راه حل اصولي آن است که همچون خود معضل هسته اي، مسوولانه بنشينيم و با طرف غربي در خصوص بندهايي که با آن مخالف هستيم مذاکره کنيم. . .
تدبیر24: «طرح دو فوريت مبتني بر تعليق مذاکرات غني سازي» که روز يکشنبه با امضاي بيش از يک صد نفر از نمايندگان مجلس به هيات رييسه تقديم شد، پرسش هاي فراواني را مطرح کرده است. اين طرح در حقيقت واکنش امضا کنندگان به تصويب قطعنامه راهبردي اتحاديه اروپا در قبال مذاکرات آينده اش با تهران است. قطعنامه داراي بندهايي در زمينه حقوق بشر است که با مخالفت بسياري از مسوولان و چهره هاي سياسي در ايران روبه رو شده است تا آنجا که در طرح دو فوريتي که ديروز نمايندگان اصولگرا به مجلس ارايه دادند خواهان توقف مذاکرات در واکنش به تصويب آن شده اند.
پرسش اساسي که اين طرح به وجود آورده آن است که آيا تعليق مذاکرات شيوه و راه حل مناسبي در قبال قطعنامه اتحاديه اروپاست؟ فرض بگيريم که ظرف روزهاي آينده اين طرح در مجلس به تصويب برسد و در نتيجه دولت مکلف شود تا ادامه مذاکرات را متوقف سازد. سوال مهمي که از منظر بين المللي مطرح مي شود آن است که در اذهان و افکار عمومي در غرب و در عرصه بين الملل، مسووليت تعليق مذاکرات بر عهده چه کسي گذارده خواهد شد؟
ايران يا اروپا؟ البته اصولگرايان و ساير جرياناتي که در اعتراض به تصويب قطعنامه اتحاديه اروپا، مذاکرات هسته اي را قطع کرده اند انگشت اتهام را به سوي غربي ها خواهند گرفت. آنان خواهند گفت چون غربي ها در مسايل ما مداخله کرده اند. ما هم براي اينکه درس خوبي به آنها بدهيم و آنها را متوجه کنيم که با کشور و مردمي مستقل طرف هستند که زير بار مداخلات خارجي نمي روند، ناچارا مذاکرات هسته اي را متوقف کرديم اما واقعيت آن است که کمتر افکار عمومي در خارج از ايران اين استدلال را از ما خواهد پذيرفت. حتي در داخل هم بعيد به نظر مي رسد که همه موافق تصميم مجلس در به تعليق درآوردن مذاکرات هسته اي باشند.
اما چرا به تعليق درآوردن مذاکرات به واسطه تصويب قطعنامه، مورد تاييد افکار عمومي قرار نخواهد گرفت. نمايندگان امضا کننده در حقيقت به غربي ها مي گويند که اگر ما با سياست هاي شما در قبال کشورمان موافق نباشيم از مذاکرات هسته اي به عنوان يک اهرم استفاده مي کنيم و آن را متوقف مي کنيم. ممکن است فردا اتحاديه اروپا يا يکي از قدرت هاي اروپايي يا آمريکا تصميم ديگري در مورد ايران اتخاذ کنند که ما آن را نپسنديم. واکنش ما چه بايد باشد؟ باز مجددا سر وقت مذاکرات هسته اي برويم و آن را متوقف کنيم؟ يا حتي بدتر برخي از توافقاتي را که قبلاانجام داده ايم «کان لم يکن» تلقي کنيم؟ آيا اين رفتاري درست، اطمينان ساز و اصولي در عرصه بين المللي است که ما هر بار که با غربي ها دچار مشکل شويم برويم سراغ مذاکرات هسته اي و از آن به عنوان ابزاري براي مقابله و تهديد غرب استفاده کنيم؟ اگر غربي ها مشابه همين رفتار را صورت دهند و مثلااتحاديه اروپا بگويد که اگر ايران فلان سياست را متوقف نسازد، ما مذاکرات هسته اي را متوقف خواهيم کرد چه احساسي پيدا خواهيم کرد؟ قطعنامه مصوب پارلمان اروپا در حقيقت سند چشم انداز راهبردي است.
ممکن است ما با بسياري از بندهاي آن مخالف باشيم. راهبرد مطلوب اين نيست که برويم به سر وقت مذاکرات هسته اي بلکه راه حل اصولي آن است که همچون خود معضل هسته اي، مسوولانه بنشينيم و با طرف غربي در خصوص بندهايي که با آن مخالف هستيم مذاکره کنيم. قطعنامه پارلمان اروپا، نظر پارلمان اين اتحاديه است. صد البته که ما هم نظرات خودمان را داريم و برخي ادعاها در اين باره را نمي پذيريم. مگر در خصوص هسته اي، غربي ها هر چه گفتند ما «سمعا و طاعتا» پذيرفتيم؟ هزاران ساعت مذاکره براي آن بود که ما بسياري از آنچه غربي ها مي خواستند قبول نداشتيم و آنها هم متقابلابا خيلي از خواسته هاي ما مخالف بودند.
مذاکره براي آن بود که زمينه مشترکي پيدا کنيم. در قبال قطعنامه پارلمان اروپا هم چه بخواهيم چه نخواهيم در نهايت بايد چنين رويکردي داشته باشيم. قهرکردن و ترک ميز مذاکره راه حل برخورد نيست.