معلوم میشود هدف این دو جناب! تحریف از روی عمد بوده و نه از سر غفلت و بیاطلاعی، زیرا آنان به راحتی میتوانستند نگاهی هر چند گذرا به این بخش از بیانات امام داشته باشند و...
تدبیر24: برخی از جملات و عبارات مشهور را که به حضرت امام (قدس سره) نسبت داده شده، به حدی از سخنرانها و یا صدا و سیما شنیدهایم و همچنین در پارچهنوشتهها، سایتها، مطبوعات و حتی کتب و مقالات خواندهایم که ملکه ذهنمان شده است. از همین رو است که بیشتر گویندگان، نویسندگان و تحلیلگران، کمترین احتمالی در نادرستی و عدم صدور آنها از حضرت امام را نمیدهند و برای همین، بیآنکه کمی به خود زحمت بدهند و صحت و سقم آنها را بررسی کنند، برای اثبات مواضع و نظریات خود، در گفتهها و نوشتههایشان به آنها استناد میکنند.
حدود دو سال پیش بود که به فکر یک بررسی اجمالی در این مورد افتادم و این کار را با جستجو در فضای مجازی و لوحهای فشرده؛ به ویژه لوح فشرده «صحیفه امام» آغاز کردم و با استفاده از پیشرفتهای چشمگیر در جستجو و بازیابی سریع و دقیق کلمات و موضوعات، دریافتم که در بسیاری از موارد، عین جملات منسوب به حضرت امام، در صحیفه امام نیست! و در بعضی موارد، مفهوم آن کلمات، با تعابیر دیگری آمده است. اکنون به نمونههایی از آنها اشاره میکنم:
1. «حفظ نظام از اوجب واجبات است»اگر کسی تمام ۲۱ جلد صحیفه امام را جستجو کند، تنها در یک مورد به واژه «اوجب» بر میخورد و آن هم در این جمله است که امام فرمودهاند: «اهتمام به امور مسلمین از اوْجَبِ واجبات است.» (صحیفه امام، ج۳، ص ۴۱۴)
البته حضرت امام در باره حفظ نظام، مطالب مهم و بلندی دارند؛ از جمله اینکه فرمودهاند:
«حفظ نظام جمهوری اسلامی ... از اهمّ واجبات عقلی و شرعی است.» (صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۱۵۳).
«... آحاد مردم یکی یکیشان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی ... از نماز اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه این حفظ اسلام است ...» (صحیفه امام، ج۱۹، ص ۴۸۶)
2. «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد»با اینکه از نگاه امام خمینی (ره) اصل ولایت فقیه از موضوعات بدیهی و ضروری است اما این مطلب با چنین ترکیبی، در صحیفه امام نیامده است، بلکه حضرت امام در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۵۸، در جمع افسران و همافران، درباره نقش ولایت فقیه در کشور اینگونه فرمودهاند: «امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد.» (صحیفه امام، ج۱۰، ص ۵۸)
3. «تسخیر لانه جاسوسی، انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود»این جمله یا جملة مانند آن، در صحیفه امام نیست، به نظر میرسد این برداشتی از مطلب زیر باشد که حضرت امام (ره) در ۱۴ آبان ۱۳۵۸، در جمع کارکنان بیمه مرکزی ایران، دربارة توطئههای آمریکا و اشغال لانة جاسوسی فرمودهاند: «... چنانچه اینها آدم نشوند و شاه را که خزاین ما را برده ... در بانکها سپرده است و همه مال ملت است، تا این را برنگرداند ... مسئله باز انقلاب است. یک انقلابِ زیادتر از انقلاب اول خواهد شد ...» (صحیفه امام، ج۱۰، ص ۴۹۳)
4. «ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد»عین جمله فوق یا مانند آن نیز در صحیفه امام یافت نشد.
5. «خرمشهر را خدا آزاد کرد»این جمله که به هنگام فتح خرمشهر، به عنوان تیتر یکی از روزنامهها استفاده شد، در صحیفه امام نیامده است. به نظر میرسد آن روزنامه عنوان بالا را از متن پیام امام به مناسبت آزادی خرمشهر که در زیر میآید، برداشت کرده است:
«... اینجانب با یقین به آنکه «مَا النَّصْرُ إلامِنْ عِندِاللهِ...» از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و ... کشور بقیهاللَّه الاعظم - ارواحنا لمقدمه الفداء - را از چنگ گرگان آدمخوار که آلتهایی در دست ابرقدرتان خصوصاً آمریکای جهانخوارند، بیرون آورد و ... تشکر میکنم ...» (صحیفه امام، ج 16، ص 257)
گاهی بیان غیردقیق سخنان امام، زمینهساز تحریفات معنوی شده و دستاویز و مستمسکی گردیده است برای مخالفان و بدخواهان آن راحل عظیمالشأن که آنان از مطالب تحریفشده، برای زیر سؤال بردن و تخریب شخصیت والا و عرفانی ایشان بهرهبرداری کردهاند.
از این طیف اشخاص، محسن کدیور و اکبر گنجی هستند که با استناد به سخن معروف: «حفظ نظام از اوجب واجبات است»، تحلیلهای باطل و سستی را ارائه کرده و آن را به کمک رسانههای دشمن و مخالفان نظام، در سطح گستردهای نشر دادهاند. البته محسن کدیور حتی همان سخن تحریفشده را باز هم تحریف کرده و کلمه «از» را از آن حذف میکند و می نویسد: «مرحوم (امام) خمینی حفظ نظام را اوجب واجبات میدانست ...» او سپس از این جمله نتیجه میگیرد که حضرت امام، حفظ نظام را نه واجب مقدمی بلکه واجب نفسی میدانست! و بلافاصله با تمجید از آیتالله منتظری ادامه میدهد: «... در مقابل، مرحوم (آقای) منتظری مصلحت نظام را واجب نفسی نمیدانست و آن را واجب مقدمی و طریقی برای اقامه عدالت میدانست...!»
معلوم میشود هدف این دو جناب! تحریف از روی عمد بوده و نه از سر غفلت و بیاطلاعی، زیرا آنان به راحتی میتوانستند نگاهی هر چند گذرا به این بخش از بیانات امام داشته باشند و ببینند که اولاً: معظم له در مورد حفظ نظام، اصلا چنین بیانی (که حفظ نظام از اوجب واجبات است) دارند؟ و ثانیاً: ملاحظه کنند که ایشان در جای جای مطالب و سخنانشان، به طور مکرر «حفظ کشور و نظام» را مقدمه برای «حفظ مکتب، اجرای عدالت، رسیدن به معرفت الهی و شناخت ذات مقدس حق» دانسته و فرمودهاند: «... مقصد اعلی عبارت از این است که یک حکومت عدلی، یک حکومت اسلامی عدلی مبتنی بر قواعد اسلامی حاصل بشود. آن مقصد اعلای ماست...» (صحیفه امام ،ج ۵، ص ۲۴)
«... مقصد انبیاء حکومت نبوده است، حکومت برای مقصد دیگر بوده، نه مقصد بوده. تمام مقاصد برمیگردد به معرفت اللَّه...» (صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۴۳۷)
«... رسول اکرم و سایر انبیاء نیامدند که اینجا حکومت تأسیس کنند، مقصد اعلا این نیست؛ نیامدند که اینجا عدالت ایجاد کنند، آن هم مقصد اعلا نیست، اینها همه مقدمه است. تمام زحمتها که اینها کشیدند، چه از حضرت نوح گرفته، از حضرت ابراهیم گرفته تا آمده است اینجا به رسول اکرم رسیده است، تمام مشقتهایی که کشیدند و کارهایی که کردند، مقدمه یک مطلب است و او معرفی ذات مقدس حق (است.)...» (صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۴۰۹)
«...ماکه میگوییم حکومت اسلامی، میگوییم حکومت عدالت...» (صحیفه امام، ج ۳، ص ۵۰۹)
«... سید الشهدا که خونش را داد، نمیخواست که حکومت کند؛ میخواست عدالت باشد.
میدید که معاویه و پسرش اسلام را بد جلوه دادند، میخواست از این مطلبی که آنها میخواهند اسلام را یک جور دیگر جلوه بدهند بیرون بیاورد؛ اسلامی که همه خونشان را دادهاند برای اینکه این مکتب را حفظش کنند؛ ولو خودشان میمیرند ولی مکتبشان محفوظ بماند ... ما الان در موقعی واقع شدهایم که مکتبمان در خطر است. دشمنها چشمهایشان را دوختهاند که به ما اشکال بکنند، و اشکال را هم پای مکتب حساب کنند، نه پای ما. اگر پای ما حساب میکردند اشکالی خیلی نداشت؛ میگفتند خمینی آدم فاسدی است! اما اگر چنانچه ما یک کاری بکنیم که بگویند این مکتب درست نبود (این خطرناک است) اینها در صدد این معنا هستند...» (صحیفه امام، ج ۸، ص ۴۰۹)
به نظر میرسد تحریف در بیانات و سخنان حضرت امام خمینی (قدّس سرّه) منحصر به چند موردی که بدانها پرداختیم نباشد و شاید اگر کسانی بررسی و تفحص بیشتری کنند، باز هم نمونههایی از این دست بیابند. در هر صورت، اینها نمونههایی بود که ما به آنها رسیدیم.
امیدواریم نوشته حاضر، یادآوری باشد به آنان که گفتهها و نوشتههای خود را مستند به بیانات امام میکنند، تا از این پس دقت بیشتری نموده، هر شنیدهای از امام را سند برای اظهارات خود قرار ندهند و نیز پیشنهاد و تذکری باشد به مسئولین محترم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام که در برابر این تحریفات - عمدی باشد یا از روی غفلت - واکنشی صریحتر نشان دهند و از ادامه آن جلوگیری کنند.
* علی ورسهای