ذکر شیخنا سید محمد خاتمی

آن آمده ز بلاد اردکان/ آن نامش گشته دست به دست دکان به دکان / آن سید همیشه خندان / رسالت شریعتی پل سید خندان / آن رییس دولت اصلاحات / ریاست سخته بدون امکانات / آن تئورسین گفتگوی تمدن ها /  اخوی اش هست دکتر محمدرضا / آن شیخ خوشتیپ با عبای شکلاتی/ عکس فوتوشاپی داره فُکُل کراواتی / آن مخالف دشنام و درگیری / سید ولمان کن تو این هیری ویری/ آن یار غار سعید حجاریان / گرفته نتایجی ضعیف تر از کفاشیان! / ذکر شیخنا سیدنا وتدنا محمد خاتمی رضی الله عنه / در سیاست زبر و زنگ بودو / سخنور همچو اسپیکر بودو / مدام به فکر دانشجویان بودو / تماشاگر تئاتر بودو / مورد استقبال دانشجویان امیرکبیر بودو / سیبل اصابت گوجه فرنگی بودو / مقصر تمام اتفاقات از دوره سنوزوئیک بودو / دستگاه اتوماتیک عذرخواهی بودو خودش نمی دانست لکن همیشه گناهکار بود!
گویند شیخنا چو زاده شد مدام لبخند زدندی ، مادر طفل چو نگران گشت،طبیب بر بالینش آورد جهت انجام ویزیت های مرسومه،طبیب نظری به طفل انداخت و سوال کرد«چرا وقتی نشون میداد درصدو تو همش می خند؟!»مادر طفل سوال کردندی که «می خند دیگر چه باشد؟»طبیب پاسخ داد«طفلنا چو بزرگ شود،سیاسی خبره گردد و چو مشکلات وارد شوند طفلنا هچ نکردندی جز خندیدن!»دایگان نیز سوال کردند«آن درصد دیگر چه مرضی باشد؟»عالمان پاسخ دادند«در آینده فردی می آید که با درصد در حد شیر یا خط برخورد می کند!نوعی سیاه بازی در آینده را گویند»
شیخنا چو بزرگ گشت با زور و اصرار به ریاست رسید و سپس مورد حمله واقع گشت که حب قدرت دارد و مجددا با اصرار به صحنه سیاسی بازگشت و مورد حمله واقع گشت که چرا رحم و مروت ندارد!،شیخنا که دیگر مردی شده بود از شیخی دیگر پرسید«آ شیخ انا لا ادرک،استوری ما چه باشد؟ماذا فازاٌ جداٌ؟»شیخ نظری به طفل انداخت و گفت«در بلاد ما عادت است که با دست پس میزنند و با پا پیش می کشند»سیدنا که کنجکاو گشته بود پرسید«خب؟»شیخ پاسخ داد«همین دیگه،دله دیوونه را به آتش می کشند!»حال شیخنا یواشکی به پشت صحنه بازگشته و یواشکی هم اظهارنظر می کند!ایشان شبی در محضر پروردگار از خداوند منان طلب کرد که هیچکس را در دنیا به عقوبتش میازماید،آمین!
منبع:برفراز

فریور خراباتی