مردم اعتماد خود را به دولت نشان خواهند داد و اثربخشی انصراف از دریافت یارنه ها را در چرخیدن چرخ های صنعت و افزایش رفاه عمومی و درمان خواهند دید.
تدبیر24: حسن روحانی رئیس جمهور منتخب در حالی زمام قوه مجریه را تحویل گرفت که عمده مردم از بهبود اوضاع ناامید شده بودند. تورم 40 درصد،افزایش 6 برابری نقدینگی، کاهش رشد اقتصادی تا منفی شدن آمار، رشد نرخ بیکاری و تقریبا هر آن چه برای فشار بزرگ اقتصادی یک کشور لازم بود را به دولتی دادیم که تازه می خواست کارش را شروع کند نه از روی صفر بلکه زیر صفر. امروز حسن روحانی تنها ناجی وضعیت اسف بار دوران عدالت و مهرورزی طرحی را برای اجرا دارد که یاری همه مردم را می طلبد. واقعیت این است که اقتصاد با این که مرحم های افزایش تولید نفت، کاهش تحریم ها و کنترل تورم با سیاست های پولی انقباضی را بر زخم هایش دیده اما برای بهبود کامل و قرار گرفتن در ریل توسعه نیاز به اجرای سیاست هایی دارد که آن چنان بر وفق مراد نیست اما در بلند مدت برای بقای کشور الزامی است. یکی از مهمترین این سیاست ها تحول اقتصادی بود که هدفمندی یارانه ها را نیز در مجموعه کلی پک متحول کننده ی اقتصاد ایران داشت. برنامه ای که لزوم اجرایش را دچار تشکیک کرد.
چه اتفاقی برای هدفمندی یارانه ها در دولت احمدی نژاد افتاد؟با شروع برنامه تحول اقتصادی و زیر مجموعه آن هدفمندی یارانه ها توسط دولت احمدی نژاد، به علت بی تدبیری در پیش بینی اتفاقات اقتصادی بعد از اجرای آن، حجم نقدینگی پرداختی توسط دولت به بازار کالا سرازیر شد بازاری که تا پیش از یارانه ها توانش جوابگوی تقاضای عادی مردم نبود و واردات را سر لوحه کار خویش داشت وارداتی با پشتوانه دلار در زمانی که درآمد ارزی بالا بود و پیش بینی افزایش قیمت ناگهانی دلار به علت کاهش ذخیره ارزی نمی رفت. بازار به ناگه با سیل بزرگ تقاضا که پشتوانه عرضه نداشت روبرو شد و این در حالی بود که تولید کنندگان هم با افزایش قیمت حامل های انرژی به مثابه اثرگذارترین نهاده تولید دست و پنجه نرم می کردند.
کوتاهی دولت با پرداخت نکردن سهم 30 درصدی صنعت و کشاورزی که در ماده 8 قانون هدفمندی به طور واضح به آن اشاره شده است باعث شد تا آن میزان عرضه ای هم که به دست بنگاه های داخلی تولید می شد از بین برود تا جایی که حدود 60 درصد صنایع کشور در آستانه تعطیلی قرار بگیرند و صنایع با نیمی از توان خود تولید کنند برای مثال می توان صنعت خودروسازی را مثال زد.این اتفاقات تورمی سنگین را رقم زد و در واکنش به آن،دولت را که یک بار در اوایل اجرا قانون به خاطر حجم کم و نادرستی اطلاعات خانوار، از هدفمندی تمامیت یافته عدول کرده بود را تبدیل به قوام دهنده مشکلی پیچیده تر کرد.حجم کالا کم شد و دولت برای کاهش تورم اقدام به واردات کرد.این بار بی ملاحظه تر چرا که هم تولید بنگاه ها نصف شده بود و هم تقاضا بالا رفته بود.اما واردات نیز جوابگو نبود به این علت که متضرر اصلی خود دولت بود یک بار در پرداخت های نقدی یارانه می داد و یک بار هم به واردات کالا به صورت پرداخت غیرمستقیم به دلار یارانه می داد چون دلار عرضه شده در بازار به قیمت واقعی آن نبود.در این میان تحریم ها هم قوز بالای قوز دولت شد طرف های خریدار اروپایی و سیستم بین المللی بانکی سویفت نیز از طرف آمریکا به ترتیب خرید نفت ایران و پوشش معاملاتي بانکی ایران را تحریم کردند و این برای اقتصاد نفتی ما حاصلی نداشت مگر خداحافظی با دلار،ارزی که بدون آن در بازارهای جهانی کشوری با مبادله تهاتری هستیم و همچنین سخت گذشتن بر اقتصاد تک محصولی ای که بلا شک دچار کسری بودجه می شود که برای تامین آن یا باید دست اندازی به صندوق توسعه ارزی داشته باشد یا چاپ اسکناس تورم زا را ناجی بودجه و قاتل رفاه کند.
آیا پرداخت یارانه ها باید اجرا شود یا خیر ؟با آمارهایی که صرفاً از بخش انرژی وجود دارد. اورژانسی بودن اجرای هدفمندی از نان شب هم واجب تر می شود. مصرف گاز ایران به اندازه کل اتحادیه اروپاست و اگر همین طور ادامه داشته باشد در چند سال آینده هر آنچه تولید کنیم به مصرف داخل خواهد رسید و این برای اقتصادی که تک محصولی است یعنی فاجعه، خوشبختانه مردم با افزایش سواد عمومی مستحضر هستند که هدفمندی یارانه ها از اوجب واجبات برای اقتصاد است و از این حیث دولت یک قدم جلو است ولی آنچه باقی می ماند بحث خود انصرافی است که به آن می پردازیم.
اگر با شاخص اقتصاد موضوع پرداخت نقدی به مردم را بررسی کنیم با یک دو دو تا چهار تای علم اقتصاد در می یابیم که افزایش حجم اسکناس که ناشی از پرداخت یارانه ها خواهد بود به تورم منجر می شود و این دقیقا همان چیزی است که مردم از آن گریزانند اما چون نگاه ما بخشی نیست و تمام زوایا را در نظر می گیریم در این موضوع توان نگاه صرفا اقتصادی نیست زیرا افرادی هستند که اگر کمک آنی به آنها نرسد از زندگی ساقط می شوند و یارانه ها برای آنها از نان شب هم واجب تر است. اما افرادی که استطاعت مالی دارند و تعدادشان نیز کم نیست باید بدانند که این دریافت یارانه با این که در بازده کوتاه مدت برای آنها سودآور است اما در بلند مدت چیزی به جز ضرر این بار نه برای فقط خودشان بلکه تمام جامعه دارد چرا که تورم افسار گسیخته حاصل از ریال های یارانه ای سبب می شود که قیمت ها فزاینده رشد کند و آنها نیز به تبعیت از یک کل واحد از این اتفاق که رشد اقتصادی را مانند یک بن بست است صدمه می بینند.
مساله ای دیگر که بسیار حیاتی است و از نظر کارشناسان مغفول مانده این است که دولت هیچ پولی را انباشت نمی کند و هر آن چه از درآمد های یارانه ای کسب می شود را صرف خدمات عمومی خواهد کرد آن چه که رفاه ما را، این گمگشته ی طرح های اقتصادی را حاصل می کند.
این پیغام ها و تیزرهای تبلیغاتی دولت یازدهم چیزی به جز یک خیر خواهی عمومی نیست. توضیح این مهم در یک بازه زمانی کوتاه واقعا سخت است و نیاز دارد که همه ی مردم اقتصاددان شوند تا به این فهم برسند که یارانه ها اگر برای عده ای آب حیات است برای افراد متمول سم است دلایل اش را در بالا توضیح دادیم. پول های باقی مانده که به گمان بنده با این اوضاع اقتصادی مبلغ زیادی هم نمی شود اگر صرف سرمایه گذاری برای طرح های استراتژیک شود، هم فردای ما را روشن می کند و هم اقتصاد را از از پول های نفتی نجات می دهد. پس با یک نه بزرگ وسایل آسایش امروز و فردای خویش را حاصل کنیم.
با این که گفتن این مساله در نگاه اول کمی موذیانه و شاید خودخواهانه باشد اما اگر توانایی مالی دارید از گرفتن یارانه انصراف دهید. دولت تدبیر حسن نیت خود را ثابت کرده است و اعتماد عمومی را نیز به خود جلب کرده است. مردم نیز در این باب به دولت اعتماد خواهند کرد و در آینده متوجه خواهند شد که نگرفتن یارانه ها اثربخشی های بزرگی در صنعت، رفاه عمومی و رشد اقتصادی خواهد داشت که هر یک به تنهایی آمال امروز ایرانی ها است.