تدبیر24 : "کاش همگان به اندازه او اهل تساهل و مدارا بودند"، اين جمله حسن روحاني در توصيف آيتالله انقلابيسید محمود طالقانی است ، مردي كهگرچه كمتر از يكسال از عمرش را در دوران انقلاب گذراند، اما چنان تاثيري از خود برجاي گذاشت كه گويي همچنان مردي بر زمين مجلس خبرگان نشسته است.
به گزارش خبرنگار تدبير24 ، سيد محمود فرزند آيتالله سيد ابوالحسن طالقاني برابر دستخطي كه پدرش بر پشت قرآن نوشته در روزچهارم ربيعالاول سال 1329 هجري قمري برابر با 13 اسفند (برخي منابع تاريخ ولادت وي را 15 اسفند 1289 اعلام كردهاند) سال 1289 خورشيدي در روستاي گليرد طالقان به دنيا آمد، در سه سالگي جنگ جهاني اول را تجريه كرد و وقتي پنجساله شد در مكتبخانه خواندن و نوشتن آموخت.
مهاجرت را در هفت سالگي تجربه كرد و همراه والدينش به تهران نقل مكان كرد و پس از آن در حالي كه يازده ساله بود براي تحصيل علوم ديني به قم رفت. در سال 1310 محمود طالقاني، در حالي كه 21 ساله بود پدرش را از دست داد و در همان سال راهي حوزه در نجف اشرف شد.
با وضع قانون مجوز عمامه از سوي رضاخان در سال 1315 ، وي مجوز عمامه و تدريس گرفت و در اسفندماه سال 1316 با بتول اعلايي فرد ازدواج كرد، يكسال پس از ازدواج وي در چهارراه گلوبندك تهران با ماموري كه قصد كشف حجاب از زن مومني بود درگير شده و پس از نواختن كشيدهاي به مامور به اتهام توهين به مقامات به شش ماه حبس محكوم شد، حبسي كه مقدمات آشنايي وي با 53 تن از ماركسيستها و اعضاي حزب توده را فراهم كرد.
آغاز جنگ جهاني دوم و تبعيد رضاخان ، زمينهساز آشنايي و نزديكي طالقاني و بازرگان با يكديگر را فراهم كرد و اين دو كانون اسلام را در خيابان اميريه تهران پايهگذاري كردند كه در آن سخنرانيهاي مختلفي برگزار ميشد و برخي از اين سخنرانيها نيز در مجلهاي به نام دانشآموز منتشر ميشد كه البته اين مجله پس از انتشار 11 شماره توقيف شد اما توقيف اين مجله راه را بر وي نبست و طالقاني سخنرانيهاي مهم و تاثيرگذاري در اوايل دهه 20 در جلسات انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران ايراد كرد.
وي كه در 28 سالگي درجه اجتهادش را آيتالله حائري يزدي گرفته بود در پناه دادن به شهيد نواب صفوي در سالهاي 24 و 25 و نيز تاييد درجه اجتهاد وي نقش تاثيرگذاري داشت.
آيتالله در سال 27 امام جماعت مسجد هدايت شد و عمده فعاليتهاي خود را نيز به اين مسجد منتقل كرد و در همين سالها بود كه طالقاني علاقهمند به جبهه ملي و محمد مصدق به عنوان رهبر آن ميشود و به حمايت از آن و ديگر گروهها نظير فدائيان اسلام ميپردازد.
طالقاني كه روش تفسير جديد قرآن در مسجد هدايت را آغاز كرده بود ، پس از كودتاي 28 مرداد 32 چندين بار به اتهام اينكه چرا آيات كمونيستي تفسير ميكند احضار شده بود كه وي در يكي از اين موارد گفته بود كه چون آيات شاهنشاهي نداريم!
در سال 36 آيتالله به همراه شماري از اعضاي جبهه ملي دستگير شدوبيش از يكسال از عمرش را در زندان ساواك گذراند، پس از آزادي از زندان در سال 39 زماني كه رژيم وقت قصد برگزاري انتخاباتي فرمايشي براي دوره بيستم مجلس شوراي ملي را داشت، طالقاني در مخالفت با آن چندين سخنراني در مسجد هدايت ايراد كرد كه سرنوشت آن منجر به تعطيلي مسجد هدايت شد، تعطيلي اين مسجد سبب انتقال جريان سخنرانيها به منزل يكي از انقلابيون شد كه در آن جلسات وي به همراه شهيد مطهري به طرح مسائل مختلف ميپرداختند.
با تشكيل دومين كنگره جبهه ملي در سال 40 ، بروز اختلاف آيتالله طالقاني ، مهندس بازرگان و يدالله سحابي با اعضاي اين جبهه سبب كناره گيري آنان از اين جبهه و تاسيس نهضت آزادي ايران در 27 ارديبهشت ماه شد. در اين سال طالقاني بارديگر در مراسم نهمين سالگرد شهداي 30 تير 31 دستگير ميشود و صراحتا اعلام مي كند كه در آينده نيز به فعاليتش ادامه خواهد داد.
طالقاني در سال 41 نيز پس از روشنگري حضرت امام (ره) عليه انقلاب سفيد بار ديگر از سوي عوامل رژيم پهلوي دستگير و به منطقهاي بد آب و هوا در زابل تبعيد شد اما آيتالله پس از سپري كردن دوران محكوميت نيز پاي حرفش ايستاد و به مبارزه و روشنگري عليه رژيم وقت پرداخت تا اينكه مجددا پس از تظاهرات گسترده 15 خرداد 42 و انتشار اعلاميهاي تحت عنوان «ديكتاتور خون ميريزد» از سوي نهضت آزادي ، در 23 خرداد دستگير و به زندان قصر منتقل شد. دادگاه سران نهضت آزادي در آخرين روز مهر سال 42 برگزار شد اما آيتالله طالقاني حاضر به پاسخگويي به سوالات رييس دادگاه به دليل آنكه آن را غير قانوني ميدانست نشد و تنها در آخرين جلسه خطاب به برگزاركنندگان دادگاه ميگويد:"برويد به اربابتان بگوييد كه شما محكوم هستيد نه ما!". سرانجام در 16 دي ماه 42 آيتالله به 10 سال زندان محكوم شد.
تا سال 46 طالقاني در زندان بود و در اين مدت به تفسير قرآن و ... در زندان پرداخت و روند مبارزات عليه رژيم پهلوي كم و بيش ادامه يافت تا اينكه در اين سال مصدق درگذشت و از سوي ديگر به دليل فشار افكار عمومي رژيم وقت تصميم به آزادي وي و مهندس بازرگان گرفت.
مدتي پس از آزادي طالقاني از زندان ، وي سخنراني ها و فعاليتهاي خود در مسجد هدايت را از سر گرفت اما از سوي ساواك ممنوعالمنبر شد. در سال 48 در خطبههاي نماز عيد فطر به موضوع فلسطين اشاره كرد و از نمازگزاران مسجد هدايت خواست تا فطريه خود را به مبارزان اين كشور هديه كنند، موضوعي كه در سالهاي بعدي نيز به شدت مورد استقبال قرار گرفت.
وي در سال 1350 و همزمان با برگزاري جشنهاي 2500 ساله سخنراني تند و پرشوري عليه رژيم وقت ايراد كرد وپس از آن مجددا به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدين دستگير و به بافت كرمان تبعيد شد تا اينكه در سال 52 به علت بيماري و اعتصاب غذا به تهران بازگشت و تحت نظر قرار گرفت اما همچنان ممنوعالمنبر و فعاليت بود.
در سال 54 طالقاني باز هم دستگير و به طالقان تبعيد شد و در كنار وي دخترش نيز بازداشت و به حبس ابد محكوم شدتا اينكه طالقاني در آبان ماه سال 57 از زندان آزاد شد و تا بهمن ماه 57 از اصليترين هدايتكنندگان داخلي جريان انقلاب در كشور ميشود تا اينكه در 12 بهمن 57 همراه جمعيت ميليوني به استقبال از امام در فرودگاه مهرآباد رفت و از اين لحظه به بعد مرحله جديد فعاليتهاي آيتالله در دوران انقلاب آغاز ميشود.
طالقاني در اين دوران سخنرانيهاي مهمي ايراد مي كند كه سخنراني 14 اسفند 57 در بزرگداشت مصدق از جمله آنهاست، اما اتفاقي تلخ در 23 فروردين 58 منجر به خروج اعتراض آميزش از تهران ميشود، ماجرا از اين قرار بود كه هنگام حل و فصل موضوعي بر سر فلسطين، آيتالله دو فرزندش را براي حل موضوع به سفارت فلسطين ميفرستد اما هنگام بازگشت اين افراد گروهي مسلح آنان را در خيابان شادمان دستگير ميكنند كه البته با وساطت فرزند امام آنان آزاد ميشوند اما آيتالله و سه فرزندش از تهران خارج شده و به مكان نامعلومي در شمال ميروند.
پس از مدتي وي از شمال بازگشته و اعلام ميكند كه قصدش از اينكار شخصي نبوده و عدهاي قصد سواستفاده از آن را دارند. پس از آن طالقاني در سخنرانيهاي مختلف بر ضرورت تشكيل شوراها ، نظمدهي به سپاه پاسداران و ... تاكيد ميكند و در همين ايام به امامت نماز جمعه تهران نيز منصوب ميشود و نخستين نماز جمعه تهران را در پنجم مرداد سال 58 با حضور بيش از يك ميليون نمازگزار در دانشگاه تهران برگزار كرد.
در 12 مرداد همان سال با راي مردم وارد مجلس خبرگان قانون اساسي شد و عليرغم حضور كمي كه در اين مجلس داشت از تاثيرگذارترين چهرهها نيز بود تا اينكهدر نخستین ساعات سحرگاه نوزدهم شهریور سال ۱۳۵۸ پس از سالها تلاش خستگی ناپذیر، فعالیت سیاسی و مبارزه با رژیم پهلوی در اثر سکته قلبی دارفانی را وداع گفت.
اينبار زادروز آيتالله انقلابي بهانهاي شد تا بار ديگر به مرور مواضع و يك عمر زندگي سربلندش بپردازيم ، طالقاني نا گفتههاي زيادي داشت ، اما امروز بهتر است ببينيم كه گفتهها و كردار يكي از تاثيرگذارترين چهرههاي انقلاب چقدر در جامعه وجود دارد و به اجرا درآمده.