هشت سال قبل در چنین روزهایی، طرحی با عنوان تفکیک جنسیتی در دانشگاهها مطرح شد. این طرح زمانی عنوان شد که تعداد ورودیهای دختر از پسران پیشی و کرسیهای دانشگاههای ایران بیش از گذشته در اختیار داوطلبان دختر قرار گرفت.
پروژه جداسازی دختر و پسر در مراکز آموزشی از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون فراز و فرودهایی داشته است و در یک مورد اجرای آن در دانشگاهها، از سوی امام خمینی (ره) متوقف شده است و پس از آن متولیان این پروژه در هر فرصتی سعی در اجرای منویات خود داشتهاند .
حسین رحیمی رئیس وقت سازمان سنجش اعلام کرد که در برخی از رشتهها، پذیرش داوطلبان دختر، بیش از ۷۰ درصد بوده است و قصد داریم محدودیت ۵۰ درصدی در پذیرش دختران داشته باشیم که ایجاد چنین محدودیتی، مشکل سربازی پسران را نیز حل خواهد کرد. این اقدام نه تنها منجر به تعادل در هرم جنسی دانشگاهها میشود، بلکه نوعی توازن جنسی در رشتههای تحصیلی و تعداد دانش آموختگان دانشگاهها به وجود میآورد .
تفکیک جنسیتی دانشگاهها، پذیرش تک جنسیتی برخی رشتهها و سایر اقدامات در راستای جدا سازی فضای دانشگاه، در پشت پردهٔ خود، مشکلات متعددی را برای داوطلبان به همراه داشته است. مهمترین و اصلی ترین این مشکلات، کاهش شدید شانس داوطلبانی است که با وجود دارا بودن رتبهٔ بالا، به دلیل پذیرش جنسیتی، نمیتوانند به دانشگاههای معتبر داخلی و دولتی وارد شوند. براساس آمار، درصد قبولی پسران در زیرگروه فنی و مهندسی بیش از دختران و درصد قبولی دختران در زیرگروه علوم انسانی بیش از پسران است. این مساله ثابت میکند اعمال این سیاست از سوی وزارت علوم و دانشگاههای دولتی در زیرگروه علوم انسانی به ضرر دختران و در زیر گروه فنی و مهندسی به ضرر پسران تمام میشود. این بیعدالتی علاوه بر تاثیر بر آیندهٔ دانشجویان، موجب پایین آوردن سطح علمی دانشگاهها هم میشود. زیرا با توجه به تعداد پسران در رشتههای علوم انسانی، پسرانی با نمره کل و تراز پایینتر از دخترانی با نمره کل و تراز بالاتر پیش میافتند و در رشتههای فنی عکس این قضیه برقرار است. از طرفی در سالهای گذشته متناسب نبودن بازار کار با رشتههای تحصیلی باعث شده تا پسران علاقهٔ کمتری به تحصیل در دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد داشته باشند. این امر در رشتههای علوم انسانی تشدید و باعث میشود تنها انگیزه کسانی که به دانشگاه میآیند، درس، برای خود درس باشد؛ نه برای ورود به بازار کار و... . از این رو تعداد داوطلبان مرد کمتر از زن است و به طبع آن تعداد دانشجوهای مرد کمتر از زن .
در سالهای اخیر بسیار از داوطلبان کارشناسی ارشد، هنگام انتخاب رشته، بهت زده شدهاند. وجود دو کلمه در دفترچه «فقط زن»، «فقط مرد»، راه را برای بسیاری از داوطلبان حتی با رتبههای برتر، بسته است.تعدادی از دانشگاه بزرگ دولتی کشور، در اقدامی که به ضرر دختران تمام میشود، در تمامی زیر گروههای علوم انسانی، اقدام به تفکیک ورودیهای زن و مرد کردهاند. دانشگاههایی چون علامه طباطبایی، رازی کرمانشاه، صنعتی اصفهان، بوعلی سینای همدان و ...
در بهمن ماه سال ۱۳۸۵ بود که تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، طرح کاهش ورود دختران به دانشگاهها را نیز به مجلس ارائه دادند. اما به دلیل مخالفتهای برخی از نمایندگان این طرح در مجلس تصویب نشد. علیرضا محجوب نماینده تهران، در اردیبهشت سال ۹۱، دلیل عدم تصویب را چنین بیان میکند: «امکانات و زیرساختهای لازم فراهم نشده بود و اساتید خانم و امکانات لازم به حد کافی برای اجرای طرح وجود نداشت و نیاز به تقویت زیر ساختها بود .»
سعدالله نصیری، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، اسفند ۱۳۸۹ این طرح را توهین به دانشگاهیان دانسته است و دلایل خودش را این طور شرح میدهد: «اجرای چنین کاری چه در داخل به لحاظ علمی و چه در خارج به لحاظ فضای فرهنگی به ما آسیب خواهد زد و ما زمانی میتوانیم تفکیک جنسیتی در دانشگاهها را اجرایی کنیم که امکان انجام چنین کاری را داشته باشیم، یعنی در صورت اجرای چنین طرحی باید دانشگاههای ما از تعداد کافی اساتید مربوط به بخش بانوان برخوردار باشد، آزمایشگاههای لازم برای این کار مهیا باشد و در کل فضای آموزشی کافی در دست باشد که در حال حاضر چنین نیست و به لحاظ زیر ساختی امکان اجرای چنین طرحی وجود ندارد. ما نمیتوانیم این بحثها را در شرایطی که مشکلاتی همچون کمبود اعضای هیات علمی در دانشگاهها و مشکلاتی از این قبیل داریم مطرح کنیم و با توجه به زیرساختهای دانشگاهی کشور و سطح بالای شعور و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی در بین دانشجویان احساس میکنم. بحثهایی در این رابطه صحیح نیست و امکانپذیر هم نیست، چرا که نگاههای برونگرای فرهنگی همچون همین طرح تفکیک جنسیتی بیشتر توهین به دانشگاهیان کشور است .»
از بعد دیگر برخی از مسئولان موافق اجرای چنین طرحی هستند و آن را در راستای برنامهٔ «عفاف و حجاب» میدانند. حجتالاسلام فضل علی، نماینده ولی فقیه در دانشگاه خواجه نصیر، دلایل موافقت خود را این طور بیان میکند: «دانشگاههای دوجنسیتی، همهچیز از این آغاز میشود که دختر و پسر در یک کلاس کنار یکدیگر درس میخوانند، دختر با یک لبخند پسر را میدزدد و از همین روابط است که به جاهای خطرناک میرسند. کسانی که امروز در دانشگاهها تحصیل میکنند، افرادی هستند که تا دیروز در دبیرستانهای تکجنسیتی مشغول علمآموزی بودهاند و اکنون که به اوج جوانی و غرور رسیدهاند، در یک فضای آزاد دوجنسیتی قرار میگیرند و این دقیقا مصداق این است که گوشت را جلوی گربه بیندازی، مگر میشود گربه گوشت را نخورد؟ بالای ۹۰ درصد دخترها و پسرهای جوان چه مذهبی و چه غیرمذهبی در دانشگاهها با هم دوست هستند و این خطر جدی است. ما میگوییم باید در رابطه با جداسازی دخترها و پسرها در دانشگاهها کار کارشناسی صورت بگیرد، تحقیقات لازم انجام شود و سپس برای آزمایش این اقدام در برخی از دانشگاهها عملیاتی شود. اگر نتیجه مثبت بود در همه دانشگاهها اجرا شود .»
در این زمان بود که مسئولان همچنان در تکذیب و تائید خبر مانده بودند. چنان که کامران دانشجو، وزیر علوم وقت، در سال آذر سال ۱۳۸۸، تفکیک جنسیتی را کذب محض خواند. همان زمان، نادری منش، معاون آموزشی وزارت علوم در این مورد گفت: «وزارت علوم در این زمینه نه بحثی داشته و نه درخواست و ابلاغیه. چنانچه دانشگاه یا موسسهای بخواهد در این زمینه اقدام کند به طور حتم با وزارت علوم مشورت و هماهنگ میکند که در این زمینه باز هم وزارت علوم برای تفکیک جنسی در کلاسهای درس بررسی میکند.» او یک سال بعد، در اسفند سال ۸۹، اجرای این طرح را منوط به تصویب مجلس دانست .
از سال ۸۹ به این سو گویا فرصت برای متولیان این پروژه فراهم آمد تا مقاصد خود را عملیاتی کنند. در واقع، زمانی که دانشگاهها از هر سو مورد هجوم قرار گرفته و فرصت نقد نیز از اهالی آن گرفته شده بود، به نظر میرسید فرصتی مناسب است تا این پروژه به اجرا درآید. مدعیان این پروژه یکی از مشکلات به اصطلاح غیراسلامی بودن دانشگاه را در مختلط بودن محیط آن میدانستند و حتی مدعی بودند که این اختلاط موجب افت علمی دانشگاهها نیز شده است .
تیرماه سال ۹۰ جلیل دارا، مدیرکل امور فرهنگی وزارت علوم، در گفتگویی اعلام داشت: «مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی این بوده است که اگر دانشگاهها امکان جداسازی کلاسها را داشته باشند، باید کلاسها و فضای دانشگاه را جدا کنند و سیاست وزارت علوم نیز این است که تا جای امکان، دانشجویان دختر و پسر از هم تفکیک شوند. این در حالی بود که علی کریمی فیروزجایی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت: «وزیر علوم اعلام کرد در تابستان که فصل تعطیلی دانشگاهها است، تحقیقی انجام میشود تا ظرفیت دانشگاهها برای تفکیک جنسیتی مشخص شود و دانشگاههایی که امکان جدا شدن کلاسها را داشته باشند از مهر ماه تفکیک میشوند .»
با این همه محمود احمدینژاد، رئیس جمهور، در ۱۵ تیر ۱۳۹۰ خطاب به کامران دانشجو، وزیر علوم و خانم دستجردی، وزیر بهداشت، نامهای نوشت و این نامه را خبرگزاری فارس منتشر کرد و احمدینژاد در این نامه دو نکته زیر را متذکر شد :
در هر صورت با وجود تمامی مخالفتها، تا قبل از مهر ماه سال ۱۳۹۰ که دانشگاه علامه طباطبایی با ریاست سید صدرالدین شریعتی، اقدام به جداسازی کلاسها کرد. رئیس دانشگاه علامه طباطبایی گفت: «با جداسازی کلاسها دردانشگاه علامه طباطبایی آمارمشروطیها کمتراز نصف شده، به طوری که از ۱۲۰۰نفردرسال گذشته به ۶۰۰ نفردر امسال رسیده است. وقتی میخواهیم فضای انسانی برای دختر و پسر فراهم کنیم تا درس بخوانند، برخی ناراحت میشوند. از زمان جداسازی کلاسها دختران میگویند که دیگر میتوانیم به راحتی سر کلاس کنفرانس بدهیم. برخی از پسران دچار یک مشکلاتی هستند که ما نمیتوانیم آنها را مطرح کنیم به طوری که نمیگذارند دختران درس بخوانند و سوال بپرسند ! » به گفته وی کلاسهای همه رشتهها جداسازی شدهاند مگر آنکه ظرفیت برخی از آنها دو تا سه نفر باشد .
اکنون دو سال است که از نامهٔ محمود احمدینژاد میگذرد. این در حالی است که نه تنها کلاسها تفکیک شدهاند، بلکه ظرفیتهای آنها نیز نصف نصف شدهاند. این طرح در حالی به اجرا در آمد که هیچگاه به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسیده بود. با تمام این حرفها، واقعیت خودش را در دفترچه انتخاب رشته کارشناسی ارشد نشان داد. اقدامی که قطعا در سالهای آینده، نتایج مثبت و منفی آن گریبانگیر دانشگاهیان خواهد شد. بسیاری از کارشناسان آموزشی معتقند تفکیک جنسیتی موجب بیعدالتی آموزشی و تحمیل شرایط به دانشجویان با رتبه های بالاست. براساس آمار سازمان سنجش آموزش کشور از مجموع یکمیلیون و ۱۷هزار داوطلب شرکتکننده در آزمون کارشناسیارشد سال ۹۱، ۵۰۹هزار و ۳۱۷ نفر زن و ۵۰۷هزار و ۱۶۹نفر مرد در آزمون ثبتنام کردند و تنها ۷۵۸هزار و ۱۳ داوطلب در جلسه آزمون حاضر شده و حدود ۳۰۷هزار داوطلب مجاز به انتخاب رشته شدند. اگر مسئولان به جای تفکیک جنسیتی به دنبال دلایل شرکت نکردن مردان در کنکور دانشگاهها بگردند. شاید بهتر بتوانند دغدغه کمبود مرد در دانشگاهها را حل کنند.
عدهای از موافقان این طرح، وجود دختران و پسران در کنار هم را زمینه ساز ایجاد روابط نامشروع عنوان میکنند. آیا جز این است که دانشگاه محلی است برای تحصیل دانش؟ قطعا اگر در دانشگاههای کشور اتفاقی جز این امر رخ میدهد، باید در پی اصلاح آن برآمد اما نه با تفکیک جنسیتی بلکه با اشاعهٔ فرهنگ و اخلاق. از طرف دیگر آیا میشود تمامی مکانهای عمومی کشور را به دلیل مقابله با روابط نامشروع، جدا ساری کرد؟ به نظر میرسد این طرح نه تنها حلال مسئله نیست، بلکه صورت مسئله را نیز پاک میکند .
در همین راستا، دکتر حسن روحانی، رئیس جمهور منتخب مردم در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ میگوید: «فرقی بین زنان و مردان در ساختن سرنوشت ایران نیست. این سخن امام است که همانطور که مردان در امور سیاسی و اجتماعی فعالیت میکنند، زنان هم باید در این عرصه فعالیت داشته باشند و هم دوش مردان حرکت کنند. بیان انقلاب و نظام اسلامی این است که زن و مرد دارای نقش برابر در اداره کشور و توسعه آن هستند. اگر امروز در جامعه زنان آزرده هستند و مطالباتی دارند که به آن عمل نمیشود، با منطق انقلاب سازگار نیست. لذا برنامه دولت تدبیر و امید افزایش رضایتمندی در زندگی و خانواده، تقویت جایگاه زنان و نگاه برابر به استعدادهای علمی، پژوهشی، سیاسی و اجتماعی آنان است. چرا که زنان باید در جامعه فعلی دارای منزلت برابر با مردان باشند. اگر اعتقاد ما بر این است که باید حقوق برابر برای زنان قائل باشیم، پس امروز برنامهای که برای تفکیک جنسیتی در دانشگاهها آغاز شده است، از چه معیاری برخورداری است؟ آیا برای این موضوع کار کارشناسی صورت گرفته یا از نظرات مردم سئوال شده است؟ اگر اقدامات در جامعه متناسب با کار کارشناسی نباشد نمیتواند مورد قبول جامعه قرار گیرد. محروم کردن زنان جامعه از تحصیل در برخی از رشتههای علمی که بعضا مطرح میشود، بر مبنای کدام طرح و برنامه یا سند علمی و فرهنگی است؟ طرح تفکیک جنسیتی نه دارای کار کارشناسی است و نه با خواست جامعه انطباق دارد. در کجای قانون اساسی مجوز تفکیک جنسیتی در دانشگاهها صادر شده و از آن سخنی به میان آمده است؟ دولت آینده دولتی است که میان زن و مرد در کسب موقعیتهای شغلی تبعیضی قائل نخواهد شد و به زن ایرانی نگاه جنسیتی نخواهد داشت. اسلامی کردن دانشگاهها جلو و عقب بردن روسری نیست. دختران جامعه ما اهل عفاف هستند و مشکلات در این زمینه با تذکر حل میشود. اما اگر اسلامی کردن دانشگاهها به این معناست که استادی نظرش را اعلام نکند، استاد مطهری میگفت در دانشگاه اعلام کردهام که استادی که معتقد به مارکسیسم است نظرات خودش را مطرح و من هم نظرات خودم را بیان کنم . »
نکتهٔ دیگری که در انتها میتوان به آن اشاره کرد، این است که چرا توازن در هرم جنسیتی دانشگاهها تنها زمانی مطرح شد که زنان و دختران در عرصههای علمی، نقش پر رنگ تری را نسبت به مردان ایفا کردند؟ چرا آن زمان که اکثریت کرسیهای دانشگاههای کشور در اختیار آقایان بود، هیچ کس دغدغهٔ تعادل در هرم جنسیتی دانشگاهها را نداشت؟