حاج آقا در هفتههای اخیر شاهد بداخلاقیها در عرصه سیاسی بودیم. چرا با گذشت ۳۴ سال از انقلاب، پرداختن به اخلاق در سیاست همچنان ضروری است؟
در این باره شاعری میگوید «انگشت نگذار بر لب بیحوصله من، بگذار که سر بسته بماند
گله من». نکته بسیار مهمی بود که سوال کردید. اخلاق مسئلهای است که باید به آن
پرداخته شود. اخلاق آدمیان در اثر چند موضوع تغییر میکند كه یکی در اثر وضعیت نابسامان
اقتصادی است. مایحتاج بشر، هر چه که هست، وقتی دست یافتنی نباشد یا ناگواریها به
آدم هجوم آورد نمیتواند اصالت انسانی خود را حفظ کند. مگر کسی که قبل از وقوع این
گرفتاریها آن قدر در اخلاق اجتماعی ورزیده و در باورهای درونی خودش کار کرده
باشد، پخته شده باشد که بتواند خود را نگهدارد. در قرآن چنین افرادی تعریف شده
اند. ولی اکثر مردم چنین نیستند یا خود ساخته نیستند یا نمیتوانند به سرعت خودشان
را آرام نگه دارند. بنابراین با حرکات ناشایست تلاش میکنند خود را آرام کنند. از
سوی دیگر چون افراد در جامعه با هم در ارتباط هستند همین ارتباطات مشکل جدیدي
ایجاد میکند. تصور کنید فردي ناراحتی دارد و با شخصی روبه رو میشود که او هم
ناراحتی دارد. بنابراین این ناراحتیها بین افراد اصطکاک ایجاد میکند و در نهایت
اخلاق زیر سوال میرود. پس فشار اقتصادی، ناهنجاریهایی که در جامعه بوده، را
آشکار میکند. اگر همین افراد که خودساخته نیستند و زیرفشار اقتصادی قرار دارند، مدیریت
هم دستشان باشد، اوضاع جامعه بدتر هم خواهد شد. در این رابطه لازم است به نکته ای
از امام خمینی (س) اشاره داشت. حضرت امام در ابتدای انقلاب توصیه کردند تا تزکیه
نشدهاید، طغیان برای شما حاصل خواهد شد. تا تزکیه در ردههای بالا حاصل نشود، این
مملکت و همه ممالکی که هستند اصلاح نخواهند شد. بسیاری از پست و مسئولیت از اول
انقلاب، نه حالا، به افرادی سپرده شد که خود ساخته نبودند. این موضوع زمینهای شد
که مردم آسیب ببینند و هرجا مراجعه میکنند، ناامید میشوند یا به آنان توهین میشود.
قداستها حذف شد. بعد از گذشت چند وقت از انقلاب، بحثی در کشور مطرح شد به اسم
کرامت انسانی. چرا این موضوع مطرح شد؟ زیرا افراد در جایی قرار گرفتند که واقعا در
آن پست کارایی نداشتند اما خودشان به صورت حب به نفس و حب به جای و مقام، پستها
را گرفتند. این مسئله دوم هم به بروز بیماری در جامعه کمک کرد. اما مسئله دیگری
نیز به بیاخلاقیهای جامعه دامن زد. بعد از دفاع مقدس، در دوران سازندگی و دوران
کمکهای اجتماعی و گفتوگوی تمدنها تلاش شد سامانی به اوضاع کشور داده شود. هم
در دوران سازندگی و هم در دوران گفتوگوی تمدنها، تلاش شد جامعه نسبت به شرایط
حاد ابتدایی ترمیم شود. اما دوباره یک هیجانی ایجاد شد و قدرتهای ناهنجار به وجود
آمدند و به طور کامل شاهد حرکتهای غیر واقعی و به قولی، طغیانگری بودیم.
حاج آقا، یعنی از سال ۸۴ به بعد، طغیان شد؟
تقریبا، از همان سال. البته زمینه در سالهای قبل پیش آمد و همان زمینهها
باعث شد، در سال ۸۴ طغیان صورت گیرد. هر طغیانی، نیازمند زمینه است باید دید زمینه
چطوری مهیا شد تا طغیان صورت گرفت. پس زمان کمک کرد تا طغیان سال ۸۴ رخ دهد. آن
زمان دورانی بود که جامعه داشت آرام میشد اما از کنترل خارج شد در این دوره تحول
عظیمی در رفتارها، گفتارها و پدیدهها به وجود آمد. به طوری که خیلی راحت اخلاق
زیر پا گذاشته شد. هیچ کجا اجازه نمیدهند به این راحتی اخلاق نادیده گرفته شود یا
فردی خود محوری کند. اما این اتفاق در کشور ما به حدی بود که برخی اوقات افراد خود
را منزه و دیگران را ناپاک دیدند. این باور، بسیار خطرناک است. در یک خانواده پنج
نفری، یک نفر باور داشته باشد از بقیه بهتر میفهمد، خطرناک است حتی اگر بهتر
بفهمد. این باور خطرناک است چرا که بقیه افراد تحقیر میشوند. در چنین شرایطی است
که اخلاق دار و اخلاق مدار کوتاه میآید و خود را کنار میکشد. همین کنار کشیدن
زمینه را برای بداخلاقها مساعد میکند. بعضی اوقات به اخلاق مدارها توهین میشود
اما تحمل میکنند چون موارد را میتوانند حل و فصل کنند. گاهی شاهد هستیم کارها
با احساسات پیش میرود احساسات خیلی شیرین است اما بعد از مدتی احساسات به درد
تبدیل میشود. توصیه شده که مردم بترسید از لذتی که پشت سرش درد است.
در بین صحبتها اشاره کردید باید زمینه فراهم شود تا طغیان صورت بگیرد. زمینه طغیان سال ۸۴ کی و کجا به وجود آمد؟
از بعد از جنگ، افرادی که به جبههها رفته بودند، توقعاتی داشتند. از سوی دیگر کارها
به دست افرادی افتاد که نیاز به مدد داشتند. اما به آنان کمک نشد. همچنین فاصله
طبقاتی که بر اثر فشار اقتصادی به جامعه وارد شد. همه دست به دست هم داد تا زمینه
طغیان به وجود آید. البته نباید فراموش کرد که همیشه حرکتها اصلاحی در جامعه و با
جامعه است. شروع آن ممکن است با یک نفر باشد اما تا جامعه برای اصلاح حرکت نکند
تاثیرگذار نخواهد بود. این مسئله در انقلاب مصداق پیدا میکند. امام از سال ۴۱
انقلاب را آغاز کرد اما نتیجه آن در سال ۵۷ حاصل شد. دقیقا باید گفت بعد از دفاع
مقدس زمینه ضعف اخلاقی به وجود آمد و همین ضعف زمینه طغیان در سال ۸۴ را فراهم
کرد.
شاخص اخلاق در سیاست چیست؟ به عبارتی اگر بخواهیم اخلاق را در همه عرصهها پیاده کنیم چه شاخصهایی باید مدنظر گرفته شود؟
متاسفانه افرادی مسئولیتهای کشور را برعهده گرفتند که توانایی انجام کارها را ندارند.
همیشه توجه داشته باشید فرد دانا و آرام، کارمند آرام و دانا را بر میگزیند. آدمهای
فهمیده و دانا، با آدمهای تندرو و عصبی کار نمیکنند. حاضرند بیکاربمانند، زیرا
درک میکنند همکاری با افراد تندرو مشکلاتی در پیش دارد. زیرا هم باید توهینها را
تحمل کنند و هم نمیتوانند کاری از پیش ببرند. در این بین درک و شناخت از خود
اهمیت ویژهای دارد. اگر فردی درک درستی از خود نداشته باشد، خسته و سپس ناامید میشود
و خود را بدبخت میپندارد. همچنین اگر در جامعه بگو و مگوی هیجان آور فراگیر شود،
عقلا از جامعه کنار میروند. اما باید چه کرد تا جامعه از هیجانات فاصله بگیرد؟
این نکته خیلی مهمی است. افرادی که انقلاب را فهمیدهاند، درس خواندههای امروزی و
عقلا باید از طریق رسانهها به مردم آموزش دهند که افرادی مسئولیتها را بر عهده
گیرند که توانایی انجام کارها را داشته باشند. مال و قدرت عادلانه توزیع شود.
قدرت به افراد فهمیده داده شود و از افراد نفهمیده گرفته شود. قوم و خویش بازی
نشود. پارتی بازی غلط است. باید انسانهای وارسته رأس کارها قرار بگیرند نه افراد
چاپلوس و متملق. مسئولان هم باید بپذیرند گزارشگر عاقل و فهمیده را میدان دهند نه
گزارشگر دروغگویی که برای مقام، شخصیت و پیشرفت خودش اقرار کند. البته در این
مسئله فرهنگ اجتماعی داریم و فرهنگ دینی. امروز شاهد هستیم بخشی از دنیا با مشکلات
متعدد دست به گریبان هستند. دلیل این آشفتگی در دنیای غرب، مسئولیت داشتن افراد
احساسی است. اما کشورهایی که آرامش دارند، به این دلیل است که هر کس به وظیفه خود
عمل میکند. لازم نیست مسلمان باشند، بلکه اخلاق اجتماعی درستی دارند. بنابراین
این مسئله بر میگردد به مردم که هم خود را درک کنند هم دیگری را.
اسلام دین اخلاق است و از آنجا که ایران مبلغ اصلی این دین است بیاخلاقیهای سیاست مداران کشور ما، چهره متناقضی از تبلیغات اسلام به جهان مخابره نمیکند؟
بله. در درجه اول باید تاکید کنم اسلام مبانی دینی واقعی دارد که باید حتما از
دانشمندان دین گرفته شود. اما به واسطه اینکه ناچار بودیم، انقلاب را به وجود آوریم
از افرادی احساسی و سطحی استفاده کردیم. بعدها که آمدیم جلوتر و سالها از
انقلاب گذشته افرادی که مردم را سطحی دعوت میکنند مورد اقبال قرار گرفتند.
متاسفانه زمینه برای دعوت عقلی از مردم فراهم نشد. همین امر باعث شد عقلا کنار
بکشند. در حال حاضر افراد برای کسب مقام و جایگاه خود را مسلمان جلوه میدهند.
همین امر دوگانگی در کشور به وجود میآورد. کشور ما این طوری شده که برای رسیدن به
پست و مقام مردم خود را بهگونهای دیگر نشان میدهند. این افراد مسلمانان سطحی
هستند. این افراد دین دار احساسی هستند نه دین باور.
با توجه به اینکه سالهای گذشته برخی از مسئولان کشوری تلاش بر افشاگری داشتند، مرز بین بیاخلاقی سیاسی و افشاگری چیست؟ به ویژه اینکه در انتخابات افشاگریها نسبت به رقبا به شدت افزایش یافته بود؟
در کل همه افراد برای پیشرفت، خود را به حرکت وادار میکنند. اما افرادی که عاجز
از پیشرفت هستند، کاری میکنند، رقیب بیفتد خود حرکت کنند. این افراد میخواهند
رقیب نباشد اما خودشان باشند. به عبارتی افرادی که دارای قدرتی بالا و نالایق
باشند، نمیتوانند خود را ارائه کنند، ناچارند دیگران را بکوبند.
مردم چطور متوجه شوند این افشاگریها برای تخریب دیگران است؟
جامعه درد خود را درک نکرده است. اگر درک کند چنین نمیشود. در سالهای گذشته
شعارهایی که سر داده میشد که به واسطه آن باورهای غلطی به مردم القا شد. مردم با
درک درست از التهابات جامعه باید مانع القا شدن باورهای غلط شوند.
اخلاق در سیاست، میتواند مصادیق جمعی هم داشته باشد. مثلا اینکه یک جریان سیاسی را منتسب به فساد اقتصادی بکنیم؟ یعنی کل یک گروه را دارای حاشیهها بدانیم؟
در جامعه ناهنجار فساد اقتصادی رخ میدهد. اما اصلاح گر وقت را تلف نمیکند. کافی
است بررسی کنیم فرد چه زمانی پول را برداشته است، مسئول آن مشخص میشود و دیگر نمیتوان
به جریانهای سیاسی نسبت داد. زمانی در اصفهان مرحوم شفتی اداره امور را بر عهده
داشت. آن زمان، دزدی که رخ میداد دستور میآمد کدام مغازه دار در چرت است تا مشخص
شود از کجا دزدی شده. مسئله فساد اقتصادی و انتساب به گروهها هم با همین راه حل
قابل پیگیری است. بنابراین ناتوانی هر جا بوده باعث به وجود آمدن این دزدی شده
است.
اين اواخر شاهد كشمكشهايي بين برخي نمايندگان مجلس با دولت هستيم.به نظر شما چرا نمايندگان مجلس كه منتخبان مردم هستند،در حوزه مسائل اخلاقي الگو نمي شوند؟
باید تاکید کنم که احترام بسیاری برای مجلسیها قائل هستم. اما افرادی که امروز
کاری دستشان است، اکثرا خودمحور هستند. این خطر بزرگی است. باید جمعی کار کنیم.
مجلس باید با دولت و دولت با مجلس کار کند. متاسفانه اینگونه نیست. آنان خود را
در مقابل یکدیگر توانمند و مستقل میبینند. درست است که گفته شده مستقلند، اما
عملا قوا به یکدیگر وابسته هستند چرا که با هم ارتباط کاری دارند.
بیاخلاقی برخي وکلای مجلس دامن رسانهها را هم گرفته و برخی نمایندگان به خبرنگاران و رسانهها فحاشی میکنند. آیا این کار در شأن وکیل مردم و قوه قانونگذاری است؟
همیشه این مسائل در جامعه بوده. افرادی که منطق ندارند، همیشه زبان فحششان باز
است.
نقش رسانهها در تقویت اخلاق سیاسیون چیست؟ و آیا در دامن زدن به بیاخلاقیها میتوان نقشی برای رسانهها قائل بود؟
هر چیزی اثرات کوچکی دارد، اما وقتی سلسله مسائلی جمع شود عمق تاثیرگذاری بیشتر میشود.
این مسئله مانند آلودگی هواست. یک ماشین باعث آلوده شدن هوا نیست بلکه تعداد بیشماری
از خودروها آلودگی هوا را به وجود میآورند.
تصمیم ندارید به مجلس برگردید؟
به لحاظ سنی قانون این اجازه را نمیدهد.
اگر کهولت سن مانع نبود، آیا به مجلس میرفتید؟
در خودم توان نمیبینم و هم شرایط مجلس را خوب نمیدانم. همیشه توصیهام بود نيازي
به مجلس به اين شكل در اين زمان نداريم. زیرا اکنون کشور نیاز به قانونگذاری
ندارد. یکی از معضلات دورهها در کشور از مجلس است. باید به سمتي برويم كه در
مواقع ضروري كه قرار است قانونگذاري شود مجلس تشكيل شود. نمیگویم به مجلس و وکیل
نیاز نداریم، به بعد نظارتي آن نياز داريم . نمیخواهم بگويم استبداد شود. بلکه
منظور این است وکیل مجلس شغل دیگری داشته باشد و در مواقع ضروری دور هم جمع شوند و
مشکل کشور را بر طرف کنند. به عبارتی مجلس مانند مجلس خبرگان عمل کند. قانون روی
قانون گذاشتن برای کشور مشکل ساز شده است. مجلس با حضور بعضي از نمايندگان و بعضي
لابيهاي سياسي خاص مي تواند منشا بسياري از بياخلاقيها باشد.
و سوال آخر آیا دردولت جدید این توان را میبینید که از پس فشارهای داخلی و خارجی برآید و در مسیرگفتمان اعتدالی بماند؟
از آنجا که قصد دارد مستقل عمل کند و اگر استقلال خود را حفظ کند میتواند از پس
فشارها بر آید. هرچند که دولت میخواهد همه گروهها را زیر پوشش قرار دهد اما اين
امر نيازمند ريش سفيدي افراد مهم و تاثيرگذار در كشور است. ابتدا بايد دلخوريها
برطرف شود كينهها پاك شود عده اي از حق خود گذشت كنند عدهاي به اشتباه خود
اعتراف كنند و اگر دولت بتواند نقش عام در تصميمات جناحها و گروهها داشته باشد
قطعا موفقتر خواهد بود. پيشرفت كشور قصد همه گروهها و جناحهاست من قبول ندارم
يك گروه از گروه ديگر دلسوزتر است همه براي اين انقلاب فداكاري كرده و مي كنند
اما شيوهها و نظرها متفاوت است اين مردماند كه بايد بفهمند كدام شيوه براي كشور
مفيد است و انتخاب كنند. اما هيچ كس از اعتدال ضرر نكرده به شرط آنكه معناي اعتدال
را درست درك كنيم.
نسترن دقيقي
منبع:روزنامه قانون