تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۲۶۷۲۰
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۰

پاسخ دفتر هاشمی به منتقدان

پس از خلق حماسه سياسي مردم ايران در خرداد 92 و نتيجه اعجاب برانگيز آن، افراط¬گراياني كه دوام و بقاي خويش را در توهين، تهمت، دروغ و هياهو مي¬دانند، تا مدت¬ها به كماي سياسي رفتند و در مقابل رأي معنادار مردم، مُهر سكوت بر لب زدند، امّا از آنجا كه ماهيت آنها در افراط و تفريط شكل گرفته، كم¬كم به خود آمدند و تصميم گرفتند انديشه اعتدال و مردان انديشمند آن را به جرم آگاهي و هوشيار كردن مردم به انفعال بكشند و براي انتقام، علاوه بر تريبون¬هاي صوتي و تصويري، از همه ابزار رسانه¬اي، مخصوصاً سايت¬ها و روزنامه¬هاي در اختيار در جهت تهديد و تحديد و اختلاف افكني استفاده مي¬نمايند.
تدبیر24:پس از خلق حماسه سياسي مردم ايران در خرداد 92 و نتيجه اعجاب برانگيز آن،      افراط¬گراياني كه دوام و بقاي خويش را در توهين، تهمت، دروغ و هياهو مي¬دانند، تا مدت¬ها به كماي سياسي رفتند و در مقابل رأي معنادار مردم، مُهر سكوت بر لب زدند، امّا از آنجا كه ماهيت آنها در افراط و تفريط شكل گرفته، كم¬كم به خود آمدند و تصميم گرفتند انديشه اعتدال و مردان انديشمند آن را به جرم آگاهي و هوشيار كردن مردم به انفعال بكشند و براي انتقام، علاوه بر تريبون¬هاي صوتي و تصويري، از همه ابزار رسانه¬اي، مخصوصاً سايت¬ها و روزنامه¬هاي در اختيار در جهت تهديد و تحديد و اختلاف افكني استفاده مي¬نمايند.

اين اقليت كه متأسفانه از قلم، بهره¬ امنيتي مي¬برند، وقتي مي¬بينند در بايگاني بي¬شمار خويش، سندي براي جرم¬تراشي عليه مردم و معلمان صبور آنها در مكتب اعتدال ندارند، ذره¬بين سياسي به دست، در آثار مكتوب و شفاهي تاريخ مي¬گردند و با انتخاب تيترهاي شبهه¬افكن براي خاطراتي كه بارها و بارها منتشر شده¬اند، مي¬خواهند هم به ذهن مشوّش خويش و دوستان دلواپسشان، القاي آرامش نمايند و هم سنگي در تاريكي بيندازند تا شايد مردم را از انتخاب عاقلانه خويش پشيمان نمايند.

ترفند ديگر اين جماعت همزمان با ابراز علاقه و ارادت به روحانيت، تلاش در جهت ايجاد شكاف بين تشكّل¬هاي روحاني با مردان سرنوشت¬ساز روحانيت است كه با يك اشاره، ولو در حدّ ثبت¬نام براي نامزدي در انتخابات، نظام و جامعه را از مسير انحراف نجات مي¬دهند و به خط اصيل انقلاب اسلامي و امام راحل بر مي¬گردانند.

تازه¬ترين اقدام اين جماعت پركار كه هدف هر وسيله¬اي را برايشان توجيه مي¬نمايد، تكرار شيوه سابق، يعني تلاش براي القاي اختلاف بين آيت¬الله هاشمي رفسنجاني و جامعه روحانيت مبارز و عضو تأثيرگذار آن، يعني حجت¬الاسلام والمسلمين ناطق نوري است كه مي¬دانند وحدت سياسي اين دو شيخ اعتدال، آرزوهاي افراط و تفريط را بر باد داد و اتفاقاً به همين دليل هم عصباني¬اند و مجبورند براي تخليه روحي، رواني خويش دست به شبهه افكني و   بهانه-جويي¬هاي مسخره سياسي، باندي بزنند.

بهانه آنان خاطرات اين دو بزرگوار از مقطع تأسيس حزب كارگزاران است كه وقتي اختلافي، حتّي در توصيف جزئيات نمي¬بينند، با استفاده از هنر توهم!! و به كمك تخيّل، قلم به دست مي¬گيرند تا در روزگاري كه طشت حمايت¬هاي بي چون¬وچراي آنان از دولت سابق از بام اراده انتخاباتي مردم افتاد و هر روز اسنادي از اختلاس¬هاي كلان و سؤ مديريت¬ها، افشا مي¬شود، ذهن جامعه را به هياهوهايي سرگرم كنند و نگذارند آفتاب حقيقت از پس ابرهاي تيره¬وتار دروغ نمايان شود.

جالب اينجاست كه ادعاي آنان روشنگري است و اتفاقاً پيش از اين در يك مصاحبه 16 ساعته  و با عنوان «بي پرده با هاشمي» هر چه خواستند، از آيت¬الله هاشمي رفسنجاني پرسيدند و پرسش و پاسخ¬هاي بي¬پرده را در قالب كتاب منتشر كردند و چون دستشان براي بهانه¬جويي سياسي خالي است، دوباره در همان موضوعات شبهه مي¬افكنند و گويا نمي¬دانند: « من جرّب المجرّب حلّت بهي ندامه»

آيت¬الله هاشمي رفسنجاني تاكنون چندين مرتبه و به كرّات در مورد نحوه پيدايش حزب كارگزاران سازندگي به خصوص  در آن مصاحبه تاريخي به صورت ويژه به سؤالات خبرنگار كيهان كه از جانبازان عزيز 8 سال دفاع مقدس است، پاسخ گفته¬اند كه باز نشر آن خالي از لطف نيست، البته اگر گوش شنوايي باشد و كسي خود را به خواب نزده باشد:

«کیهان: منشأ پیدایش کارگزاران را نگفتید؟  
آيت¬الله هاشمي رفسنجاني: قضیه کارگزاران یکی از مواردی است که حقیقتاً من در آن مظلوم هستم. خیلی هم نمی‌توان روی آن حرف زد. بخشی از حرفهایم را گفته‌ام. ولی دانستن شما خوب است. همه چیز نشان می‌داد که جناح راست خودش را برای قبضه کردن همه جای کشور آماده کرده‌است... انتخابات مجلس پنجم که می‌‌خواست انجام شود ـ مثل همیشه و نه این دفعه به صورت استثنایی ـ در جامعه روحانیت مبارز گفتم که باید حالت پدری را که امام (ره) می‌خواست، داشته باشیم و حفظ کنیم و لیست تهران را ترکیبی از نیروهای انقلاب بدهیم و از هر جناحی در آن باشند. خیلی هم روی این (در جامعه روحانيت) بحث کردیم. همین بحث در جریان بود که بخشی از دولت من ـ همین هایی که بعداً کارگزاران شدند- به ما اطلاع دادند که بنا دارند در انتخابات لیست بدهند. آقای دکتر حبیبی پیش من آمد و گفت که اینها می‌خواهند لیست بدهند. مناسب نیست که شما در جامعه روحانیت باشید و دولت شما لیست دیگری بدهد. کاری کنید که اینها لیست ندهند و راضی شوند. من حرف آنها را در جلسه جامعه روحانیت مبارز مطرح کردم. آنها اول مخالف بودند که ترکیبی بدهند و گفتند ما کسانی را که قبول داریم، تایید می‌کنیم و لیست می‌دهیم. این تصميم که از طرف کارگزاران آمد، قبول کردند که ترکیبی باشد. آنها می‌گفتند 15 به 15، ولی نهایتاً روی 25 به 5 توافق شد و من به آقای حبیبی گفتم که به اینها بگو قبول کنند. چون ما این (ليست) را سمبلیک می‌دهیم، برای اینکه در سراسر کشور همین حالت باشد و حالت جدایی نباشد و ترکیبی باشد. پنج نفر را هم در شورای مرکزی جامعه روحانیت انتخاب کردیم. افراد معتدلی از آن جناح بودند. در همین ایام والده من فوت کردند و نمی‌رسیدم که به جلسات آنها بروم. یک روز آقای ناطق‌نوری آمد و گفت گروه‌های همسوی ما، قبول نمی‌کنند که آنها در لیست ما باشند. گفتم که ما به اینحا رسیده‌بودیم. گفت: پس خودت به جلسه جامعه بیا تا بحث کنیم. گفتم روحیه بحث را ندارم. پیش رهبری بروید و هرچه ایشان گفتند، می‌پذیریم. داوری را به رهبری دادیم. من قبلاً با رهبری صحبت کرده‌بودم. در اینجا یک اختلاف نظری بین من و آیت‌الله خامنه‌ای بود. ایشان از زاویه اینکه رقابتها خیلی جدی باشد تا مردم بیشتر پای صندق بیایند، به انتخابات نگاه می‌کردند. من با دید اینکه اولاً رأی روحانیت کم نشود، موافق آن کار نبودم. چون اگر رأی روحانیت کم می‌شد، یک شکست بود و ثانیاً بین ما تفرقه نیفتد. من از این دید نگاه می‌کردم.
استدلالهایمان را کرده‌بودیم.   

کیهان: یعنی مقام معظم رهبری با این انشعاب موافق بودند؟
   آيت¬الله هاشمي رفسنجاني: آقای ناطق‌نوری پیش آیت‌الله خامنه‌ای رفت و از آنجا بیرون آمد، به من تلفن کرد و گفت که رهبری فرمودند: بگذارید آن جماعت لیست بدهند. ایشان سه دلیل داشتند و دو دلیل را به آقای ناطق گفتند و برای دلیل سوم گفته بودند که از آقای هاشمی بپرسید. ایشان قبلاً دلیل سوم را به من گفته بودند.  

کیهان: اگر ممکن است سه دلیل را بفرمایید؟
 آيت¬الله هاشمي رفسنجاني: اول اینکه می‌گفتند آنها رأی نمی‌آورند. بالاخره اینها در دولت هستند. مردم اینها را مسئول می‌دانند و نارضایتی‌هایی که هست، تا حدودی به پای اینهاست. یعنی اینها در دولت و قدرت هستند و وقتی می‌خواهند رأی بگیرند، مردم به اینها رأی نمی‌دهند. دوم اینکه انتخابات گرمتر می‌شود و جمعیت زیادتری می‌آیند. سوم اینکه شما هم روی عقیده خودتان رأی می‌دهید. من هم طبق معمول وقتی که ایشان نظر دادند، قبول کردم و گفتم که لیست بدهند. روزي در دولت بودم که دیدم اینها دارند بیانیه را امضاء می‌کنند. از همانجا (هيأت دولت) به رهبری تلفن کردم و گفتم که اینها دارند امضاء می‌کنند‌ و من آخرین حرف را به شما می‌زنم. من مخالف هستم.  یکی از ادله من این بود که در بیرون القاء خواهد شد که ریشه این اختلاف بین من و شماست. من و شما که اختلافی نداریم و این مربوط به خودشان است. خوب است که شما بپذیرید آن 5 نفر باشند. ایشان گفتند مگر 270 نفر به مجلس نمی‌روند. گفتم: چرا، می‌روند. ولی این عوارض را دارد. ایشان گفتند: خیر این طرف بیشتر است و بگذارید بشود. باز فرصت دیگری هم پیش آمد و من دوباره خواستم که ایشان قبول کنند لیست مشترک باشد و آن موقعی بود که اینها دو بیانیه دادند که در جامعه خیلی پیچید و بیانیه آنها حالت مقبولی گرفت. آیت‌الله خامنه‌ای گفتندکه وزراء حق ندارند نامزد بدهند و معاونین می‌توانند. چون وزراء از مجلس رأی گرفتند، معنا ندارد که خودشان وکیل‌ساز شوند.  شبی که برای افطار میهمان رهبری بودیم، بحث کردیم و ایشان همان حرف را زدند. ساعت 9 شب کارگزاران پیش من آمدند و گفتند که ما احساس می‌کنیم رهبری راضی نیستند که ما بیاییم. این استدلال را قبول نداشتند که وزیر نیاید و معاون رئیس‌جمهور بیاید. گفتندچون ایشان راضی نیستند، برای خودمان مباح نمی‌دانیم و خوب است که منصرف شویم. گفتم: بهانه خوبی است. همان شب به رهبری تلفن کردم و گفتم که اینها می‌گویند: ما احساس می‌کنیم شما راضی نیستید و اجازه بدهید که ما از رقابت بیرون برویم. ایشان گفتند بر اینها واجب است که بیایند و باید بیایند. چون ایشان با همان دید گرم کردن انتخابات نگاه می‌کردند. به آقای کرباسچی هم جداگانه از دفتر ایشان تلفن شده بود که شما هم باید در جمع اینها باشید. آقای کرباسچی جزو آنها بود، ولی از معاونین من نبودند. به معاونین گفته بودند و ایشان را هم اضافه کردند.شما می‌بینید که همه عوامل خارج از اراده من، کارگزاران را به صحنه آورد. برادر، پسر و دختر من هم جزو اینها شدند و ظاهرش این بود که به من وابسته هستند، ولی خارج از خواست من، عضو شدند. خودشان خواستند و منع شان نکردم.
بنابراین در داستان کارگزاران آنچه را که من نمی‌خواستم، شد. کاملاً به نام من تمام شد و هنوز هم خیال می‌کنند که مربوط به نام من است. البته به اعضای این حزب خوش‌بین هستم و مخالفتی با اشخاص ندارم و با اصل تحزب هم موافقم. می‌خواهم بگویم در آن مقطع برخلاف نظر و سیاست من این اتفاق افتاد.»

با اين توضيحات كه اتفاقاً در دسترس همگان، مخصوصاً شبهه افكنان است، انتخاب تيتر «هاشمي چطور با كارگزاران، جامعه روحانيت و ناطق را دور زد» براي اين سند روشن، دور باطل در پيله تخيلات و توهمات سياسي گروهي خاص است و فكر مي¬كنند مسيري طولاني براي افزايش آگاهي مردم را پيموده¬اند و اگر چشم باز كنند و اندكي ببينند، مي¬توانند ـ البته اگر بخواهند ـ درك كنند كه دوباره در همان نقطه آغازي هستند كه پس از 8 سال بمباران تبليغاتي، مردم، آن شخص و آن تفكر را كه آيت¬الله هاشمي رفسنجاني مي¬پسنديد، انتخاب كرده اند.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: