دیدار اهالی
فرهنگ و هنر با حسن روحانی رییس دولت یازدهم که چهارشنبه هفته گذشته ۱۸ دی ماه
برگزار شد همانقدر که انتظار میرفت بازخوردها و تاثیرات جامع و مهمی داشت.
به جرات میتوان گفت مهمترین صحبتهایی که در این مراسم
مطرح شد از سوی رییسجمهور بود که در فراز مهمی از سخنانش به مساله تعریف هنر و
تاثیر آن بر جوامع پرداخت. اما جملهای از سخنان روحانی با این مضمون «تقسیم
هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست» در چند روز گذشته بیشترین نقد
و نظرها را به دنبال داشته تا جاییکه تعدادی از صاحبنظران انقلابی و چهرههای
مذهبی در اینباره به اظهارنظر پرداختهاند.
چالشهای مطرح شده بر سر این بخش از سخنان حسن روحانی
بیشتر متمرکز بر همین جمله بوده است. در نظر نگرفتن مقدمه و موخرهای که وی برای
استدلال خود برای رسیدن به نفی تقسیم هنرمندان به ارزشی و ضدارزشی در نظر گرفته
بود، باعث ایجاد تفسیری بعضا متفاوت از منظور رییسجمهوری منجر شده است.
روحانی در بخش ابتدایی صحبتهایش اینگونه بیان می کند که:
«هنر قالب نیست، هنر قالب و معناست، هنر خلاقیت است... ذات هنر با مفهوم خیر و
نیکی، یکی است. قبل از عصر جدید، هنر بسیار فراتر از هنرهای زیبا تفسیر میشد. هنر
گفتوگو، هنر معاشرت، هنر دیپلماسی، هنر زندگی مسالمتآمیز، هنر زندگی بدون کینه و
هر کار بیعیبی هنر است.»
وی در بخش بعدی و در پیوست این مقدمه میآورد: «هنر، هر
کار بدون عیب است و ما همه باید تلاش کنیم هنرمندانه حرف بزنیم، عمل کنیم و تعامل
داشته باشیم، یعنی هنر مردمداری.»
روحانی با اشاره به اینکه «هنر و ارزش، پیوندی ذاتی
دارند. هنر یعنی عروج فکر از سطح عادی به سطح متعالی؛ همانکه در عرفان و فلسفه
اسلامی به عالم اعلی تعبیر میشود.» بحث خود در تعریف هنر را پیش میبرد تا در
ادامه بحث خود را به فعل هنرمندانه پیوند بزند.
به گفته وی «هر هنرمندی میخواهد به معنای جهان و عمق
جهان برسد. علاوه بر اینکه هنر به همه جان میدهد، این هنرمند است که رودخانه را،
کوهها را، بلبل را، شمع را و پروانه را به سخن وا میدارد. اگر بگوییم هنر مرده
را زنده میکند، سخنی به گزاف نگفتهایم».
رییس دولت یازدهم با چنین تعریف و استدلالی نتیجهگیری میکند
که «تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست».
و اما او که حتما به چالشها و حساسیتهایی که این جمله
میتوانست ایجاد کند واقف است، صحبت خود را با این جمله تکمیل میکند: «هنر یعنی
ارزش و هنرمند[فرد] ارزشمندی است که با کار خلاقانه به تعالی میرسد و خلقت،
بزرگترین مظهر قدرت خدای لایزال است، فقط در این زمینه است که فتبارک الله احسن
الخالقین. هنرمند جهان را بازآفرینی میکند و کار او در مسیر ارزشهای الهی است.»
آنچه از نگاه جامع به مقدمه و موخره صحبتهای روحانی
برداشت و تفسیر میشود همان نگاهی است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران
و ذیل هدایتهای حضرت امام خمینی(ره) ایجاد شده است که هنر همان مسیری است که
انسان را به تعالی میرساند و در جایگاه بالاتری آن را به صفت خلاق بودن پروردگار
منسوب میدانند و جمله معروف بنیانگذار انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه «هنر عبارت
است از دمیدن روح تعهد در انسانها» را به ذهن متبادر میکند.
حال با توجه به این مقدمه و موخرهای که روحانی برای نفی
تقسیم هنرمندان به ارزشی و غیرارزشی در نظر میگیرد میتوان درباره دیدگاه وی
قضاوت کامل تر و دقیقتری داشت؛ امری که به نظر میرسد در برخی اظهارنظرها و
نقدهایی که به این جمله شده است، نادیده گرفته شده و تنها با توجه به یک جمله
منفرد بیان شدهاند.
در بین اظهارنظرهای مختلف اما سردار نقدی رییس بسیج
مستضعفین با تاکید بر لزوم فهم بهتر صحبتهای روحانی بیان کرده بود که «تصور من
این است که رییس جمهور کسانی را که ضد ارزشی هستند، بی هنر میداند. آقای روحانی
حتما کسی که خارج از پایه های فرهنگ مذهبی و ملی و بدون احترام به ارزش های اسلامی
کاری را انجام دهد، بی هنر دانستهاند که چنین قضاوتی کرده است.»
حجتالاسلام پناهیان اما درباره مساله هنر ارزشی و ضد
ارزشی اظهار کرده است: «اما در باب هنر. اینکه هنر خوب و بد داریم یا خیر؟ میتوانیم
بگوییم جز هنر خوب نداریم و بعد اضافه کنیم و بگوییم باقی هرچه هست هنر نیست، دغل
بازی است. ما میتوانیم کلمه هنر برای هنر را بپذیریم. ما دعوا سر الفاظ نداریم.
شما وقتی اثر زیبایی خلق کنید که خدمتی به زشتیها در آن صورت گرفته باشد دیگر اثر
زیبا نیست. ما باید سر معانی بحث کنیم.»
البته به اعتقاد حجتالاسلام میرباقری رئیس فرهنگستان
علوم اسلامی، هر دوی هنرهای الهی و غیرالهی رد پایی در وجود انسان و زبانی برای
تفاهم دارند. اگر هنر الهی مقبول می شود به این دلیل است که در وجود انسان ها محبت
و گرایشی نسبت به حضرت حق وجود دارد، و اگر هنر مادی هم مقبول می شود دلیل آن وجود
نفسی است که انسان را به بهجت های مادی و زودگذر فرا می خواند. بنابراین، این که
هنر زبان مشترک دارد معنایش این نیست که هنر دارای جهت و صبغه خاص نمی تواند باشد.
هنر می تواند صبغه خداوند را داشته باشد یا صبغه شیطان را. هنرمند یا در فضای
شیطانی می اندیشد یا در فضای رحمانی. یا احساس او برآمده از درک توحیدی از جهان
است یا برآمده از شرک و الحاد است. هنر در عین اینکه زبان مشترک دارد و ردپایی در
درون جامعه انسانی دارد در عین حال به الهی و غیرالهی و توحیدی و غیرتوحیدی تقسیم
می شود. برآیند یکی دعوت به ذکر و انس است و برآیند دیگر دعوت به لهو و لعب.
و اما صریحترین انتقاد به صحبتهای روحانی از سوی حسن
رحیم پور ازغدی مطرح شده است. وی گفته است: من معنی این جمله را نمی فهمم که هنر
ارزشی و ضدارزشی وجود ندارد. یعنی سینمایی که مروج شرک و خرافه است با سینمایی که
مروج توحید و عبادت مساوی است؟ بعضی ها اصلا به این چیزها فکر نمی کنند، به دنبال
چیزی هستند که برایش کف بزنند، اینها دغدغه حقیقت ندارند، دغدغه ریاست دارند. اما
انبیا دغدغه حق و باطل داشتند. می گویند هنر به ارزشی و ضدارزشی تقسیم نمی شود و
هنرمند ارزشی و غیرارزشی هم نداریم. یا این حرف بی معنا است و یا شرک و توحید با
هم مساوی هستند. یکی کردن اینها کاسبی است. طبق فرهنگ قرآن شعرا و هنرمندان دو
دسته اند، یک دسته اهل اغوا هستند و یک دسته هستند که استثنا می شوند و دنبال
ترویج حق و عدل و دفاع از مظلوم اند. آیا شعر دعبل و شاعران انقلابی با شعر شاعران
درباری نوکران حکومت مساوی است؟ یکی کردن اینها درست در مقابل خط امام و خط انقلاب
و خط انبیا قرار دارد.
انتقادها و واکنشها به صحبتهای روحانی بیشتر در طیف
صاحبنظرانی است که به هنر اسلامی و انقلابی و کارکرد آن توجه ویژه دارند، در
حالیکه در سوی دیگر موافقان این تفسیر و تحلیل درباره این مسایل سکوت کردهاند و
جز معدود نوشتههایی که بیشتر به منتقدان تاخته و کمتر استدلالی در دفاع از مضمون
اولیه داشته، مطلبی ارائه نشده است.
مساله دیگر که لازم است اشارهای مختصر بدان شود این است
که در یک سخنرانی کوتاه نمیتوان تئوریها و نظریههای عمیق دینی و هنری را به بحث
و تبادل نظر گذاشت و آنچه در این فضاها مطرح میشود، بیشتر جنبه تهییجی دارد که میتواند
سرمنشا سوءتفاهم نیز باشد. البته به نظر میرسد پرهیز از ایراد سخنانی جنجالی آنهم
به صورت گذرا در باب مسایلی که ریشه فلسفی دارند و در جامعه حساسیتبرانگیز هستند،
می تواند در مواردی راهگشا باشد.
از سوی دیگر منتقدان نیز با فراتر رفتن از جریانهای
ژورنالیستی و هیاهوهای رسانهای میتوانند با نگاهی عمیقتر و جامعتر به تحلیل و
بررسی و بیان نکات مثبت و منفی یک جریان و همچنین صحبتهایی که بعضا یک بخش آنها
در رسانههای منعکس و یا پررنگ میشود، بپردازند.
منبع:فریادگر