تدبیر24:«کوروش افضلی» دکتری شهرسازی، در گفتوگو با ایسنا، منطقهی کویر، اظهار کرد: حاشیهنشینی ناشی از عدم برنامهریزی منطقهای است که در نهایت بینظمیهایی را در فضا شکل میدهد که هماکنون بهعنوان یک معضل با آن برخورد میکنند.
این استاد دانشگاه افزود: حاشیهنشینی، مشکلی است که گریبانگیر نظام شهرسازی ایران شده که خودش معلول عدم وجود برنامهریزی منطقهای است.
بیش از 50 درصد جمعیت شهرها حاشیهنشین هستند
افضلی تصریح کرد: اگر تعریفی از سلامت زندگی در یک سکونتگاه شهری داشته باشیم، شهرهای بزرگ که نقاط تمرکزی جمعیت هستند، شاید حدود 50 درصد آنها حاشیهنشین هستند. که ناشی از عدم جذب جمعیت در بخش فعالیت و اشتغال، در بخش سکونتگاههای شهری همچنین در مباحث حقوقی شهری که مرزهای رسمی هستند، اگر عدم جذب جمعیت در این سه بخش را مد نظر قرار دهیم، بیش از 50 درصد جمعیت شهرها حاشیهنشین هستند.
«محمد اکبری» دکتری فلسفه سیاسی، در اینباره اظهار کرد: حاشیهنشینی 100 درصد یک معضل است. حاشیهنشینها مهاجرانی هستند که مشاغل خود(دامداری و کشاورزی) را رها کرده و از لحاظ اقتصادی به کشور لطمه زدند.
وی ادامه داد: آنها از بافت اجتماعی خود جدا شده که هم بار عاطفی برای خودشان، هم زمینهی بزهکاری را در جامعه فراهم کردهاند و نیز به شکل هندسی شهر لطمه میزنند.
اکبری تصریح کرد: حاشیهنشینها از آداب، عادات، رسوم و فرهنگ خود فاصله میگیرند و اینجاست که شهروندان بیهویت شکل میگیرند. آنها مجبور هستند به انجام کارهایی که هم به لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ عقاید و عادات خود نادرست است که تن دهند، که این امر منجر به از خود بیگانگی میشود.
وی یادآور شد: بحران حاشیهنشینی روز به روز عمیقتر میشود، اگر چارهای اندیشیده نشود در سالهای آتی به یک بحران بزرگ تبدیل میشود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه باهنر کرمان گفت: راه حل در دو بخش فرهنگی و اجتماعی خلاصه میشود. اینکه فرد نسبت به وضعیت اجتماعی که دارد احساس رضایت کند، که این علت عمده مهاجرتهاست.
وی افزود: باید فرصتهای اجتماعی و اقتصادی در روستاها افزایش یابد. کمک به ارتقاء اقتصاد روستا و درآمدزا بودن آن، آموزش، مشاورههای لازم برای گسترش کشاورزی و دامپروری به آنها داده شود و فرصتهای برابر در اختیار فرزندانشان قرار دهند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه باهنر کرمان خاطرنشان کرد: علت اینکه برخی شهرنشینان حاشیهنشین شدهاند، این است که اقتصاد شهری ما معیوب است، مهمترین کاری که جامعه میتواند انجام دهد، توانمندسازی این افراد با آموزش کار و حرفه و ایجاد انگیزه و علاقه برای کار بمنظور کسب توانائی لازم است.
«افضلی» دکتری شهرسازی، با اشاره به اینکه هماکنون باید دنبال راهکارهای موضعی باشیم، نه پایهای و اساسی، تصریح کرد: برنامهریزی منطقهای در ایران متولی ندارد. طرحهای کالبدی منطقهای تهیه میشوند، اما چند استان را با هم میبینند. همچنین طرح ناحیهای در استانها، شامل 5 تا 6 شهرستان است، شهرستانها مدیریت جداگانهای دارند، نمیتوانند همگرا باشند.
وی افزود: اگر طرح کالبدی منطقهای و به موازات آن طرح آمایش استانها، با سیاستهایی که برای آنها در نظر میگیرند اجرا شوند، حاشیهنشینی به وجود نمیآید.
مشکل حاشیهنشینی در بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت برطرف میشود
این دکترای شهرسازی تصریح کرد: باید از یک مدیریت هماهنگ شهری بهره ببریم، اگر به یک مدیریت قوی، مدیریتی که دارای ساختار و نظامی که بتواند هماهنگی لازم را بوجود آورد، داده شود، دیگر حاشیهای از لحاظ فضایی اتفاق نمیافتد، اما از نظر فعالیت اجتماعی پتانسیلهای زیادی وجود دارد، چون بیرون از شهر برنامهریزی منطقهای وجود ندارد.
وی اظهار کرد: در نگاه نخست باید این دو هماهنگ باشند، در نگاه دوم برنامه میان مدت مدیریت هماهنگی شهری اجرا شود، مشکل را در کوتاه مدت برطرف کنیم، از راهکارهای موضعی استفاده کنیم، بهعنوان مثال ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی، استفاده از مشارکتهای مردمی، کنترل شدید اراضی، نظام ساختمانی و نیروی انتظامی که در قسمتهای حاشیهی شهر کجرویها و بزهکاریها را به حداقل برساند.
این استاد دانشگاه افزود: باید از طرف دیگر فعالیتهای درونزا و ایجاد مشاغل با حداقل هزینه انجام شود. مشکل حاشیهنشینی در بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت برطرف میشود.
افضلی گفت: در مجموع بدون اصلاح در نظام برنامهریزی کشور همچنین هماهنگی استان که در رأس آن استاندار و سایر مدیریتهای محلی حاشیهنشینی از میان نمیرود.
حرف دل یک حاشیهنشین
حاشیهنشینی یک واقعیتی است، از آن خودمان، این بستر وجود داشته که من حاشیهنشین شدهام، با من بد برخورد نکنید، من واقعیت عینی این نظام برنامهریزی ایران هستم.
این واقعیت عینی را سعی کنید مثل خودش با آن برخورد کنید، چون با حداقلها شکل گرفته، نمیتوان با حداکثرها و زور با آن برخورد کرد، باید با همان حداقلها وارد شوید و ساماندهیاش کنید.
حاشیهنشینی یک واقعیت است بر پیکر شهرها و بر پیکر نظام برنامهریزی ایران است.