تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۲۰۱۹۴
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۳

راهکارهای عقوبت بدهکار متخلف

حکم تأخیر ادای دین؛ در بعضی روایات عنوان شده است که اگر کسی توانایی پرداخت بدهی را داشته باشد و پرداخت آن را به تعویق بیاندازد این مسئله ظلم است و در واقع خیانت است.
تدبیر24: بحث افزایش مطالبات معوق بانکی این روزها بسیار مطرح می شود و بانک مرکزی و سایر صاحب نظران بر لزوم بازگشت این منابع تأکید مضاعفی دارند. اما در این بین افرادی هستند که با پشت گوش انداختن پرداخت بدهی خود به بانک ها، منابع بانکی را دست خود نگه داشته و در نظر نمی گیرند که عدم پرداخت بدهی به بانک در کنار داشتن بضاعت مالی یکی از اعمال ناپسند از منظر اسلام شناخته می شود.
براین اساس برای پیگیری سولات فقهی در این زمینه به حجت الاسلام و المسلمین عباس موسویان؛ عضو شورای فقهی بانک مرکزی مراجعه کردیم که وی طی یادداشتی به این مسائل پاسخ داد:  
حکم دین؛ به صورت طبیعی اگر کسی خودش را به زیر بار دِین ببرد، از جهت جایگاه اجتماعی افت پیدا می کند و این امر مکروه شناخته می شود. یعنی کسی که از راه درآمد خود می تواند زندگی طبیعی خود را داشته باشد و با این حال خود را زیر بار دِین ببرد مکروه خواهد بود. حال اگر نیاز مالی جدی باشد، به همان اندازه که نیاز جدی است از کراهت بدهی کاسته می-شود. گاهی ایجاد بدهی مباح شناخته می شود. گاهی دِین مستحب محسوب شده و گاهی معاملات منتهی به دِین در صورتی که نیاز فرد ضروری باشد و به جز معامله دینِ معامله دیگری نیاز فرد را رفع نکند، واجب شمرده می شود. لذا حکم دِین در اسلام از مکروه شروع شده و مباح، مستحب و واجب را در بر می گیرد.به طور کلی احکام دِین بستگی به شرایط انسان دارد اگر انسان در شرایط طبیعی باشد، زیر بار دِین رفتن مکروه است و هر چقدر نیاز انسان بیشتر باشد استقراض منتهی به دِین به سمت واجب میل می¬کند.
وفای به دِین؛ یکی از مسائل جدی که در مورد دِین به آن بسیار پرداخته شده بحث وفای به دِین است. آیه نخست سوره مائده بیان می‌کند"ای کسانی که ایمان آورده¬اید به صورت کامل و تمام عیار به قراردادهای خود پایبند باشید." یکی از اصول پایبندی به قرار داد، تعهد به ادای دِین در سررسیدهای مقرر است. اگر من یک معامله مدت¬دار انجام داده¬ام باید در سرسید، بدهی خود را بپردازم و به وفای به موقع آن پایبند باشم. قرآن با استفاده از لفظ وفاو با صیغه امر، وفای به دین را واجب می-شمارد.طبق روایاتی که از پیغمبر به ما رسیده ایشان وفای به عهد را ویژگی بهترین امت می¬داند. می فرماید: خیرکم خیرکم قضائا، یعنی: بهترین شما، بهترین در پرداخت بدهی هاست. از طرف دیگر پیامبر خیلی مبغوض می¬داشتند کسی را که نسبت به پرداخت بدهی اهتمام نداشته باشد و کوتاهی کند بگونه¬ای که در روایاتی که از پیغمبر رسیده کسی که توان پرداخت بدهی داشته باشد ولی پرداخت آن را به تأخیر بیاندازد، مورد عقوبت خواهد بود.
حکم تأخیر ادای دین؛ در بعضی روایات عنوان شده است که اگر کسی توانایی پرداخت بدهی را داشته باشد و پرداخت آن را به تعویق بیاندازد این مسئله ظلم است و در واقع خیانت است. در بعضیروایات دیگر نیز تعبیر شده اگر کسی بدهکار باشد و بدهی¬اش را به موقع نپردازد، این مسئله خیانت است. در بعضی روایات دیگر نیز  گفته شده که کسانی که می-توانندولی بدهی خود را نمی پردازند، دزد محسوب می شوند. در روایتی داریم که یکی از اصحاب پیامبر از دنیا رفت او را آماده کفن و دفن کردند ازپیامبر (ص) دعوت کردندبرای نماز تشریف آورد، پیغمبر اولین سوالی که مطرح کردند این بود که آیا این فرد بدهی نسبت به کسی دارد یا خیر؟ فردی پاسخ داد که فرد فوت شده بدهی به وی داشته است. پیامبر قبول نکردند تا نماز را بخوانند و نماز خواندن را به بقیه واگذار کردند تا اینکه حضرت علی این بدهی را تقبل کردند. در این صورت بود که پیغمبر حاضر به خواندن نماز برای این فرد شدند. پس ادای دِین یکی از آموزه های جدی قرآن و سنت پیامبر و سنت ائمه اطهار می باشد.
مهلت دادن به بدهکار خاص؛ در کنار سفارش به ادای به موقع دین، به طلبکاران نیز سفارشاتی شده است. به طلبکاران سفارش شده اگر کسی بدهکار بود، برای او فرجه و فرصت فراهم کنید. اگر بدهکار دچار مشقت بود و توانایی پرداخت خود را از دست داد باید به آن فرصت داد بر طبق آیه شریفه قرآن که می¬فرماید: اگر بدهکار دچار مشقت بود برای پرداخت بدهی، به او مهلت داده شود تا هنگام گشایش. در روایات نیز این تعبیر از پیامبر و ائمه اطهار رسیده که پیامبر فرمود آیا خبر بدهم شما را که چه کسی در روز محشر در سایه لطف الهی خواهد بود؟ کسی که به مؤمنی قرض دهد و تا برطرف شدن حاجاتش صبر نماید تا فرد نیازش برطرف شود و خود بدهی را تحویل دهد.
کاهش بدهی؛ نکته دیگری که در مورد بدهی وجود دارد، بحث کاهش بدهی در مقابل کاهش مدت است. به طور مثال وقتی می‌خواهند بدهکار زودتر بدهی خود را تسویه کند، اگر بدهکار 10 میلیون تومان بدهی دارد، توافق می-کنند که بدهکار 9 میلیون تومان پرداخت کند که در واقع می¬شود کاهش مبلغ بدهی در برابر زودتر پرداخت کردن میزان بدهی. کاهش میزان بدهی و زودتر شدن سررسید آن ضع و تعجّل نامیده می شود. ضع به معنای فروگذاری است و تعجّل به معنای  زودتر تسویه کردن می¬باشد. در روایتی از نبی اکرم و ائمه ذکر شده است که - ضعوا و تعجلوا- می¬توانید از مبلغ بدهی کم کنید و تسویه زود هنگام انجام دهید که آن را اصطلاحاً تسویه زودتر و تخفیف در مبلغ بدهی می گویند.
بدهکاران متخلف؛البته نظر قرآن در تشویق به مهلت دادن ربطی به مشتریان متخلف ندارد و بعضی ها از آن سوء استفاده می¬کنند زیرا این موضوع مربوط به افرادی نیست که برای مثال تسهیلات بانکی گرفته¬اند و عمداً بدهی بانک را نمی پردازند. این افراد متخلف هستند ودر واقع عده¬ای برای نپرداختن بدهی خود به صورت  اشتباه به این آیه استناد می¬کنند. این آیه اشاره به کسانی دارد که توان پرداخت خود را از دست داده¬اند و معسر شده¬اند و در واقع به ورشکستگی رسیده¬اند.
اعسار و ورشکستگی؛  اعسار و ورشکستگی در اسلام تعریف خاص خود را دارد. اینکه عده ای می‌گویند که برای ما پرداخت بدهی سخت است ولی باید بدانند که برای همه پرداخت بدهی سخت است و این اعسار و ورشکستگی نیست. ورشکستگی از دید اسلام به معنای از دست دادن توان مالی است بگونه‌ای که فرد هیچ دارایی و پولی جهت بازپرداخت بدهی خود ندارد و مراد کسی نیست که بدهی دارد ولی نمی¬خواهد آن را بپردازد یا فعلا به مصلحت نمی‌بیند که بدهی خود را بپردازد.
راهکارهای عقوبت بدهکار متخلف؛ از نظر اسلام برای فرد متخلفی که بدهی ایجاد کرده و با وجود توان پرداخت، آن را تسویه نمی¬کند، امکان عقوبت وجود دارد. این عقوبت می تواند از دستگیری و زندانی کردن باشد و یا جریمه های مالی. طبق روایتی که وجود دارد (مطل الغنی یحل عرضه و عقوبته) این فرد وجه اجتماعی خود را از دست می¬دهد و حتی طبق روایتی دیگر می توان غیبتش کرد و حلال است که عقوبت این فرد را انجام داد. در منطق اسلام فرق گذاشته شده است بین بدهی های بدهکار که توان پرداخت دارد و تخلف می کند و بدهی های افرادی که معسر شده اند.  
 

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: