تخفیف معمای امنیتی در این سیستم منطقه ای ضرورت دارد و در این راستا گام نخست تصدیق وجود معمای امنیتی در سیاست بین المللی خاورمیانه از سوی رهبران دولت های تشکیل دهنده این سیستم منطقه ای است
تدبیر24 : خاورمیانه یک سیستم آنارشیک منطقه ای است که بر اساس قواعد رئالیستی سیاست قدرت کار می کند. از آنجا که این سیستم منطقه ای آنارشیک است ، دولت هایش بناگزیر برای تامین امنیت ، در تکاپوی افزایش قدرت اند ، چرا که در یک سیستم آنارشیک و خودیار دولت ها تنها با توسل به قدرت شان می توانند نسبت به بقایشان خاطرجمع شوند. افزایش قدرت دولت ها یا با توسل به منابع درونی و یا از طریق پیوستن به متحدین بیرونی است که انجام می پذیرد. اما تلاش یک دولت برای افزایش قدرتش ممکن است تبعاتی ناخواسته برای امنیت دیگر دولت ها داشته باشد. دولت ها هرگز نمی توانند نسبت به نیات و مقاصد یکدیگر مطمئن شوند. این امر به مساله ای می انجامد که معمای امنیتی خوانده شده است.
معمای امنیتی وضعیتی است که در آن تلاش یک دولت برای افزایش امنیت خویش به طور ناخواسته ای سبب تضعیف امنیت دیگر دولت ها می شود که سرآغاز رقابت بی پایان دولت ها در یک سیستم منطقه ای یا بین المللی است. روبرت جرویس بر این باور است که هنگامی که یک دولت برای افزایش قدرتش تلاش می کند، سبب افزایش ترس دیگر دولت ها می شود. چرا که دیگر دولت ها نمی توانند مطمئن شوند که هدف آن دولت از افزایش قدرت واقعاً هدفی تدافعی است یا اینکه هدفی است تهاجمی. در نتیجه هنگامی که یک دولت قدرتش را افزایش می دهد، بناگزیر دولت یا دولت هایی را تحریک می کند که بر علیه اش مبادرت به افزایش قدرت کنند.
بنابراین ممکن است دو و یا چند دولت قصدی برای صدمه زدن به یکدیگر نداشته باشند اما از آنجا که نمی توانند از نیات واقعی یکدیگر مطمئن شوند با ترس و بدگمانی به یکدیگر می نگرند. غالبا به سختی می توان دولت مردان را متقاعد نمود که سیاست هایی که به منظور افزایش ضریب امنیت ملی اتخاذ می کنند ممکن است در نهایت به کاهش ضریب امنیت ملی شان بی انجامد . جرویس در تبین چرایی اینکه دولت ها همسایگانشان را به مثابه رقبایی متجاوز می بینند اهمیت برداشت و سوء برداشت از نیات دیگران را برجسته نموده است. دولت مردان می دانند که قصد ندارند که به دیگران صدمه بزنند اما به سختی می توان آنها را متقاعد نمود که اقداماتشان بخشی از عامل تداوم بخش چرخه نا امنی ها ست.
دولت مردان غالبا نیات و مقاصد خودشان را خیر خواهانه می دانند و تصورشان این است که دیگر دولت ها از نیات خیرخواهانه و تدافعی شان آگاهند لذا تنها دلیل دیگر دولت ها را برای کسب تسلیحات و یا افزایش نفوذ ، نیات و مقاصد تجاوزکارانه شان می دانند. جرویس به جان فوستر دالس اشاره می کند که اظهار داشت که ... نیازی نیست که سعی کنیم تا خروشچف را متقاعد نماییم که نیات و مقاصد ایالات متحده خیر خواهانه است .....خروشچف می داند که ما قصد تجاوز نداریم ....او می داند که ما قصد نداریم امنیت شوروی را تهدید کنیم .....
و یا هنگامی که تام کنلی ریس کمیته روابط خارجی سنا از آچسون پرسید .....آیا نیاز است که دولتی از معاهده اتلانتیک شمالی بترسد ؟ ...اچسون جواب داد که ...تنها آنهایی که قصد صدمه زدن به دیگران را دارند باید از این معاهده بترسند ....تنها آنهایی که قصد و نیتی بد دارند باید ازین معاهده بترسند..... . بنابراین اگر شوروی به شکل گیری ناتو واکنش نشان می داد از سوی کاخ سفید به حساب نیات بدخواهانه اش گذاشته می شد. چارلزگلسر نشان داده است که چگونه این چنین تصویر تجاوزکارانه ای از شوروی، نبافته رنگ شده بود.
روزولت در زمینه رقابت بریتانیا و آلمان اذعان داشته است که ....درسال 1904 قیصر آلمان باور داشت که انگلیس در تدارک نابودی آلمان است و سعی می کند از طریق اتحاد با فرانسه و یا روسیه به این هدف دست یابد. .... از سویی انگلستان باور داشت که تنها نقش یک توازن بخش را در اروپا بازی می کند و این آلمان است که با توسل به اتحادهای پنهانی در صدد محو کردن انگلستان از نقشه جغرافیاست ....
اما آیا دولت ها می توانند در روابط بین المللی شان بر معمای امنیتی چیره شوند؟ بری پوزن بر این باورست که غالبا دولت مردان از شناسایی وجود معمای امنیتی در روابط بین المللی شان اجتناب می کنند . پوزن باور دارد که دولتمردان غالبا درک نمی کنند که ممکن است اقدامات دفاعی شان برای دیگر دولت ها تهاجمی و تهدید آمیز دریافته شود و آنها حتی اگر به وجود معمای امنیتی واقف شوند به خاطر سرشت سیستم آنارشیک بین المللی گریزی از آن نخواهند داشت. جک اسنایدر و روبرت جرویس درک دترمینیستی پوزن از معمای امنیتی را به چالش گرفته اند....آنها بر این باورند که دولت مردان می توانند معمای امنیتی را تخفیف دهند..کارل دویچ با طرح «جامعه امنیتی » نشان داده است که دولت ها امکاناتی برای غلبه بر معمای امنیتی دارند ...تجربه اروپا نیز نشان داده است که کاستن از تبعات معمای امنیتی در سیستم های منطقه ای امکان پذیر است.«معمای امنیتی» موجب تقویت سوء برداشت هاوترس غیرواقعی همسایگان از یکدیگر میشود . بطوریکه یکی از دلایل ورود ابرقدرت ها به خاورمیانه سوءِ برداشت ها و ترس دولت های این منطقه از همسایگانشان بوده است . برای دهه های متوالی «معمای امنیتی » در سیاست بین المللی خاورمیانه مانع از گسترش همکاری های منطقه ای شده است برای گسترش همکاری های منطقه ای ،تخفیف معمای امنیتی در این سیستم منطقه ای ضرورت دارد و در این راستا گام نخست تصدیق وجود معمای امنیتی در سیاست بین المللی خاورمیانه از سوی رهبران دولت های تشکیل دهنده این سیستم منطقه ای است . شناسایی وجود معمای امنیتی به دولت های منطقه امکان می دهد که تاثیرات نیروی ساختارآنارشیک منطقه ای را تعدیل نمایند و همکاری های منطقه ای را گسترش دهند . شناسایی وجود معمای امنیتی در روابط بین المللی خاورمیانه از سوی رهبران دولت های عضو اینسیستم زمینه های کاهش تنش های منطقه ای را فراهم نموده و زمینه های افزایش همکاری ها ی دوستانه را تقویت می نماید .