یک زمانی سخنرانی احمدینژاد برهم میخورد و یک زمانی هم سخنرانی سیدحسن خمینی دچار چالش میشود؛ فرقی ندارد که سخنران چه کسی باشد، نفس این کار خوب نیست . . .
تدبیر24: همانگونه که تجمع غیرقانونی خلاف قانون است، برهم زدن یک نشست قانونی هم خلاف است و اگر قرار باشد خلاف قانون عمل کنیم سنگ روی سنگ بند نمیشود. برای همه افراد با هر گرایشی اعم از چپ، راست و مستقل، کلامی که خارج از چارچوب قانون باشد، پذیرفته نیست. قانون نشاندهنده نوع رفتاری است که باید در چارچوب عرف جامعه انجام دهیم. اگر به سخنرانی شخصی با هر گرایشی مجوز داده نشود، یعنی این سخنرانی نباید انجام شود و اگر مجوز داده شود، باید انجام شود. همه افراد در کشور باید بدانند که اصول رفتارمان باید بر اساس قانون باشد و این قانون مجریانی دارد که همان دولت است و چنانچه نیاز به اجرا باشد، مجریان قانون آن را به نحواحسن اجرا خواهند کرد.
برخوردهای سلیقهای باید کنار گذاشته شوند و اگر رفتاری با عرف سازگاری ندارد، بهجای اینکه کاری خلاف قانون انجام دهیم باید از مسیر قانونی اقدام کنیم. بهطور مثال با استاندار، فرماندار، شورای تأمین و هر نهادی که مجوز صادر میکند، صحبت کنیم و شرایط و وضعیت جامعه را مطرح کنیم و از نظر قانونی جلوی کار را بگیریم. نکته دوم این است که دولت هم باید توجه کند که در شرایط فعلی یکی از برگ برندههایی که در صحبتها به آن اشاره میکند این است که «در دولت یازدهم آرامش را به مردم هدیه دادهایم» و این آرامش نباید به هم بخورد و حفظ این آرامش توسط دولت بیشتر از سایرین مشهود باشد. باید با درایت و مدیریت مراقب باشیم که برخی نشستها و تجمعها آرامش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه را برهم نزند. برخی رفتارهای تخریبگرانه نظیر برهم زدن سخنرانی رئیس مجلس در قم، لغو سخنرانی سیدحسن خمینی در بروجرد و تخریب دولت که این رفتارها دارای ادبیات خوبی نیستند و هیچکس این روش را نمیپسندد.
وقتی مقام معظم رهبری که همه ما موظف به تبعیت از وی هستیم از این رفتارها انتقاد میکنند و این کارها را برای فرهنگ و جامعه اسلامی بد میدانند، پس مطمئناً این رفتارها کار خوبی نیست. یک زمانی سخنرانی احمدینژاد برهم میخورد و یک زمانی هم سخنرانی سیدحسن خمینی دچار چالش میشود؛ فرقی ندارد که سخنران چه کسی باشد، نفس این کار خوب نیست. باید یاد بگیریم که انتقاداتمان را در چارچوب قانون و در مناظرهها و نشستها مطرح کنیم و این روشها در جامعه اسلامی پسندیده نیست و باید توجه کنیم که این فرهنگ در جامعه ما نهادینه نشود. «شنیده نشدن حرف منتقدان» عامل رفتارهای تخریبی است. هر دولتی موافقان و منتقدانی دارد و باید توجه کنیم که همه افراد جامعه موافق یک دولت نیستند و باید سخنان منتقدان نیز شنیده شود.
اگر جایگاهی برای شنیدن این حرفها در چارچوب قانون داشته باشیم کار به مسائلی مانند تولید فیلم «من روحانی هستم» و مواردی از این قبیل کشیده نمیشود. باید نظرات همه را در چارچوب قانون بشنویم و نقدها را بپذیریم. البته دولت هم در ابتدای کار است و مشکلات خاصی دارد. نقد کنندگان نیز دلسوز نظام هستند، اما روشها باید عوض شود و در چارچوب قانون باشد. منتقدان و دولت هر دو یک هدف را دنبال میکنند و آن عزت و استقلال نظام است. هدف یکی است ولی راههای رسیدن به آن متفاوت است. اگر در نشستهای تخصصی، همه بزرگان در کنار دولت همفکری کنند، هم سریعتر به هدف میرسیم و هم چالشهای کمتری خواهیم داشت. دولت باید بیشتر این کارها را انجام داده و نیاز بیشتری به نشستهای تخصصی، همفکریها و ایجاد اعتماد وجود دارد.