تدبیر24 : وجه آشکار سه جلسه برگزار شده برای بررسی کابینه پیشنهادی در مجلس تعدیل جدی گفتار نیروهای تندرو در قبال اتفاقات سال 88 و همچنین تغییر رویکرد و صفبندیهای داخل مجلس در این خصوص است. اصولگرایان تندرو اگرچه در دو روز گذشته کمتر به موضوع مورد علاقه خود یعنی متهم کردن رقبای سیاسی به براندازی نظام پرداختهاند اما به شکلی کاملا ملموس همچنان این ایده سیاسی را در دلهای خود نگه داشتهاند. به عبارتی تعدیل جو عمومی مجلس تقریبا ربطی به تغییر مواضع این طیف و اقناع آنها در جریان مذاکرات غیررسمی در راهروهای پارلمان ندارد.
اما چه میشود که گفتار محوری طیفهای تندرو اثربخشی و نمود بیرونی خود را تا این حد از دست میدهد؟ یافتن جواب این سوال و البته پیگیری دقیق نتایج حاصل از فرادستی چنین گفتاری میتواند بسیاری از ضعفها و آسیبهای مناسبات سیاسی ایران که تاثیر خود را به طور مستقیم بر اوضاع اقتصادی تحمیل میکند، آشکار سازد. کاهش وسعت و شدت صدای نیروهای تندرو متاثر از کاهش تاثیر گفتار آنها طی 3 روز گذشته در میان طیفهای سیاسی تشکیلدهنده مجلس بوده است. به شکلی مشخص در همین مدت کوتاه سه روزه نیروهای خاکستری مجلس که موضعی قطعی درخصوص گفتمان اصولگرایان تندرو نداشتند و در فضای میانه متهمان این گفتمان و متهمکنندگان قرار گرفته بودند به تصمیم و شناختی دست پیدا کردند که حداقل در کوتاهمدت و تا پایان بررسی وزرای پیشنهادی کابینه صفبندیهای داخلی مجلس را تغییر داده است.
این تغییر مستقیما به سود نیروهای تحولخواه و کسانی است که پیگیری سیاست دموکراتیک را در صدر استراتژیهای خود و شانه به شانه مباحث مربوط به بهبود و توسعه اقتصادی پیش میبرند. تغییری که البته تحت تاثیر انتشار شفاف مذاکرات مجلس و اطلاع عمومی و سریع جامعه از این مباحث رخ داده است. اما نکته مهم این است که برای فرونشاندن پایدار گفتمانهای حذفی و تقابلی نیاز جدی به حفظ فضای کنونی وجود دارد و حفظ این فضا برای ادامه حیات سیاسی نیروی اصلاحطلب یک ضرورت قطعی به نظر میرسد. پس از بررسی کابینه پیشنهادی هیجان ناشی از جلسات بررسی و رای اعتماد نمایندگان فروکش خواهد کرد و دوباره مناسبات درونی مجلس به راهروها و اتاقهای دربستهای کشیده میشود که امکان هرگونه اظهارنظر و جبههگیریای در آنها مهیا و آماده است. بازگشت به وضعیت قبلی یک خطر هم برای نیروی اصلاحطلب و هم برای دولت یازدهم خواهد بود و بیم آن میرود که در صورت رایآوری کابینه، مذاکرات غیرشفاف زمینه خروج برخی از نیروها از بدنه دولت را مهیا کند تا بدین ترتیب باز هم وزنکشیهای سیاسی به سود جناح مقابل تغییر وضعیت دهد.
در این شرایط دو ضرورت عمده در پیش روی نیروهای سیاسی اصلاحطلب و پایگاه اجتماعی آنها خواهد بود. هواداران اصلاحات باید بتوانند مطالبه خود برای رسیدن به فضای سیاسی شفافتر به صورت منطقی ولی کاملا مستمر پی بگیرند و از آن سو نیروهای میاندست یعنی همان فعالان سیاسی و نیروهای بالادست یعنی همان مدیرانی که توانستهاند از گوشه عزلت به بدنه دولت بازگردند ائتلاف خود با جریان معتدل اصولگرا و پیوند خود با مطالبات منطقی جامعه را حفظ و پاسداری کنند. نگاه داشتن اصولگرایان در مناسبات جدید که با اصلاحطلبان و اعتدالیون شکل دادهاند یک الزام حیاتی خواهد بود. این طیف گرچه همپیمان قطعی و استراتژیک دولت یازدهم نیست و مبانی و مختصات سیاسی خاص خود را دارد اما در یک ضرورت زمانی خاص میتواند و علاقه دارد که در همپیمانی تاکتیکی با اصلاحات و اعتدال پیش برود. چرا که همزمان یک خطر واحد هر دو این اردوگاههای سیاسی را تهدید میکند و آن خطر افراطیونی است که هیچ ابایی از رفتارها و اقدامات تخریبی خود ندارند.
جریان معتدل اصولگرا این ضرورت را پس از حادثه 22 بهمن قم به روشنی دریافته است. ضرورتی که اصلاحطلبان نزدیک به دو دهه پیش به آن رسیده بودند. این همافزایی در رقابتهای سیاسی عمده مثل انتخابات ریاست جمهوری موجب تشکیل یک جبهه واحد بین این دو نخواهد شد اما این سود را برای دو طیف سیاسی یاد شده دارد که بتواند آرامش فضای رقابت سیاسی را برای آنها حفظ کند. به عبارتی این دو طیف به این نتیجه رسیدهاند که نیازمند رقیبی هستند که بتواند بازی سیاسی را بدون حاشیههای جدی انجام دهند و این بازی را بدون مصدوم به پایان برسانند. اصلاحطلبان اگر بتوانند نزدیکی و ائتلاف تاکتیکی و میان مدت خود با اصولگرایان معتدل را حفظ کنند قطعا به شرایط پایدارتری در قدرت و فضای سیاسی خواهند رسید.