تدبیر24 : سالهاست که دستگاه دیپلماسی ایران از نداشتن یک برنامه منسجم(اعم از میان مدت و بلند مدت) رنج می برد. این سخن مشترک کارشناسان حوزه دیپلماسی است که در ایام انتخابات به نقد و ارزیابی کارنامه سیاست خارجی پرداختند.
یک وجه مشترک در اظهار نظر کاندیداهای اصولگرا و اصلاح طلب در ایام مبارزه انتخاباتی همین نکته بود که آنها نارضایتی خویش از خروجی عملکرد دستگاه دیپلماسی را ابراز کردند. نامزدان اصولگرا از رضایی تا ولایتی بر این نکته تصریح کردند که ظرف هشت سال گذشته دستگاه دیپلماسی رفتاری ناموزون و گاهی ناشیانه داشته است بیش از همه آنها تاکید کردند که وزن کارشناسی تصمیم گیریها تنزل کرده است.
اکنون در طلیعه کار دولت جدید،سخن از این است که دستگاه دیپلماسی به تجمیع و بهره گیری از همه سرمایههای تخصصی و تجربی مبادرت کند. رئیس جمهور نیز تاکید کرده است که با این هدف یکی از دیپلماتهای با سابقه را نامزد پست وزارت کرده که او از یک بنیه علمی، تجربی و ارتباطات گسترده بین المللی برخوردار است.
به گفته برخی اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس که این هفته طرف گفت و گوی وزیر خارجه پیشنهادی روحانی بودند، ظریف با برنامه نسبتاً جامعی ارائه کرده و از این طریق به مجلسیان اطمینان داده که شناخت دقیق از نیاز کشور در عرصه بین المللی دارد.
این گروه از نمایندگان تصریح کردهاند که مسئله ضعف ساختار و یا ناکارآمدی در دستگاه دیپلماسی یک مشکل مزمن هست و برای رفع آن، مدیریت جدید این دستگاه می بایست از تمامی توانمندی تخصصی در کشور از جمله؛ نقش آفرینی شخصیتهای ملی، نهادهای مدنی، احزاب و شبکه های اجتماعی برای پیشبرد برنامه های وزارت خارجه استفاده شود.
ناظران حوزه دیپلماسی طی روزهای اخیر پیشنهادها و نکات قابل تاملی را برای تقویت و نوسازی ساختار دیپلماسی کشور ارائه کردند. از مجموع آنچه مطرح شده می توان محورهای زیر را پیش روی مدیر جدید دستگاه دیپلماسی قرار داد:
اول، ناهماهنگی و موازی کاری از جمله معضلات مبتلابه سیاست خارجی کشور در سالهای گذشته بوده است. در نبود انسجام، طبیعی است که صدای واحدی در صحنه بین المللی از تهران شنیده نخواهد شد. مشکل ناهماهنگی فقط میان دستگاه وزارت خارجه فرضاً با بخش امنیتی نیست بلکه این مسئله حتی به حوزه ارتباط دیپلماسی کشور با نهادهای اقتصادی و فرهنگی نیز سرایت کرده است. بنابراین لازم است تیم جدید دیپلماسی ، برای اجرایی شدن برنامهها ابتدا پروسه چند لایه تصمیم گیری در سیاست خارجی را منسجم و متمرکز کرده و از موازی کاری پرهیز شود.
دوم،تحول دستگاه دیپلماسی در گرو تزریق اندیشههای تازه است که از قبل مطالعات و تحقیقات گسترده بدست می آید. بر همین اساس امروز نهاد دیپلماسی در دولتهای بزرگ متکی بر پشتوانه مراکز مطالعاتی و اتاقهای فکر است. این نقیصهای است که به طور جدی امروز در حوزه سیاست خارجی کشور حس می شود.
سوم،تریبونها و شخصیتهای متنفذ در ساختار جمهوری اسلامی یکی از عناصر تاثیر گذار بر پروسه دیپلماسی کشور است.در حالی که تاکنون سازوکار مشخصی برای بهره گیری از این بخش از داشتههای نظام یافت نشده است. بنابراین در این مرحله می توان چتر دستگاه دیپلماسی را برای حضور و نقش آفرینی همه نیروها و شخصیتهایی که در داخل و خارج دارای اعتبار و نفوذ هستند گشود.
سوم، رسانه های گروهی به عنوان رکن چهارم مردم سالاری در عصر ارتباطات،از ابزارهای قدرتمندی هستندکه کشورهای پیشرفته برای پیشبرد برنامه هایشان از آن استفاده می کنند. در توانمندی این رکن همینقدر بس که امریکاییها برای توجیه تمام استراتژیهای بعد از 11 سپتامبر خود نظیر؛ جنگ علیه ترور،تهاجم به افغانستان و عراق و دیگر پروژههای مداخله جویانه از ابزارهای ارتباط جمعی بهره کامل بردهاند تا جایی که جورج بوش پسر برای رقابت با شبکه بی بی سی که ساز ناموزون با سیاستهای نومحافظه کاران امریکا می نواخت از امپراطور رسانه ای مرداک بهره جست .