تدبیر24» محسن هاشمی رفسنجانی- صحبت رييسجمهور در ديدار با اعضاي ستادهاي مردمي، حاكي از علاقه به ايجاد دولت وفاق ملي بود. منظور او از دولت وفاق ملي چيست؟ آيا كابينه ميان افرادي كه احزاب و تشكلهاي اصلاحطلب و اصولگرا معرفي ميكنند، تقسيم خواهد شد؟ چگونه كسي كه در مغاير با ديدگاه رييسجمهور منتخب ميانديشد، ميتواند در تركيب اين دولت نقشآفرين باشد؟ آيا كنار هم قرار گرفتن افراد ناهمگون سياسي، باعث تضاد و در نتيجه توقف و ايستايي نميشود؟ تجربه 13 كابينهاي كه تاكنون در نظام جمهوري اسلامي كار كردهاند، در اين زمينه چه بوده و آيا امكان تكرار تجارب موفق، با توجه به تحولات سياسي بعد از انتخابات 84 مخصوصا وقايع 88 وجود دارد؟ مسعود پزشكيان در آن جلسه بيان كرد: «شعار داديم، آدمهاي برتر را انتخاب ميكنيم و به همه ميگوييم كمك كنيد و همه هم آدمهاي خودشان را معرفي ميكنند. قدم اول اين است كه كابينه وفاق ملي داشته باشيم. بايد خودمان به آن شعار كه مملكت با يك گروه و جناح اداره نميشود، پايبند باشيم.» تيتر بعضي از روزنامهها بعد از اين صحبت در همين ارتباط بودكه هر كدام برداشت خط سياسي خود را پوشش ميدادند؛ اصولگرايان با تيترهاي «شكايت از سهمخواهان»، «سردرگمي رييسجمهور منتخب، نخستين خروجي شوراي راهبري» و «اعتراض به سهمخواهي و تندروي» و نيز روزنامههاي اصلاحطلب با تيترهاي «در انتظار كابينه ملي»، «دولت وفاق ملي» و «گلايههاي صادقانه مسعود» به آن واكنش نشان دادند. البته نگاهي به 13 كابينه و چند صد انتخاب وزير و معاون رييسجمهور در دولتهاي گذشته و تعريف وفاق ملي ميتواند به ايشان كمك كند. اولين هيات دولت، با حكم امام خميني (ره) توسط مهندس بازرگان نخستوزير دولت موقت تشكيل شد كه كابينهاي مسن و ملي- مذهبي بود. بعد از آن كابينه شهيد رجايي و مهندس موسوي را داشتيم كه هنوز در فضاي سياسي كشور بعد از رويدادهاي تابستان 60، صحبت از چپ و راست نبود.
ولي در حزب و جمهوري اسلامي بود تا اينكه در سال 68 بعد از جنگ و رحلت امام خميني اولين كابينه وفاق ملي توسط آيتالله هاشميرفسنجاني، با حضور چپ و راست و مستقلين شكل گرفت.
كابينه وفاق به دو معني ميتواند باشد: 1- وفاق بين همه كساني كه از پزشكيان در انتخابات حمايتكردند. 2- وفاق ميان موارد بند يك، با گروهي كه به پزشكيان راي ندادند و رقيب او بودند، يعني كابينهاي فراجناحي كه در آن از اصلاحطلبان، اصولگرايان، مستقلين و معتدلين حضور داشته باشند. دولت ائتلافي، كاملا متفاوت از دولت وفاق است. در دولت ائتلافي كه در نظامهاي پارلماني مرسوم است، رييس دولت بالاجبار براي كسب حد نصاب آرا، از افراد احزاب رقيب استفاده ميكند و آنها در تركيب هيات دولت هستند، اما در چارچوب حزب خود و راي در هيات دولت فعاليت ميكنند. پزشكيان چنين اجباري را ندارد.
شبيهترين حالتكشور به مقاطع گذشته، شايد مقطع بعد از پايان جنگ باشد. اكنون با گذشت چند سال از تحريمهاي ظالمانه بيسابقه و فلجكننده و ناكارآمديها وكوتهبينيها كه به آن اضافه شده، شرايط ويژهاي براي اقتصاد و نيز اجتماع و فرهنگ كشور پديد آمده كه گذار از آن، مستلزم استفاده حداكثري از توان نيروهاي موجود، براي حفظ و بقاي نظام است. در سال ۶۸ آيتالله هاشمي در حالي رياستجمهوري را قبول كرد كه بودجه كشور بعد از جنگ كسري جدي داشت. زيرساختهاي كشور مثل راه، بندر، پالايشگاه و سد ناكافي و ناتراز بود يا اينكه در معرض حملات دشمن قرار گرفته بود، توليد دچار مشكل بود، پروژههاي عمراني خوابيده بود و مهمتر از همه، مردم پس از هشت سال دفاع مقدس و تحمل رنجها وكمبودها، به حق انتظار داشتند كه براي رفاه آنها كاري انجام شود. هنر دولت سازندگي در آن شرايط اين بود كه اولا بين روحيه دوران جنگ و پس از آن تعادل برقرار كند و ثانيا به توسعه و ايجاد زيرساختها و توليد و حذف بروكراسي و استفاده از همه نيروها توجه كند.
براي نيل به اين اهداف، در كابينه اول دولت آيتالله هاشميرفسنجاني، افرادي از هر دو جناح سياسي حضور داشتند. هاشميرفسنجاني به عنوان كانديداي جامعه روحانيت مبارز، پيروز انتخابات رياستجمهوري شده بود؛ اين در حالي بود كه در اين زمان، مجمع روحانيون مبارز كه با تشكيلات مستقل فعاليت ميكرد، در اين انتخابات از نامزدي هاشمي حمايت كرد. از سوي ديگر، برخي جناحبنديها نيز كه در پي اختلاف بر سر نخستوزيري در كابينه دولت چهارم پديدار شد، در اين زمان مرزبنديهاي خاصي ايجاد كرده بود. با اينحال تلاش آيتالله كه اداره مقتدرانه هيات دولت را داشت در تشكيل كابينه پنجم كشور، استفاده معتدلين از طيفبنديهاي گوناگون بود؛ به شكلي كه از يك سو افرادي چون خاتمي، زنگنه، نوري، آقازاده، نجفي، شافعي، معين، كلانتري از جناح چپ و از سوي ديگر ولايتي، عسكراولادي، محلوجي، كازروني و فلاحيان و مستقليني چون نعمتزاده، سعيديكيا، تركان، نژادحسينيان، فروزش حضور داشتند، البته چون مجلس چپ بود وزراي چپ بيشترين راي را آوردند و راستها كمترين راي، نگاهي به آراي راست و چپ و مستقل در دولت اول هاشميرفسنجاني خارج از لطف نيست. بيشترين، 246 راي براي خاتمي و كمترين 145 راي براي مرحوم كازروني بود. بخش مهمي از آنها در دولت موسوي هم وزير بودند. او سعي كرده بود دولت سازندگي را از نظر سياسي به شكل متعادل چينش كند.
اين سياست، ميتوانست سياست خوبي براي دولتي كه پس از جنگ تشكيل شده و سازندگي را الگوي خود قرار داده باشد، ولي اين چينش ناراضياني هم داشت. افراد متمايل به جناح چپ در كابينه اول، جناح راست را ناراحت و نگران كرده بود و از آن سو، چپها نيز كه اكثريت مجلس سوم را در دست داشتند، انتقاداتي از چينش كابينه با افراد راست داشتند.آيتالله هاشمي، با منش و سياستورزي مقتدرانه و در هماهنگي حداكثري با رهبري، اين تنشها را كنترل ميكرد تا به حركت كلي دولت آسيبي نرسد.
اكنون تجربه دولت سازندگي، ميتواند چراغ راه دولت پزشكيان باشد. شرايط عمومي كشور نياز فوري به بهبود اوضاع معيشتي مردم و كاهش شكافهاي اجتماعي فزاينده دارد. پزشكيان در هماهنگي حداكثري با رهبري، تشكيل كابينه وفاق ملي متشكل از همه شايستگان معتدل، اما در چارچوب دكترين دولت منتخب، ميتواند كارساز باشد و بتواند نظام را از اين گردنه سخت به سلامت عبور دهد. بازخواني تجارب گذشته راهگشا خواهد بود.