به عنوان سوال نخست ارزیابی کلی شما از دولت آقای روحانی چیست؟
دولت دکتر روحانی مانند تمام دولت های پیش از این هم نقاط قوت دارد هم نقاط ضعف. اگر بنا باشد این ضعف و قوت ها را برشمرم باید ابتدا به نقاط قوت آن بپردازم که اعتقاد دارم مهمترین آن بحث سلامت و بیمه عمومی است که انصافا کار بسیار خوبی است و امیدوارم به نحو دقیق تری در آینده هم ادامه پیدا کند. در مورد نقاط ضعف باید به سبد کالا و یارانه ها اشاره کنم که خوب اداره نشد. نکته دیگر مذاکرات هسته ای است که در این دولت تا کنون به گونه ای پیش رفته است که آمریکایی ها و اروپایی ها بیش از ما به آن نیاز دارند. آنها خیلی خوب می دانند تا چه حد به منابع انرژی ما نیاز دارند و همواره در پی این هستند که از این منابع استفاده کنند. از طرف دیگر نمی خواهند به ایران امتیاز بدهند و بیشتر می خواهند مذاکرات را بدون دادن امتیاز خاصی به ایران پیش ببرند. دکتر ظریف اعلام کرده بود سیاست ایران در مذاکرات برد – برد است اما آنها به این هم راضی نیستند و هرنوع برد- برد را شکست خودشان می دانند، در حالیکه در روابط بین الملل می توان به گونه ای عمل کرد که طرفین بتوانند منافع حقه خودشان را به دست بیاورند. با توجه به این مسئله مذاکرات فعلا ادامه دارد و تیم مذاکرات ایران هم از هیچ خط قرمزی عبور نخواهد کرد. در مورد اقدامات دولت، برداشت و سیاست حزب موتلفه اسلامی حمایت حکمیانه است نه حمایت احساسی. به این ترتیب که موتلفه به صورت هوشمندانه اوضاع را رصد می کند. یعنی به عنوان حزبی قدیمی، اقدامات دولت را رصد می کنیم و نقاط قوت و ضغف را بررسی می کنیم. نقد موتلفه، نقدی مشفقانه و منصفانه است نه نقد تخریبی.
با این تفاسیر تفاوت مذاکرات دولت روحانی با دولت احمدی نژاد چه بود؟
دولت پیش اساسا وارد مذاکرات هسته ای نشد. این که کسی بگوید ما مذاکره کرده ایم که دلیل نمی شود مذاکره صورت گرفته است. دولت دکتر روحانی بود که وارد مذاکرات شد و با مقامات اصلی طرف گفتگو مذاکره کرد. این دولت هم اگر وارد مذاکرات شد بیشتر به خاطر فشار غرب بود. آنها خوب می دانند چقدر نیاز دارند تا مذاکرات انجام بپذیرد غرب و مخصوصا اروپا واقعا در پی این است تا بحران هایشان را حل کنند. بحث آمریکا تا حدودی تفاوت دارد. در آمریکا دو دیدگاه وجود دارد؛ یکی این دیدگاه است که معتقدند شرایط بحران این منطقه بیش از آن آنکه ضرری برای ایران باشد، به خودشان خسارت خواهد رساند بدین معنی که ایران برای آنها ایجاد مزاحمت کرده است و خودشان اینگونه می گویند که این تحریم ها به جای آنکه ایران را بشکند به سود رقبای آمریکا مانند روسیه و چین شده است و آنها نمی خواهند آب به آسیاب چین و روسیه بریزند؛ مخصوصا اکنون که مسائل اوکراین حاد شده است. اوباما و کسانی که به او متمایل هستند این دیدگاه را دارند. در مقابل گروهی هستند که معتقدند در هر شرایطی باید به ایران فشار آورد و هرگونه نرمش در قبال ایران، ضرر برای آنهاست. اروپاییان فعلا دنبال این هستند تا منهای اروپا روابطشان با ایران را پیش ببرند و با این دیدگاه مشغول مذاکره هستند.
یعنی الان نمی شود در مورد دولت نظر داد؟
باید گذاشت حداقل یک سال از کار دولت بگذرد تا بتوان در مورد اقدامات دولت جمع بندی اولیه انجام داد و نظر داد اما به طور کلی به عنوان مهمترین نقد باید بگویم دولت آقای روحانی باید چینش نیروهای اصلاح طلب را عوض کند چراکه فضای منفی در سراسر کشور به خاطر آنها وجود دارد. بازتاب فعالیت اصلاح طلبان در دولت منفی است.
اگر منفی است پس چگونه آقای روحانی رای آوردند؟
وضعیت اصلاح طلبان و تفکرات آنها به گونه ای است که اساسا نمی توانم دکتر روحانی را اصلاح طلب بدانم. دکتر روحانی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است. عضو مجلس خبرگان بوده است. اصلا ایشان سخنگوی جریان ۲۳ تیر ۷۸ بود. حتی آقای عارف هم اصلاح طلب نیست. ابتدا اعلام کردند آقای دکتر عارف نامزد اصلاح طلبان است اما در جریان همان انتخابات خود آقای عارف اعلام کرد نامزد اصلاح طلبان نیست و به صورت مستقل نامزد انتخابات شده است و اصلاح طلبان فقط از او حمایت می کنند. خود اصلاح طلبان دیدند اگر آقای عارف در ادامه انتخابات حضور داشته باشد، احتمالا حول و حوش یک میلیون رای شاید بیاورد بنابراین به اجبار او را کنار گذاشتند و مجبور کردند انصراف بدهد.
یعنی اصلاح طلبان تاثیری در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ نداشتند؟
اصلا راحت به شما بگویم حمایت اصلاح طلبان هیچ تاثیری در نتیجه انتخابات نداشت. می گویند این لرزانک یا ژله اگر قوت داشت، خودش را نگاه می داشت. اگر اصلاح طلبان قدرت داشتند که کاندیدایشان را مجبور نمی کردند کنار برود. آقای هاشمی که اساسا اصلاح طلب نیستند که می گویند ایشان اصلاح طلب است و از آقای روحانی حمایت کرد. ایشان در انتخابات مجلس هم که شرکت کرد از طریق لیست جامعه روحانیت مبارز بود. آقای خاتمی قبول، ایشان اصلاح طلب هستند. اما این چه حمایتی است که کاندیدای اصلاح طلبان دو روز مانده به انتخابات کنار گذاشته می شود؟ ما در احزاب اصولگرا و حزب موتلفه اصلا این روش ها را قبول نداریم و مذموم می دانیم و اصلا بنا نداریم افراد و اعضا را در حزب هضم کنیم. مانند احزاب غربی هم نیستیم که تا پای منافع به میان بیاید، به جنگ و دعوا و برخورد و اخراج و بی حرمتی روی بیاوریم. مانند اصلاح طلبان هم نیستیم که به خاطر یک رای خانم راستگو را اخراج کنیم. همین روش هاست که باعث شده شخصا هیچگاه از اصلاح طلبان حمایت نکنم. ما به دنبال تعامل و همراهی هستیم نه اینکه نگذاریم دیگران حرفشان را بزنند. به همبن علت در حزب موتلفه اسلامی افراد کاملا آزادی بیان نظر دارند و به راحتی حرفشان را می زنند. اگر می بینید اشخاص در موتلفه حرف های مختلفی می زنند ربطی به عدم انسجام حزب ندارد. آقای حبیبی نظرشان را می گویند، دیگران هم عقیده شان را می گویند که شاید کاملا در تضاد با هم باشند. این اشکالی ندارد. مهم این است که در بیانیه های رسمی حزب شما هیچ پراکندگی نمی بینید.
علی رغم این به نظر می رسد موتلفه یکپارچگی سابق را ندارد. مثلا بین اظهار نظر اعضا اختلاف های نسبتا زیادی دیده می شود. گویی هرکدام از اعضای موتلفه به صورت شخصی اظهار نظر می کنند و یکپارچگی حزبی اصل نیست.
این حرف ها نشان دهنده این است که اطلاعی از مواضع حزب ندارید. در خط ولایت ممکن است کسی نظرش به دولت آقای احمدی نژاد خیلی موافق باشد یا مخالف باشد. اگر جایی احساس کنند با خط ولایت مغایر است، آنها دیدگاه خودشان را کنار می گذارند و مطیع ولایت هستند. مبانی حزب اسلامی کتابی است که در آن توضیح داده ام افراد حذف نمی شوند و اجبار و اکراهی در کار نیست بلکه آگاهی های آنها گسترده می شود و چون تشکل بر پایه حق است، اگر عضوی مرکزیت را حق دانست، عمل به حق می کند، اگر شک داشت، تحقیق می کند سپس عمل می کند. اگر یقین داشت و تشخیص قطعی داشت که فلان تصمیم حق نیست، برای جلوگیری از هرج و مرج تشکیلاتی به مسئول مافوق می گوید عمل نمی کند چراکه آن را حق نمی داند.
فیلم "من روحانی هستم” را دیده اید؟
در مورد ساخت فیلم من روحانی هستم باید بگویم ساخت فیلمی یا گفتن حرفی برای انتقاد اشکالی ندارد. اتفاقا هرچقدر نقد بیشتر باشد، نشان دهنده آزادی بیان و آزادی گفتگوست. به هر حال هم انتقاد وجود دارد هم حمایت. اگر محتویات فیلم مصادیق مجرمانه داشت که حتما توسط مراجع قانونی پیگیری می شد اگرنه در ایران آزادی بیان وجود داشته و هرکس می تواند نقد کند. از این نوع فیلم ها پیش از این هم ساخته شده اما نظام جمهوری اسلامی آنقدر محکم و استوار است که با چهار فیلم و شش گفتگو در این طرف و آن طرف اتفاقی پیش نمی آید. فیلم "من روحانی هستم” اثبات آزادی بیان در کشور بود.
*مشکل اینجاست که معمولا اینگونه آزادی ها صرفا در اختیار اصولگرایان قرار می گیرد.
در مورد آزادی ها مشخصا در مورد حرب موتلفه باید بگویم که موتلفه زمانی با این دیدگاه پیش می رفت که به صورت جمعیت و هیات های مختلف عمل کند و زمانی هم به این نتیجه رسید به صورت تشکل حزبی عمل کند. دیدگاه کلی حزب هیچ گونه پراکندگی ندارد. این دیدگاه ها به صورت منسجم به شکل بیانیه یا به صورت مواضع هفتگی از طریق دبیرکل به اطلاع عموم می رسد. اعضای حزب آزادند دیدگاهشان را ابراز کنند و هیچگاه مانند احزاب اصلاح طلب نبوده اند که نتوانند آزادانه حرف بزنند. موتلفه مانند اصلاح طلبان اهانت هم نمی کند. اینها کارهای اصلاح طلبان است. یک مورد مشخص خانم راستگو در میان اصلاح طلبان بود که خواست آزادانه دیدگاههایش را بگوید اما چون نظر مخالف اصلاح طلبان بود، او را اخراج کردند. در طی این سال ها بارها و بارها به اصلاح طلبان گفته ام این کارها را نکنید. این اصلاح طلبان هستند که تا بر سر کار می آیند، مخالفین خود را اخراج می کنند. در دولت آقای خاتمی چندین هزار نیروی مدیریتی تنها به خاطر ابراز عقیده اخراج شدند و دلیل شان هم این بود که آنها پیام دوم خرداد را نفهمیده اند. در عین حال شعار طرفداری از مخالف هم می دادند. حرف و عمل اصلاح طلبان فاصله ای بسیار زیاد داشت.
در مواضع موتلفه یا برای انتخابات تغییرات خاصی انجام می شود؟
خیر.مواضع موتلفه فعلا همین است و بنای تغییراتی نداریم. اما با توجه به شرایط مشخص است که تصمیمات مختلفی بگیریم.وضعیت اصولگرایان مشخص است. هر انتخاباتی روش های خاص خود را دارد و شرایط هر زمان، تکالیف گوناگونی را بر انسان مح.ل می کند. مرحوم عسگراولادی ۱۱سال پیش اعلام کردند من نمی خواهم مادام العمر دبیرکل موتلفه باشم. ایشان به راحتی کنار رفتند تا نیروی دیگری جای ایشان را پر کند. اصلاح طلبان هستند که باید در فکر تغییر باشند و ببینند چه خلاف هایی کرده اند و عذر بخواهند. همچنین ببینند چه کارهای خوبی کرده اند. برای کارهای خوبشان هم توفیق داشته باشند. اصولگرایان هم به همین نحو باید وضعیت خود را بسنجند. موتلفه بعد از فوت مرحوم عسگراولادی همچنان تاثیر خود را حفظ کرده است. مرحوم مادر بنده فوت کرد. بدون اینکه کسی مجبور باشد، همه آمدند. برای مراسم آقای عسگراولادی هم کسی منعی نداشت اما از همه احزاب آمده بودند و در مجلس حضور داشتند. این یعنی موتلفه جایگاه خاص خود را بین احزاب دارد و احترام ویژه ای بین احزاب دارد. در جزوات موتلفه ما مطالب آقای یزدی را هم منتشر کردیم. می خواهم بگویم اینها رعایت مسائل اجتماعی و اخلاقی و مراعات با دیگران است که در چارچوب اسلام رعایت می کنیم. سه محور ولایت، فقاهت اسلامی و روحانیت اسلام است که باعث شده است بیش از ۵۰ سال موتلفه فعالیت سازنده خود را ادامه بدهد و مشغول انجام وظیفه باشد. موتلفه هیچگونه دعوا، انشعاب یا انحراف اخلاقی نداشته است. کسی مشکل مالی بین موتلفه سراغ ندارد. موتلفه نماد اعتدال واقعی است. نه در دولت اصلاحات با آقای خاتمی دعوایی داشتیم نه در دولت آقای هاشمی یا دولت آقای احمدی نژاد مشکلی با کسی داشتیم. همین وضعیت را در دولت آقای روحانی هم ادامه می دهیم.
جریان راست سنتی تا کنون با تکیه بر شیخویت امثال ایت الله مهدوی کنی و مرحوم عسگر اولادی اداره شده است. آیا پس از این بزرگواران خلایی در این جریان ایجاد نمی شو د؟
دیدگاه سنتی شیخویتی در احزاب اصولگرا و سازوکار مبتنی بر حرمت های فردی به جای تصمیم جمعی به طور قطعی مردود است و متاسفم از اینکه برخی افراد ناآگاه آن را به اصولگرایان منتسب می کنند. هرچند پس از فوت مرحوم عسگراولادی، فقدان ایشان حس می شود اما خللی در کار موتلفه پیش نمی آید چراکه مانند اصلاح طلبان فردمحور نیستند. البته این حرف ها به مصلحت اصلاح طلبان نیست و معمولا هم آن را منتشر نمی کنند.