موسیقی فیلم، بی هویت است و نماهای گرفته شده از صحنه های جنگ، آنقدر نزدیک گرفته شده که فقط دست شمشیرزنان دیده می شود و بس
تدبیر24 : "رستاخیز" نشانه ی مظلومیت حضرت حسین ع در عصر ماست، فیلمی که قرار بوده در زمره ی تولیدات فاخریسم باشد و به وضوح نیست. این فیلم، یک بی توجهی کامل است در هدر دادن هشت ساله بیت المال که با توجه به تصویرسازی کامل چهره بزرگانی مانند عباس بن علی ع، علی اکبر ع، علی اصغر ع و قاسم بن الحسن ع، اصلا معلوم نیست اکران عمومی داخلی داشته باشد یا خیر، چرا که در مورد مشابه آن یعنی سریال مختارنامه، این امکان دست نداد و شد آنچه شد.
بیایید با نیمه ی پر لیوان شروع کنیم. انتخاب حسن پورشیرازی برای نقش عمر بن سعد و بابک حمیدیان برای نقش یزید، انصافا انتخاب های درستی است، همینطور مرگ معاویه که درست و به اندازه تصویر شده است و فیلمبرداری فیلم که در اکثر موارد قابل قبول نشان می دهد و همینطور جلوه های ویژه ی نسبتا حرفه ای.
البته همان قدر که بابک حمیدیان در نقش یزید فوق العاده است و شاعرانه، در نقش آفرینی عبید الله بن زیاد و نشان دادن زیرکی های منحصر بفرد این موجود شرور، الکن است و افتضاح – و اصولا مگر قحط الرجال بازیگر است که یکی، همزمان دو نقش مهم را ایفا کند؟! – همینجا اشاره ای کنیم به بازی بهنام تشکر که بیش از آنکه جالب باشد، مضحک است، بهنام تشکری که البته یکی از بهترین بازیگران تئاتری است اما باید قبول کرد که نمی توان به این راحتی ها و بدون استنباط حرفه ای از نقش، از ساختمان پزشکان به رستاخیز رسید!
در مجموع درباره ی بازیها باید گفت که قابل دفاع نیستند و اصولا احساسات مخاطب را برنمی انگیزانند.
اما فیلمساز عزیز ما می خواهد در زمانی 170 تا 180 دقیقه ای، از مرگ معاویه تا شهادت حسین ع را روایت کند و حتی به حربه ی نوشتار بر پرده سینما متوسل می شود و با ولادت پیامبر اعظم آغاز می کند! عجبا! مگر یک فیلم سینمایی چقدر کشش زمانی دارد که قرار است این مقطع طولانی تاریخی، به هر ضرب و زوری در آن گنجانده شود؟ مگر آیه نازل شده که همین یک فیلم باید حتما از مرگ معاویه تا شهادت حسین ع را در خود جای دهد؟!
ابتدای فیلم برای ما مشخص می کند که فیلم عزیز ما، مخاطب خارجی دارد و دارای زیرنویس است و البته توجه همان چند دقیقه ابتدایی به کلام فارسی و زیرنویس انگلیسی مشخص می کند تطابق کامل بین این دو وجود ندارد و حتی عنوان رستاخیز، با عنوان "حسین؛ آنکه نه گفت " زیرنویس می شود!
موسیقی فیلم، بی هویت است و نماهای گرفته شده از صحنه های جنگ، آنقدر نزدیک گرفته شده که فقط دست شمشیرزنان دیده می شود و بس! چشم بندی های حفص بن عمر ملال آور است و معرفی افراد سپاه امام به حر - که تداعی سان دیدن می کند - ، تعجب آور! انواع سوال و جواب های موجود در فیلمنامه، خسته کننده می شود و دیالوگ نرینه و مادیان و امثال آن، چندش آور! داستان بکیر بن حر با عشق و زنگوله پیوند می خورد!
بله، تعجب نکنید! اینها همه مربوط به یک بیگ پروداکشن فاخرگراست به نام "رستاخیز" در سینمای ایران و به نام امام مظلوممان، حسین ع.
درد اصلی، البته آنجاست که انواع تحریفات تاریخی به اسم دراماتیزه کردن قصه در چشم مخاطب فرو می شود! فیلم میخواست از نگاه یک شخصیت جدید یعنی فرزند حر بن یزید ریاحی به نام بکیر، داستان خود را روایت کند. تواریخ بعضا وجود چنین فردی یا نقش جدی او در حماسه کربلا را زیر سوال می برند، اما اگر فرض را هم بر این بگذاریم – فرض محال هم که محال نیست – که بکیر وجود خارجی دارد یا حتی از خلق این شخصیت برای ورود تخیل در قصه استفاده شده است، با این حال مشکلات متعدد دیگری وجود دارد که این مشکل در برابر آنها، هیچ است:
هنوز از نمایش دادن رعایت فاصله ی شرعی بین امام جماعت و مامومین عاجزیم! و این در حالیست که لانگ شات اقتدای حر و سپاهش به امام ع می توانست یکی از زیبایی های فیلم باشد. عباس بن علی ع ناگهان و بدون استجازه به این نتیجه میرسد که باید برای کاروان آب بیاورد و در همین سکانس است که زینب کبری س برای لحظه ای، تنها دیالوگ خود را با آه و زاری بیان می دارد! بد نیست آقای درویش پاسخ دهند که آوردن تنها همین یک صحنه از شخصیت بی نظیری مانند حضرت زینب س که درباره او گفته اند و چه درست گفته اند که "کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود"، ذهنیت زینب قهرمان و حماسه ساز و اسوه ی صبر را برای مخاطب به ارمغان می آورد یا زینب نالان را؟! آیا حداقل نگاه شهید علامه معاصر، مطهری دوراندیش و آگاه را درباره ی تحریفات عاشورا در اثر ماندگار "حماسه حسینی" نخوانده اید؟!
قاسم بن الحسن ع که ما در این فیلم دیدیم حداقل 25 ساله بود! همه تواریخ متفقند که تا ظهر عاشورا، جز امام ع و حضرت سجاد ع، همه ی مردان کاروان امام ع شهید شدند. در فیلم چه دیدیم؟! تیر سه شعبه ی شهادت حضرت اصغر چه می شود وچرا خون به آسمان پاشیده به زمین بازمیگردد؟!
امام ع طبق نقل تواریخ، به بالین همه شهدا رفته اند اما امام ع تصویر شده در فیلم، در یک پلان واحد و در حضور چند شهید که در حال احتضارند، از برخی دلجویی میکنند و از برخی خیر! تصویرسازی به بالین حر رفتن امام ع هم با واقعیت تاریخی تطبیق ندارد! آقای درویش حتی از تصویرسازی هنری برای لحظه ی بسیار مهم مانند رسیدن عباس ع به فرات ناتوان است. با یک زاویه دوربین، آب برداشته می شود و با همان زاویه و بدون حتی اسلوموشن، آب بر آب ریخته می شود و این یعنی هدر دادن احساسات!
حر با توبه نزد امام می آید و رویش را پوشانده و امام به طرف او حرکت میکند، اینکه امام روبند او را باز کنند هنری تر است یا اینکه خودش با اینکه خجل است، به شکل ناگهانی و در یک غافلگیری سینمایی، روبند را باز کند؟!
آیا توقع دارید این فیلم با زیرنویس، برای مخاطب خارجی تبلیغ شیعه باشد یا ضد تبلیغ؟!
باید گفت صد رحمت به بیضایی و اسدی و روز واقعه و صد و ده رحمت به میرباقری و مختارنامه!
و اما جان کلام:
به نظر می رسد با توجه به این اتفاق، ضروریست که چنین پروژه هایی حتما از جایی بعنوان نگاه محتوایی، مجوز بگیرند. قطعا حوزه محترمه ی علمیه در مورد مشکلات ایجاد شده باید پاسخگو باشد و کم کاری خود را بپذیرد.
همچنین با توجه به آنکه تحریفات جدی در این تولید دیده می شود و به نوعی با مقدسات بازی شده، آیا این وظیفه دادستانی نیست که وظیفه ی شرعی خود بداند، بعنوان مدعی العموم وارد شده و مساله را پیگیری کند؟ شاید نگاه بدبینانه، نوعی توطئه را تداعی کند ولی حداقل این است که امثال آقای درویش متوجه می شوند که نباید به این راحتی و با مجوز فیلمسازی برای امام حسین مظلوم(ع)، هر مساله را به اسم هنر به خورد ملت دهند.
حسن شیخ حائری عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران