آيا با اعمال مجازات هاي شديد- حتي اعدام- مي توان با جرايم اقتصادي و مالي برخورد و از وقوع آنها جلوگيري كرد؟
تدبیر24: 1- واقعه اعدام يكي از متهمان پرونده اختلاس سه هزار ميليارد توماني، اذهان و افكار عمومي را ديگربار به سوي مفاسد اقتصادي، علت شكل گيري آنها و نحوه برخورد با آنها معطوف كرده است. با توجه به ضوابط قانون آيين دادرسي كيفري كه اطلاع رساني در مورد پرونده ها را با محدوديت مواجه كرده است، از جزييات قضيه و استدلالي كه منتهي به صدور حكم اعدام و اجراي آن حكم شد، آگاه نيستيم و البته كماكان به ايرادات موجود در قانون مورد استناد تاكيد مي ورزيم. بحث در مورد آنها موضوعي جداگانه است و مجالي ديگر مي طلبد.
2- آنچه اينك قابل طرح و بحث است اين است كه شدت مجازات ها در خصوص اعمال و جرم هايي از اين دست، تا چد حد مي تواند بازدارنده باشد؟ به عبارت ديگر سوال مشخص اين است: آيا با اعمال مجازات هاي شديد- حتي اعدام- مي توان با جرايم اقتصادي و مالي برخورد و از وقوع آنها جلوگيري كرد؟
3- به نظر مي رسد مواجه شدن جامعه با اين گونه اعمال و حركات ناشي از عوامل ذيل است:
الف) موضوعيت پيدا كردن پول و ثروت در جامعه. به اين معنا كه پول نه وسيله وصول به هدف، بلكه خود هدف است. افراد و اشخاص بر مبناي آنچه مي بينند و مي شنوند و مي خوانند به اين نتيجه مي رسند كه بايد براي به دست آوردن پول به هر قيمت هر كاري كه مي توانند بكنند. پول را انباشته كنند و سپس بينديشند كه حال با آن، چه مي شود كرد.
ب) فراهم شدن امكانات و قدرت هاي سياسي و اجتماعي در نتيجه داشتن پول. حق اين است كه بگوييم اوضاع در طول تاريخ همواره چنين بوده و توان مالي قدرت سياسي را هم با خود در پي داشته است. اما غلظت و شدت اين تناسب و اعتبار در روزگار امروز به نفع پول بر هم خورده است آنچنان كه بسيار مي بينيم مواردي را كه فردي جز پول هيچ چيز ندارد ولي به تعبيري با داشتن آن همه چيز دارد.
پ) با كمال تاسف اين حالت يادآور قسمتي از پروتكل يا منشوري است كه اصل وجود آن را افراد و اشخاص ذي ربط انكار مي كنند و در آن آمده است بايد در گردآوري پول و طلاكوشيد زيرا كه وقتي اينها در اختيار بود، علم و هنر و نيرو و قدرت و... نيز در اختيارخواهد بود.
ت) ناكارآمدي سازمان هاي نظارتي. واقعيت امر اين است كه كار سازمان هاي نظارتي علاج واقعه پيش از وقوع يا پيشگيري از جرم است. تا اين زمان، معمولاآثار اقدامات اين سازمان ها را بعد از عمل ديده ايم كه از نظر پيشگيري معمولاحاصلي در بر نخواهد داشت.
4- حاصل اينكه در اين گونه موارد گمان نمي رود اين بگير و ببندها و از پشته، پشته ساختن ها خاصيت چنداني داشته باشد. انگيزه براي ثروت اندوزي آنچنان قوي و آثار امكانات پول بي حساب و كتاب و فراوان داشتن اموال، آنچنان وسيع و جذاب است كه ترمز تقواي عادي يا ترس از مجازات، كاري از پيش نخواهد برد. گمان مي كنم چاره كار را در نظارت مستمر و جدي و اعمال به موقع و همه جانبه قانون و ضوابط «از كجا آورده يي» بايد جست وجو كرد. والله اعلم.