تا 25 درصد دانشجویان را تشکیل میدهند و 18 درصد هم در مقطع ارشد و دکترا هستند. بااینحال بیش از نصفی از کارکنان ما زن هستند. آنها با توقعی کمتر از مردان با آرامش و امید، با مجموعه همراهی میکنند. اینکه ما از زنان در کجا استفاده میکنیم، بحث مهمی است. هیچ راهی وجود ندارد جز افزایش سهم بهکارگیری زنان در بخشهای مختلف.»
او این را هم اضافه کرد که اگر بنا باشد زنان را براساس شایستهسالاری برای جایگاه مدیریت انتخاب کنیم، چنین اتفاقی نیفتاده است: «ما باید در تهران کف انتصابات مدیران و کارشناسان زن را 30 درصد در نظر بگیریم، در فراکسیون امید در مجلس دهم، حدود 10 زن حضور داشتند که دست راست ما بودند.»
موضوع دیگری که از سوی عارف مطرح شد، چگونگی تعامل با جریانات سیاسی و اجتماعی با نگاهی به انتخابات اخیر ریاستجمهوری است: «در این انتخابات، رقابت بین افراد بود، چراکه ما در کشور حزبی نداریم، اما نکته چگونگی تعامل با جریانات سیاسی بهویژه در این مقطع است. ما در این انتخابات با مسئله مشارکت نکردن 60 درصد جامعه مواجه بودیم؛ افرادی که آگاهانه در انتخابات شرکت نکردند. من این افراد را در گروه براندازان و مخالفان نظام دستهبندی نمیکنم. آنها حرف و مطالبه دارند. در اولین تلاشی که برای جذب مشارکت آنها صورت گرفت، تنها 10 نفر طی یکهفته برای شرکت در انتخابات آمدند. بنابراین با جمعیت 50 درصدی مواجه هستیم که باید حرفشان شنیده شود. مشکل این است که این افراد نمایندهای ندارند.»
به گفته این سیاستمدار، 50 درصدی که رأی ندادند، احساس میکنند به مطالباتشان توجهی نشده و حقشان ضایع شده است. حالا سوال این است که به چهصورت قرار است با این 50 درصد تعامل کرد؟ آن هم با روش آسیبشناسی علمی، نه با اقدامات از قبل نتیجه گرفته شده: «ما در انتخابات با رقابت سه جریان مواجه بودیم؛ رقابتی که اصلاً قابل پیشبینی نبود. رویکردها و گفتمانها در مقابل هم قرار گرفته بودند، یکی گفتمانی همراه با تحجر، یکی قیممآبانه و دیگری گفتمانی از سوی مردمی که خاموش بودند. آنها با رأی ندادن تصور کردند که به حقشان رسیدهاند چراکه احساس میکنند به آنها ظلم شده است.»
او در ادامه صحبتهایش به مبحث اصلی کنفرانس بازگشت و تاکید کرد که انجمنهای علوم انسانی نیاز به یک خانهتکانی جدی دارند؛ بهویژه هفت، هشت انجمن: «ما باید یک مقدار محافظهکاری را کنار بگذاریم تا بتوانیم میدان تاثیرگذاری بیشتری داشته باشیم. انجمنها باید نقشآفرینی داشته باشند و بسترهای خوبی دارند که باید از آنها استفاده کرد. آنها در مقطعی کار میکنند و فردایش برچیده میشوند، بنابراین نیاز به نهادینهشدن دارند.»
او در ادامه درباره شاخص مشارکت زنان در بخشهای مختلف جامعه هم صحبت کرد: «رویکرد و باور ما ارتقای جایگاه زنان است، ما معتقدیم که زنان باید بهصورت مستمر و پایدار در همه امور نقشآفرین باشند، اما وقتی شاخصها را نگاه میکنیم مسئله نگرانکننده میشود. بهطورکلی شاخص مشارکت اقتصادی زنان در کشور ما بالا نیست و حدود یکپنجم تا یکششم مردان است. قبلاً 14-13 درصد بود و در دو سه سال اخیر 4 درصد هم کاهش یافته است. درباره این موضوع اعلام کردند که کرونا میزان مشارکت زنان را کم کرده، در حالی که شیوع کرونا برای مردان هم بوده است. در زمینه شاخص شکاف جنسیتی هم اطلاعات دقیقی نداریم.»
با این همه او تاکید کرد که در شاخص آموزش و دسترسی زنان به این بخش محدودیتی وجود ندارد:«در حال حاضر هیچ رشتهای نیست که زنان نتوانند واردش شوند. خیلی از رشتههای کنکور، برای زنان به سقف 30 و 40 درصد رسیده است، در زمینه شاخصهای بهداشتی هم وضع مناسب است و میزان مرگ و میر زنان باردار کاهش یافته است. هرچند که هنوز نیاز به اصلاح دارد.»
عارف معتقد است که همچنان نگاه بسته و متحجرانهای نسبت به زن وجود دارد و به این مسئله اعتنای زیادی نشده است: «ما یک تفکر سنتی به نام دین داشتیم و همچنان هم این تفکر نسبت به زنان وجود دارد. حتی حضور زنان در جایی مانند ورزشگاه هم سیاسی میشود. بهطور کلی هم به دلیل ناتوانی پاسخگویی در کشور، مسائل سیاسی خیلی زود امنیتی میشود و زمانیکه امنیتی میشود دیگر کسی نمیتواند کاری کند. باید این نگاه سنتی اصلاح شود.»
او مشکل دیگر را مردسالاری دانست با این توضیح که حتی تعدادی از زنان ترجیح میدهند یک مرد رئیسشان باشد: «دولت جدید باید یک کف برای بهکارگیری زنان در پستهای میانی تعیین کند و در گزینشها تجدیدنظر کند. ما در مجلس دهم برای وزرا، قید کردیم که اگر میخواهید رای اعتماد بگیرید، باید 30 درصد از حضور زنان استفاده کنید، برخی میگفتند که ما نیروی زن در این بخش نداریم.»
ریوین کنل، استاد جامعهشناسی بازنشسته دانشگاه سیدنی، عضو مادامالعمر اتحادیه آموزش عالی کشور و نظریهپرداز در زمینه مطالعات مردان یکی دیگر از سخنرانان این کنفرانس بود که بهصورت آنلاین در آن شرکت کرد. او گفت که در جوامع مردسالار، مردان عموماً صاحب امتیاز و اقتدارند: «در این جوامع، مردان دروازهبان هستند. آنها به سادگی بخش عمدهای از منابع، یعنی بیشتر منابع جامعه را کنترل میکنند، بنابراین اگر میخواهیم بهطور استراتژیک در مورد تغییر فکر کنیم، اگر میخواهیم توانمندسازی زنان را ارتقاء دهیم، اگر میخواهیم به راههایی فکر کنیم که کل جامعه میتواند تغییر کند، باید به مردان توجه کنیم. باید به جنسیت مردان توجه کنیم، یعنی الگوهای مردانگی و این همان کاری است که تحقیقات درباره مردانگی حدود 40 سال است که انجام داده است.
سوال اساسی این است که مردانگی را چگونه تعریف کنیم؟ منظور ما از این اصطلاح چیست؟ اساساً این موضوع مربوط به رفتار است، درباره کارهای انجامشده، کارهایی که مردم انجام میدهند و کارهایی که ما در رابطه با افراد دیگر انجام میدهیم. بنابراین میتوان بهطور خلاصه مردانگی را الگوی عمل اجتماعی تعریف کرد، کنش معناداری که در یک جامعه معین با موقعیت مردان در روابط جنسیتی در آن جامعه همراه است. وقتی شروع به بررسی جزئیات میکنیم، متوجه میشویم که این موقعیت گاهی اوقات شامل اعمال قدرت میشود، شامل تقسیم کار و مسائل اقتصادی، احساسات، روابط عاطفی مثبت و منفی، روابط جنسی، فرهنگ و ارتباطات و تولید معانی در جامعه. اینها همه جنبههای هر الگوی جنسیتیاند، بنابراین میتوان گفت اینها دو جنبه مردانگیاند. حال از این واقعیت که ما انسانهایی هستیم که در جوامعی زندگی میکنیم که در زمان وجود دارند، این نتیجهگیری میشود که روابط اجتماعی ما در طول زمان تغییر میکند و این درباره روابط جنسیتی نیز صادق است.»
او ادامه داد: «در الگوهای کنش جنسیتی، مردانگی میتواند در سطح جمعی در فیلمها، در رسانههای جمعی و در کنش جمعی وجود داشته باشند. انواع مختلفی وجود دارد، حتی در یک جامعه یا یک نهاد و هر نوع مردانگی در معرض تغییر است. اغلب سلسلهمراتب و انواعی در مردانگی وجود دارد. برخی از الگوهای مردانگی وجود دارند که بیشتر از سایر سفیدپوستان مورد احترامند و بیشتر با قدرت اجتماعی مرتبط هستند و این اساساً به این معناست که الگوهایی از هژمونی در روابط جنسیتی وجود دارد که بر مردانگی تأثیر میگذارد.»
مجتبی مقصودی، پژوهشگر حوزه علوم سیاسی و از بنیانگذاران انجمن علوم سیاسی ایران، یکی از سخنرانهای پنل تخصصی این کنفرانس بود. موضوع صحبت او در این پنل، ناهمترازی قدرت سیاسی ـ اجتماعی زنان در ایران؛ جاماندگی و بدکارکردی نظام سیاسی بود: «بهطورکلی تحولاتی که در سالهای اخیر رخ داده، فضای مساعدی را برای زنان فراهم کرده است، حدود هفت، هشت سالی بود که حوزه مطالعات زنان، همچنین سهم و جایگاه آنها در حوزه سیاستگذاری و اجرا به حاشیه رفته بود و حالا در دولت جدید امیدواریم که مسیر برای فعالیتهای زنان در عرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هموارتر شود.»
او در ادامه صحبتهایش بر ناهمتراز بودن قدرت سیاسی ـ اجتماعی زنان در ایران تاکید کرد:«در این زمینه دو بُعد را بررسی میکنم، یکی بُعد سیاسی در نهاد قدرت و دیگری جایگاه زنان در فضای عمومی و نهادهای اجتماعی. مهمترین نکته از نظر من این است که عامل اصلی این بدکارکردی و جاماندگی، نهاد سیاسی و قدرت در کشور است. البته دهها عامل دیگر هم میتوان به آن اضافه کرد؛ ازجمله نقش زنان، فرهنگ سیاسی و... اما از آنجا که در جامعهای زندگی میکنیم که نهاد دولت بزرگترین کارگزار و نهاد بهشمار میرود و بخش زیادی از منابع را در اختیار دارد، بنابراین نهاد قدرت و سیاست هم در این زمینه اهمیت بیشتری پیدا میکند.»
او با بیان اینکه، در پژوهشی که انجام داده جایگاه زنان در دو سطح حاکمیتی نظام و سطح حکومتی مورد بررسی قرار گرفته، ادامه داد: «دست ما به نهادهای حاکمیتی نمیرسد، بخش زیادی از افراد در این بخش، انتصابی است، مثل شورای نگهبان، بیت رهبری، مجلس خبرگان و... دست ما از آنها کوتاه است. این بخش اصلاً موضوع زنان را بهرسمیت نمیشناسند و در مناصبشان حتی یک زن دیده نمیشود. حتی وقایع سال 1401 هم در این زمینه تاثیری نداشت. سطح دوم، حکومتی است، یعنی نهادهایی که مشروعیت مدنی دارند که برگزاری انتخابات یکی از آنهاست. اینها نهادی هستند که هم مشروعیت حاکمیتی، هم مشروعیت الهی دارند. در این نهاد، در بخشهایی زنان حضور دارند و در بخشهایی حضور ندارند و یک گام به پس و یک گام پیش هستند. در یک دورههایی حضور زنان در جایگاههای مدیریتی بیشتر بود، اما بعداً افول کرد. مثلاً در 10 سال اخیر این اتفاق افتاده است. ما در یک دورهای 17 نماینده مجلس داشتیم، اما نمایندهها تاکید داشتند که نیازی به حضور زنان نیست و همان 15-10 نفر آنهم بهصورت نمایشی کافی است. مردان میگویند ما مطالبات زنان را پیگیری میکنیم، اما درعمل نه مردان و نه حتی زنان مجلس این اقدامات را انجام ندادند.»
به گفته مقصودی، در کنار این موضوع، تعامل زنان در حوزههای عمومی و عرصههای اجتماعی قرار میگیرد. در این بخش تعامل بهتر است: «زنان در انجمنها و فعالیتهای مدنی جایگاه خوبی دارند. فعالیت در این نهادها نیاز به داشتن شایستگی دارد و باید تلاش زیادی کرد. در این بخش برای حضور زنان محدودیتی وجود ندارد و در مقابل، پولی هم داده نمیشود. این تفکر حاکم است که مردان باید بروند جایی که پولی در آن پیدا میشود و زنان در همین نهادهای مدنی فعالیت کنند.»
او ادامه داد: «در سطح تعامل مردم با همدیگر، مشکلی وجود ندارد و اصلاً جنسیت مدنظر قرار نمیگیرد. زنان در همهجا دیده میشوند. در این سطح زنان باتوجه به توانمندیهایشان از منزلت و جایگاه مناسبتری برخوردارند و موانع کمتری هم دارند، اما در سطح حاکمیتی و حکومتی است که با ورود نظام سیاستگذاری به عرصه تنظیمگری مناسبات برای زنان مشکل ایجاد میکند. اینجاست که تبعیض قائل میشوند و زنان ورود کمتری دارند.»
منبع : روزنامه هم میهن