تدبیر24 : ظرف يك ماه گذشته چندين بار مورد سوال و درستتر گفته باشم مورد انتقاد قرار گرفتهام كه چرا درباره آلودگي وحشتناك هواي تهران و ساير شهرهاي بزرگ به عنوان يك روشنفكر نه چيزي ميگويم و نه چيزي مينويسم؟ انگار نه انگار كه اين آلودگي مربوط به جامعهاي است كه در آن زندگي ميكنم. نخستين پاسخم اين بوده كه «براي اينكه روشنفكر نيستم» اما فايدهاي ندارد. چون خبرنگار معمولا بلافاصله پاسخ ميدهد كه «نه استاد جدي دارم ميپرسم.» اما به راستي چرا روشنفكران ما به مقولات مهمي همچون آلودگي هوا، خشك شدن درياچه اروميه، كاهش جنگلها در سالهاي اخير از بين رفتن محيط زيست، خشك شدن درياچههاي بختگان، پريشان و...،خشك شدن زايندهرود، از بين رفتن و آلودگي تدريجي كارون و... دهها مورد اينچنيني ديگر نميپردازند؟
در حالي كه ميدانيم روشنفكران غربي يا حتي روشنفكران در روسيه، ژاپن، هند و خيلي كشورهاي ديگر به اين دست مسائل اعتراض كرده و خود را درگير آنها ميكنند. يك پاسخ آن است كه وقتي مابقي امورمان هم مثل كشورهاي ديگر شد، عليالقاعده دلمشغولي روشنفكرانمان هم مثل روشنفكران آنان ميشود. اما چندين دليل عمده وجود دارند كه چرا روشنفكران ما به مسائلي همچون آلودگي هوا و زيست محيطي نميپردازند. نخستين دليلش آن است كه اين موضوعات پرستيژ و اعتبار روشنفكري براي كسي به بار نميآورد. به عنوان مثال، اگر نويسندهاي بنويسد كه اكثريت اتومبيلها در خيابانهاي تهران و ساير شهرها در تردد هستند از نظر آلايندگي و استانداردهاي محيط زيست «يورو2» هستند و اين نوع خودروها در هر هزار كيلومتر نزديك به سه كيلوگرم مواد آلاينده از اگزوزهايشان وارد هوايي كه ما استنشاق ميكنيم، مينمايند، در حالي كه خودروهايي كه به جهت استانداردهاي «يورو4» هستند كمتر از نصف اين ميزان آلايندگي ايجاد ميكنند و قرار بوده كه تا پايان آذر 91 تمامي خودروهاي توليدي در ايران مجهز به «يورو 4» شوند اما نشدهاند، هيچ پرستيژ روشنفكري براي گوينده اين مطالب به بار نميآيد. يا اگر نويسندهاي بنويسد كه خودروهاي فرسوده و آنان كه كاربراتور دارند در هر هزار كيلومتر نزديك به 60 كيلوگرم مواد آلاينده وارد هوايي كه استنشاق ميكنيم مينمايند و در تهران به تنهايي حدود 20 هزار تاكسي كاربراتوري پيكان و الیماشاءا... وانت، موتور، اتوبوس و مينيبوس و بالاخره 50 هزار دستگاه خودروي فرسوده داريم كه در انتظار تعويض خودرو هستند و بعد هم يك ضرب و تقسيم ساده بنماييم كه براساس هر هزار كيلومتر 60 كيلوگرم مواد آلاينده اين مجموعه روزانه چند تن مواد آلاينده وارد هوايي كه استنشاق ميكنيم مينمايند، خيلي مطالب ارزندهاي گفته نشده كه براي گوينده پرستيژ و اعتبار روشنفكري به همراه بياورد.
اساسا نويسندگان و متفكرين اصولگرا کمتر گرد اين دست مطالب ميگردند. اگر در عوض هواي شهرهاي آمريكا يا اروپا اينقدر آلوده شده بود، آنوقت اصولگرايان ما در راديو تلويزيون، مطبوعات، سخنرانيهايشان و مستندهايي كه ميساختند شبانه روز به مساله آلودگي هوا در شهرهاي آمريكا ميپرداختند. در برنامه وزين 20:30و ساير برنامههاي آموزنده راديو تلويزيون مان آمار هولناكي از مرگ و مير آمريكاييها بواسطه هواي آلوده و اينكه هواي آلوده روي اطفال و سالمندان و خانمهاي باردار اثر ميگذارد نشان ميدادند. اصولگرايان كلي برنامه درست ميكردند تا نشان دهند كه چگونه آمريكا بواسطه سود و درآمد بيشتر براي عدهاي ثروتمند ، زندگي و سلامت همه مردم آمريكا را پايمال كردهاند. يكي از پس از ديگري اصولگرايان در رسانههاي كشورمان نشان ميدادند كه چگونه الگوي توسعه ناپايدار سرمايهداري غربي به بيراهه رفته اما حكومت آمريكا كه نمايندگي سرمايهداران را دارد اصلا عين خيالش نيست كه چه بلايي بر سر مردم آمريكا دارد وارد ميشود. اما صد افسوس كه آلودگي هوا در شهرهاي آمريكا اتفاق نيفتاده. بلكه در شهرهاي ايران است كه بوقوع پيوسته
. انشاءا... روزي بالاخره در شهرهاي آمريكا هم اين اتفاق خواهد افتاد و آنوقت روشنفكران و انديشمندان اصولگرا به رسالت و تعهد آگاهيبخششان لبيك خواهند گفت. اما درباره روشنفكران غيراصولگرا. همانطور كه اشاره كرديم، اين مباحث خيلي شأن و پرستيژ روشنفكري و دگرانديشي به همراه نميآورد. آنچه كه در جامعه ما براي روشنفكرانمان شأن و پرستيژ روشنفكري و دگرانديشي به همراه ميآورد، مباحثي همچون نقد ديني، پلوراليسم ديني، نسبيگرايي، هرمنوتيك ديني، تكثر خرد جمعي، تاويل متن و... است.