مرد متهم به قتل با وجود شرط اولیایدم برای بخشش حاضر نشد در دادگاه انگیزهاش را از ارتکاب جنایت توضیح بدهد.
تدبیر24: مردی چهارسال قبل با مراجعه به پلیس به ماموران گفت پسرش بهنام مازیار گم شده است. او به ماموران گفت: «پسرم یک روز قبل برای رفتن به جایی از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. ما خبر نداریم او به چه دلیل بیرون رفته بود.» وقتی تحقیقات ماموران روی ردیابی تلفن همراه مازیار متمرکز شد، آنها متوجه شدند او شب حادثه بیشترین تماسها را با جوانی بهنام فرشید داشته به همین دلیل فرشید برای بازجویی احضار شد اما ادعا کرد گفتوگویش با جوان مفقودشده صرفا مکالمهای دوستانه بوده و اصلا در جریان ناپدیدشدن او نیست.
گفتههای فرشید نتوانست ماموران را قانعکند و او بازداشت شد. فرشید در مراحل بعدی تحقیق، به قتل اعتراف کرد. او گفت: مازیار و من برای سرقت کابل برق رفته بودیم. او میگفت ما میتوانیم از این راه پولدار شویم نیمهشب بود که برای سرقت اقدام کردیم. مازیار از تیرک برق بالا رفت اما یکدفعه دچار برقگرفتگی شد و از بالا به پایین افتاد. بعد از آن من ترسیدم و جسدش را به بیابان بردم و آتش زدم و بعد هم دفن کردم.»
ماموران جسد را با توجه به آدرسی که متهم داده بود، کشف کردند اما وضعیت جنازه نشان میداد مازیار کشته شده و احتمالا متهم در قتل تنها نبوده است. وقتی فرشید در این خصوص مورد بازجویی قرار گرفت. گفت شخصی بهنام حسین در این ماجرا نقش داشت. فرشید این بار ادعا کرد اعترافاتش دروغ بود. او گفت: من 300هزارتومان از مازیار پول میخواستم اما پولم را نمیداد. بعد فهمیدم حسین هم با مازیار مشکلاتی دارد و قصدش این است که با او دعوا کند. با حسین تماس گرفتم و گفتم بیا با مازیار دعوا کنیم و هردو انتقام بگیریم. او را به جایی کشیدیم و کشتیم. البته ضارب من بودم و بعد حسین کمک کرد جسد را به بیابان ببریم، سپس جنازه را سوزاندیم.
وقتی پلیس بررسی کاملی روی تلفنهای مقتول انجام داد، مشخص شد شخصی بهنام داوود هم در این پرونده نقش دارد و در زمان حادثه تماسهایی با مقتول داشت. فرشید در اینباره به ماموران گفت: داوود مشکلاتی با مازیار داشت به همین دلیل پیشنهاد داد مازیار را بکشیم. من هم قبول کردم. او به من گفته بود بابت این قتل 70میلیونتومان میدهد. آن روز مازیار را به بهانه اینکه گنج پیدا کردهایم به محل کشاندیم و بعد او را به قتل رساندیم.
وقتی داوود بازداشت شد، گفت: مازیار عکس زنم را پیدا کرده و آن را پیش خودش نگه داشته بود. پدر زنم گفت اگر مازیار را بکشی 70میلیونتومان میدهم. من هم با حسین صحبت کردم و قرار شد او کمک کند. ما او را به بهانه اینکه گنج داریم به محل خلوتی کشیدیم و بعد هم به قتل رساندیم؛ البته من در قتل نقشی نداشتم و جسد را فرشید و حسین بردند.
کیفرخواست علیه سه متهم بعد از پایان تحقیقات صادر و پرونده به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. آنها پای میز محاکمه رفتند و بعد از اینکه نماینده دادستان تهران کیفرخواست را خواند و اولیایدم نیز درخواست قصاص را مطرح کردند، فرشید در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: دوستانم نقشی در این قتل نداشتند، آنها بیگناه هستند، من خودم او را کشتم بنابراین درخواست دارم هردو آنها آزاد شوند. وقتی نوبت به دو متهم دیگر رسید آنها هم در جایگاه حاضر شدند و ادعا کردند در قتل نقشی نداشتند و اصلا نمیدانند مازیار به چه دلیل به قتل رسیده است.
بعد از پایان جلسه رسیدگی، قضات وارد شور شدند و فرشید را به قصاص، حبس، شلاق و دیه، حسین را به 15سال حبس و شلاق و داوود را به 12سال حبس محکوم کردند. این حکم مورد اعتراض متهمان قرار گرفت. بعد از بررسی این اعتراض در دیوانعالی کشور رای قصاص متهم ردیف اول مورد تایید قرار گرفت اما حکم دو متهم دیگر نقض و پرونده به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه دیروز بعد از اینکه نماینده دادستان از کیفرخواست دفاع کرد و اولیایدم نیز یکبار دیگر بر قصاص تاکید کردند قاضی عزیزمحمدی، رییس دادگاه اولیایدم را به گذشت دعوت کرد.
آنها گفتند اگر متهم ردیف اول انگیزه واقعی خود را از قتل بگوید رضایت بدون قید و شرط میدهند و در دادگاه نیز صورتجلسه را امضا میکنند. متهم ردیف اول که بهعنوان مطلع در این جلسه حضور داشت، گفت: رای قصاص من صادر شده و اصلا نمیخواهم در اینباره حرف بزنم. اتهام قتل بر من وارد شده و من نیز آن را قبول کردهام. البته تاکید میکنم داوود و حسین نقشی در این قتل نداشتند و اصلا نمیدانستند مازیار کشته شده است. همه کارها را خودم تنهایی انجام دادم. سپس دو متهم دیگر در جایگاه حاضر شدند. آنها نیز گفتند در قتل نقشی نداشتند و حتی مخفیکردن جسد نیز کار آنها نبود.
در این هنگام قاضی از داوود پرسید اگر تو در قتل نقشی نداشتی چرا مقابل خانه پدرزنت رفتی و گفتی پول را بدهد؟ تو فریاد زدی و شاهدان نیز این موضوع را تایید کردند. گفتههای همین شاهدان بود که ماموران را به شک انداخت و باعث شد آنها تحقیقات بیشتری انجام دهند و تو را بازداشت کنند. متهم همه این گفتهها را تکذیب کرد و گفت: من با زنم اختلافی نداشتم و آنچه گفتهاند اصلا درست نیست.
بعد از پایان جلسه دادگاه، برادر مقتول یکبار دیگر نزد قاضی عزیزمحمدی رفت و گفت: من از خانوادهام وکالت دارم و اگر فرشید در مورد انگیزهاش از قتل واقعیت را بگوید حتما رضایت میدهم. قاضی یکبار دیگر از متهم خواست تا سکوت خود را بکشند، اما متهم گفت هرگز انگیزه خود را به زبان نخواهد آورد. او گفت: نمیخواهم در اینباره صحبت کنم و دیگر در این خصوص از من سوال نکنید.
بنابر این گزارش هیات قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.