البته تلاش غرب با تهديد وتحريم براي منصرف نمودن مسكو از اقدامات ايذايي عليه دولت جديد كيف وبه رسميت شناختن آن عملا راه به جايي نبرده وروسها خشمگين از ورود غرب به حيات خلوت خود وبه خطر افتادن امنيت ملي خود آماد ه رويارويي همه جانبه وپرداخت هزينه هم هستند . هم زماني اين مناقشه بزرگ با گفتگوهاي ايران وگروه 5+1در موضوع هسته اي به برخي گمانه زني هاي سياسي دامن مي زند كه گويا روسها براي انتقام گيري از غرب ممكن است كه با عدول از توافقات قبلي به نفع ايران ودور زدن تحريم هاي سازمان يافته بين ا لمللي اقداماتي را انجام دهند.
به اين مفهوم كه قدرت مانور روسها در مقابل غرب با نزديكي بيشتر به ايران افزايش يابد وكرملين بار ديگر از برگ ايران به عنوان امتياز گيري از قدرت هاي غربي استفاده كنند . حتي موج جديد رسانه اي عليه ايران با احتمال توافق تهاتري نفتي با روسيه به ميزان دو ميليارد دلار در گرماگرم دور جديد مداكرات ژنو براه افتاده ومقامات آمريكايي همكاري نفتي مياتن تهران مسكو رادر تضادبا توافقات قبلي ارزيا بي مي كنند وآشكارا از اعمال تحريم هاي جديد در صورت عملياتي شدن اين قرارداد نفتي حمايت مي كنند . سوالي مطر ح است آيا ايران بار ديگر به بازي روسها بايد تن دهد ؟و آيا مناقشه اوكراين وتاثير آن بر روند مذاكرات آتي ايران با غرب به نفع كشور مان هست ؟
دولت تدبير و اميد براساس سياست اصولي خود از ابتداي بحران فراگير اوكراين تلاش داشته است كه از ورود به اين مناقشه وموضع گيري آشكار به نفع طرفين دعوا خودداري كنند . دراين ميان در دعواي حقوقي در موضوع اوكراين در مجمع عمومي غرب عليه روسيه سازمان ملل متحد با راي ممتنع خويش نشان داد نمي خواهد كه دستاورد هاي هسته اي خويش را در عرصه حفظ منافع ملي وشكسته شدن سد بزرگ تحريم هاي بين المللي راقرباني مجادلات اخير روسيه آمريكا نمايد .
در هرصورت تداوم مناقشه اخير شرق وغرب برسر اوكراين برخلاف تصور عده اي به نفع منافع ايران نيست وهرگونه سنگ اندازي درروند مذاكرات آتي هسته اي وتاخير در تدوين تفاهم نهايي ژنو براي برچيده شدن تحريم هاي بين المللي عليه ايران مي تواند نوعي رجعت به فضاي تنش زاي قبل ازورود جدي به مذاكرات قلمداد گردد .
بايد در نظر داشت كه روسها در همراهي و همگامي غرب عليه فعاليت هاي هسته اي ايران در دهه هاي گذشته از هيچ تلاشي فرو گذار نبودند واكثر قطعنامه هاي ضد ايراني در شوراي امنيت ساز مان ملل متحد با راي مثبت آنها روبروشده بود . بي صداقتي روسها به ملت ايران در عدم تمكين قراردادهاي مشترك از جمله تحويل موشك هاي اس 300 وتاخير مكرر در راه اندازي به موقع نيرو گاه اتمي بوشهر ثابت شده است . بنابراين روسها هيچ وقت شريك استراتژيك وقابل اعتماد براي ايران نبودند واصولا ذهنيت تاريخي مردم ايران نيز نسيت به عملكرد روسها تيرو تار است .
از ديگر سو ؛حل مناقشه ايران با غرب تبعات خويش را بر روابط آينده با روسيه خواهد گذاشت . از اينرو به نظر مي رسد كه سياست مسكو همچنان كنترل بحران هسته اي ايران وتطويل آن براي امتيازگيري دوسويه از طرفين منازعه شكل گرفته باشد . چراكه دستيابي به تكنولوژي غربي در صورت حل وفصل اختلافات با غرب بر سر موضوعات مختلف مي تواند بازار پر سودايران را به ويژه در عرصه خريد تسليحات نظامي از نفوذ سنتي روسها خارج كند .
اگر چه روسيه بدليل تنگاي استراتژيك در مواجهه با غرب برسر اوكراين در فكر نزديكي بيشتر با ايران هم باشد . براي منافع آني مسكواست وهيچ گونه تضميني وجود ندارد كه روسها در دارزمدت نسبت به حفظ روابط با ايران متعد باقي بماند . اين نگراني از آنجا نشات مي گيرد كه روسيه در دوره هاي مختلف تاريخي به رغم عقد قراردادهاي امنيتي در بزنگاه هاي سخت متحدان خود را در مقابل غرب تنها گذاشتند . كه مي توان به عدم پشتيباني جدي از صربها در بحران بالكان ونيز بي تفاوتي به اشغال عراق وهمراهي با غرب در ساز مان ملل متحد براي سرنگوني سرهنگ قذافي اشاره كرد.
همچنين بايد اضافه كرد كه درست است پوتين مرد قدرتمند كاخ كرملين براي تحقق پروژه اوراسياگرايي واحياي نفوذ روسيه در خاورميانه وجهان چشم به جايگاه تعيين كننده ايران در معادلات منطقه اي دوخته ؛ با اين وجود ؛روسيه همچنان به ايران به عنوان ابزاري براي رويارويي با غرب وتوازن سازي قدرت نگاه مي كند .لذا با توجه به ملاحظات امنيتي ايران در منطقه وتلاش همه جانبه اسراييل وبرخي از كشورهاي عربي در عدم حصول به نتيجه مشخص براي بستن پرونده هسته اي ايران در مجامع بين المللي نبايد باورود بي ثمر به مسايل اختلاف زا ميان روسيه وغرب آب به آسياب دشمن ريخت وشرايط را براي ادامه دشمني فراهم نمود .
همچنين بايد ياد آور شدكه همسايه شمالي ايران فاقد ابزار وامكانات لازم براي ورود به جنگ سرد گسترده با غرب برسر امسايل اختلاف زا است و روسها تلاش خواهند كه سطح رقابت با غرب از محدوده سياسي وارد فاز نظامي نشود . لذا بحران اوكراين فوريت امنيتي براي ايران هم محسوب نمي شود واين موضوع صرفا در حوزه منافع عمومي قابل تبيين وبررسي است . ولذا دستگاه سياست خارجي كشورمان فقط از طريق ديپلماسي سازنده ودعوت طرفين مناقشه به گفتگوبراي حل بحران كمك نمايد .
اصل اساسي در سياست خارجي هر كشور منافع ملي است. لذا در بررسي پرونده هسته اي وروند مذاكرات اخير ژنونشان مي دهد كه در پيگيري منافع ملي نبايد به قدرت هاي خارجي تكيه نمود . از ديگر سو رفتارمتناقض روسها در نوع تعامل با ايران هم نشان مي دهدكه هرگونه تن دادن به بازي جديد روسها مي تواند براي منافع ملي كشور خطر آفرين باشد . بنابراين داشتن درك روشني از مسايل جهاني وتفكيك موضوعات وتبيين استراتژي كلان نگر از وجه مصالحه قرار گرفتن منافع ملي كشورمان ميان غرب وروسيه جلوگيري مي كند.