تدبیر24» روح انگیز درّی در رویداد۲۴ نوشت : «اولین مجمع عمومی حزب تمدن نوین اسلامی روز عصر امروز پنجشنبه ۱۷ مهرماه ۱۴۰۴در تهران با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان، سید یاسر جبرائیلی و حسین صمصامی برگزار شد. این کنگره، گام نخست در مسیر سازماندهی و نهادینهسازی فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حزب تمدن نوین اسلامی محسوب میشود».
انتشار این خبر شاید در نگاه اول اتفاقی عادی در سالهای اخیر در جریان اصولگرایی باشد. عطش تولید و تولد حزب و جبهه و جریان در یک دهه اخیر در میان جناح راست به اندازهای زیاد بوده که بعضا اسامی و چهرهها با هم هم پوشانی پیدا کردند. عطشی که البته در سالهای منتهی به هر انتخاباتی بیشتر و تندتر هم میشود، اما حالا شرایط فرق کرده است.
«حزب تمدن نوین اسلامی» که روز پنجشنبه هفته گذشته اعلام وجود کرده چند چهره اصلی را در تصاویر روز برگزار کنگره ثبت کرده است. اگرچه بیشتر خبرگزاریها از این حزب به عنوان «حزب یاسر جبرائیلی» یاد کردند و پیش بینی کردند که احتمالا او دبیرکل این حزب خواهد بود، اما در تصاویر چهره مهم تری از جبرائیلی وجود داشت؛ علیرضا پناهیان. خطیب پرحاشیه اصولگرایان که در سالهای اخیر هم پرونده مربوط به موضوعات اقتصادی و هم اظهارات عجیبش از موضوعات سیاسی و اجتماعی هم روایتهایی که از ائمه و پیامبر اسلام (س) بیان میکرد، با باز خودر و انتقادات زیادی همراه شد.
پناهیان زندگی سیاسی پر خبری و نکتهای دارد. از ادعایی که یکی از منبری هایش در سالهای اخیر در توئیتر نقل کرد و مدعی شد که او هدایت جریانی که به بیت آیت الله منتظری حمله کرده است را داشته تا راهپیماییهایی که همراه برادرش در اعتراض به بی حجابی در ماهها و سالهای بعد از پاییز ۱۴۰۱ ساماندهی میکرد. با این وجود او مثل هر چهره سیاسی دیگری حق دارد که با شناسنامه سیاسی عضو یک حزب باشد و دیدگاه هایش را در مسیر تحزب دنبال کند. اما آیا شئون سیاسی این کار را به عنوان علیرضا پناهیان چهرهای که نامش با دفتر رهبری در موضوعات مختلف در کنار هم قید میشود، رعایت میکند؟
وقت تذکر به پناهیان رسید؟
آقای پناهیان البته از خواص نظام هستند و حتما ماجرای استعفای خودخواسته علی اکبر ناطق نوری را شنیدهاند و این که چه شد که ناطق نوری – که البته تنها وزن نامش در عالم سیاسی مقایسه اش با علیرضا پناهیان را تبدیل به قیاسی مع الفارغ میکند- چه شد که با دلخوری یا برای احترام به پروتکلهای دفتر رهبری از سمت خود استعفا دادند.
در انتخابات سال ۱۳۹۶ علی اکبر ناطق نوری با توجه به سابقه و جایگاه سیاسی خود و بالتبع رفتار خود در سال ۱۳۹۲ از حسن روحانی در انتخابات حمایت کرد.
بعد از این ماجرا در یک جلسه خصوصی یکی از چهرههای اصلی دفتر رهبری به ناطق نوری درباره این حمایت تذکر داد و تاکیدی بر این محتوا میکند که اعضا دفتر یا اعضا وابسته به دفتر رهبری نباید سوءگیری سیاسی داشته باشند.
ناطق نوری که مو و محاسن در عالم سیاست سفید کرده احتمالا این تذکر را بر نمیتابد و بدون فوت وقت به دفتر خود رفته و جلسه کوتاهی برای خداحافظی ترتیب میدهد و ظهر همان روز دفتر خود را ترک میکند.
این رفتار و تصمیم ناطق نوری صرفا بابت یک تذکر آن هم از طرف یکی از چهرههای دفتر رهبری بوده است و یا شاید ناطق نوری خود نیز نمیخواسته به پروتکلهای نانوشته دفتر رهبری بی اعتنایی کند.
حالا آقای پناهیان -که باز هم تاکید میشود از اساس هیچ صفت یکسانی از لحاط تجربه یا وزن سیاسی قابل قیاس با ناطق نوری ندارد- تصمیم گرفته است که به صورت رسمی و با چراغ روشن یک حزب فعالیت سیاسی خود را ادامه دهد. عطش آقای پناهیان البته مثل بسیاری دیگر از روحانیون نسل دوم جریان راست برای تبدیل شدن به یک مصباح یزدی جدید و راه اندازی یک جریان سیاسی هر چند محدود و بی اثر برای این که بتواند خود را پدر معنوی آنها بخواند، قابل درک است، اما مساله اصلی این است که آقای پناهیان اراده کنار گذاشتن عناوین دیگر خود را دارد؟ آیا حاضر است با این همه ادعاهای بلند بالا مبنی بر دلسوزی برای نظام و انقلاب نام خود را از دایره نامهای نزدیک به بیت رهبری کنار بکشد تا رفتار سیاسی اش تنها محدود به نام خودش شود؟!
پروتکلها تغییر کرده؟
به نظر نمیرسد از سال ۱۳۹۶ تا به امروز پروتکلهای دفتر رهبری در اینباره تغییری کرده باشد. درست است که ناطق نوری دارای یک سمت رسمی در دفتر رهبری بود و پناهیان فاقد چنین سمتی به صورت رسمی است، اما برای همه واضع و روشن است که عطش پناهیان برای این که نامش در دایره اسامی نزدیک به بیت باقی بماند بسیار بیشتر و فراتر از تمایل ناطق نوری به این موضوع است.
آقای پناهیان مثل هر فرد دیگری در جریانهای سیاسی کشور حق دارد اکت سیاسی داشته باشد، اما نباید با تابلو یک حزب برای منافع ملی و سطوح بالای حاکمیت هزینه سیاسی بتراشد.
فارغ از ابهامی که درباره نام این تشکل وجود دارد- از اساس تمدن نوین اسلامی به دنبال تداعی چه موضوعی است و با چه منطقی چنین نامی انتخاب شده است- آقای پناهیان و جبرائیلی هیچ کدام دارای سبقه سیاسی قابل توجهی جز رجز خوانی اقتصادی و سیاسی بی سرو ته – به خصوص از جانب جبرائیلی- و خطبههای هزینه و داستان ساز بر روی منبر- از جانب علیرضا پناهیان- نداشتندو مثال قدیمی وجود داردکه میگوید شخصی را در مسجد راه نمیدانند، برای خودش مسجد ساخت و پیش نماز شد. حالا این طنز تلخ روایت علیرضا پناهیان است.
باز هم میتوان چشم بر عطش جبرائیلی و پناهیان برای در صدر اخبار قرار گرفتن چشم بست، اما مساله مهم این است که پناهیان باید تکلیف خود را در ساختارهای نظام روشن کند. به نظر نمیرسد او سر سوزنی از سعه صدر و عزت نفس علی اکبر ناطق نوری را داشته باشد و خود از عرصه مذکور کنار بکشد برای همین شاید بد نباشد دلسوزان دیگری تذکرات لازم را به ایشان بدهند.