" من روحانی هستم" نام فیلمی است که سویه های تخریبی آن علیه رئیس جمهوری منتخب ملت بر هیچ کس پوشیده نیست در این فیلم با برداشت برشی و مقطع از برهه های مختلف حیات سیاسی دکتر حسن روحانی سازندگان بر آن شده اند که با درهم آمیزی پلان های مختلفی از زندگی سیاسی حسن روحانی ذهنیت عمومی نسبت به رئیس جمهوری را آنگونه که خود مایل هستند،بسط و تفصیل دهند.
فرآیندی که طی آن به سبک جنگ روانی پیش پا افتاده و نخ نما شده گوبلزی اخلاق به مسلخ بی انصافی می رود و راست و دروغ درهم می آمیزد و ملغمه ای برای تخریب چهره سیاسی رقیب نمودار می شود.
فی الواقع در چند صباح اخیر صاحب نظران و مقامات مختلف سیاسی پیرامون این اقدام تخریبی و مذمت آن بسیار نوشته و در این مقال قصد شرح مطول پیرامون این گزاره بدیهی را نداریم. نکته مورد اشاره در این مبحث پیش رو چرایی این اقدام در این برهه زمانی خاص و نوع واکنش دولتمردان و نحوه تعامل و پاسخگویی به اینگونه موارد است.
شاید جالب باشد که بدانید فیلم " من روحانی هستم" در دی ماه سال 92 در چند دانشگاه و موسسه خصوصی روی پرده رفته و زمان ساخت آن به بازه زمانی قدیمی تری باز می گردد و سبک و سیاق آن با توجه به نمونه های مشابه می تواند متعلق به ایام کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری باشد.
چرا که در همان برهه با همین سبک و سیاق فیلمی در پاسخ به اظهارت دکتر حسن روحانی در مقوله مذاکرات هسته ای انتشار داده شد که شباهت های غیر قابل انکاری با همین سبک کار مستند سازی داشت و در رسانه های تندرو و افراطی به شکل هماهنگ و هدفمند انتشار یافت.
حال باید پرسید چرا این فیلم درست در برهه ای که موضوع هدفمند سازی یارانه ها به موضوع اصلی کشور تبدیل شده و در پیامد آن خط تخریب تندروها با مانور متقلبانه روی مراسم جشن میلاد حضرت فاطمه و یا خاصه خرجی ها در نهاد ریاست جمهوری با آتشی تمام عیار در حال شلیک است، در اذهان عمومی طرح و عرضه شده و جنجالی اینچنینی را رقم می زند؟
از آن بالاتر باید پرسید چرا رویکرد رسانه ای دولت تدبیر و امید در برابر این فعل و انفعالات تا بدین حد منفعلانه و واکنشی بوده و موج سازی رسانه ای طرف مقابل می تواند فضای سیاسی را متاثر از اقدامات خود کند و طیف حامی دولت نیز در این بازی پینگ پونگی قرار گرفته و با واکنش ها و تکذیب ها بر این تنوره دمیده و خود بخشی از این فرآیند می شوند.
منش و روش سیاستمدار شناخته شده ای چون حسن روحانی با نزدیک به 5 دهه کنش سیاسی آنهم در حد و سطح وی نکته ای نیست که بر کسی پوشیده باشد و اینگونه سناریو نویس ها که در قالب چنین فیلم های متبلور می شود تنها برای بازخورد آنی و ایجاد جنگ روانی در برهه های خاص به کار می آید و لاجرم پس از مدتی کارکرد خود را از دست می دهد.
حواشی و مستنداتی که پیرامون سبک و سیاق و زمان انتشار اولیه فیلم از آن سخن رفت احتمال ساخت این فیلم در برهه انتخابات و برای تخریب چهره حسن روحانی در کارزار انتخاباتی وی را قوت می بخشد و نکته آنکه به احتمال قریب به یقین با عدم اجازه به انتشار از سوی اتاق فکرهای این جریان تندرو آنان این فیلم را در برهه حساس فعلی انتشار داده اند تا در یک پروسه چند گانه جنگ روانی بتوانند وجه دولت را در برهه ای که بواسطه اجرای فاز دوم هدفمندی در موقعیتی حساس و شکننده قرار دارد تخریب کنند.
حال باید پرسید چرا کارگزاران دولت و رسانه های تابعه نتوانستند با پیش بینی اینگونه اقدامات در این برهه خاص اقدامات پیش دستانه ای را به منصه ظهور رسانده و یا لااقل اسیر این موج سازی های خبری نشوند. نکته ای که باید برای آن فکری اندیشیده شده و راهکارهایی پیش بینی شود.
بر اساس یک اصل پذیرفته شده و جهان شمول رسانه ای، مخاطبینی که تکذیب یک خبر را دریافت می کنند به مراتب از افرادی که اصل خبر دروغ را دیده و شنیده اند کمتر هستند و موج سازان متقلب رسانه ای بر روی همین نکته سرمایه گذاری می کنند.
البته در بلند مدت و با تشریح واقعیات اهداف و اغراض شوم اینگونه برون داد های رسانه ای هویدا شده و مروجان آن مقهور می شوند اما گاه در بزنگاه های حساس اثرات و تبعات اقدامات آنان به حدی است که جبران ناپذیر خواهد بود.
هر چند منتقدین افراطی و تخریب چی دولت تدبیر و امید نشان داده اند که اهل منطق و نقد منصفانه نیستند و برای مقابله با این رفتارها باید با هوشیاری مضاعف و کنش بهنگانم و البته اخلاق مدارانه به مصاف رفت که موضوع نه دولت که منافع ملی کشور آنهم در این برهه حساس و خطیر است.