به تعبير خانم وندي شرمن، دستيابي به هدف استراتژي «فعاليت هسته اي ايران آري؛ اما محدود و کنترل شده»، در لفظ آسان است اما در عمل بسيار پيچيده و دشوار.
تدبیر24: بعيد به نظر مي رسد که ميان هموطنانمان کسي باشد که هنوز متوجه حساسيت مذاکرات 21روزه سرنوشت ساز هسته اي -که از روز پنجشنبه در «وين» آغاز شده- نشده باشد. براي درک اهميت اين مذاکرات، کافي است به تيم مذاکره کنندگان آمريکايي نگاهي بيندازيم. آمريکايي ها از نظر تعداد، بيشترين افراد را به «وين» اعزام کرده اند. 17 نفر از مسوولان ارشد کاخ سفيد به علاوه يک، دوجين کارشناس و متخصص، ستون فقرات آمريکايي ها را تشکيل مي دهند. شايد تصور کنيم همه کارشناسان، متخصصان تسليحات و امور هسته اي هستند. اين حرف البته درست اما ناقص است چراکه شماري از اعضاي ارشد تيم آمريکايي را نه متخصصان هسته اي بلکه کارشناسان امور مالي و بانکي تشکيل مي دهند. اين نشان مي دهد آمريکايي ها چقدر جدي به اين مذاکرات و نتيجه بخش بودن آن مي نگرند که از حالارفته اند براي مرحله بعد از توافق «وين». يعني گام دوم که دربرگيرنده چانه زني، تصميم گيري و توافق روي رفع تحريم هاست. در راس همه تحريم ها، دارايي هاي بلوکه شده ايران در بانک هاي اروپايي، آمريکايي و آسيايي است. دست کم 120ميليارددلار از دارايي هاي ايران به واسطه تحريم ها در حساب هاي اين بانک ها مانده است. بعد از جريمه سنگين هشت ميليارددلاري بزرگ ترين بانک فرانسه از سوي دادگستري ايالات متحده به واسطه نقض تحريم هاي ايران، کره شمالي و سوريه که هفته گذشته صورت گرفت به نظر مي رسد شرايط براي بانک ها و موسسات مالي در مورد دارايي هاي ايران که در حساب هايشان است، بسيار سخت تر شده است. به همين دليل است که آمريکايي ها متخصصان و کارشناسان مالي و بانکي را هم با خود به «وين» برده اند تا با کمک مقامات ايراني بتوانند به يک فرمول و ترتيبي براي آزادکردن تدريجي دارايي هاي ايران برسند. آنچه کل قضيه را پيچيده مي کند اين است که بخشي از تحريم ها در دست قوه مجريه و اوباماست اما بخش هاي ديگر توسط کنگره به تصويب رسيده و در نتيجه رييس جمهور نمي تواند دخل وتصرفي در آنها داشته باشد. کنگره هم به مرور زمان و در صورت پيشرفت توافقات نهايي، شروع به برداشتن تحريم ها خواهد کرد. البته اين فقط شمار بالاي مقامات ارشد آمريکايي در «وين» نيست که اهميت مذاکرات را نشان مي دهد. تعيين زمان 21 روز مداوم براي مذاکرات، نه تنها کم سابقه که بي سابقه است. نفس تعيين سه هفته مذاکره، مبين آن است که دو طرف، عزم و اراده جدي براي رسيدن به توافق دارند. اگرچه همه شواهد و قراين از حصول توافق حکايت دارد؛ اما به هرحال هيچ تضميني نيست که توافق قطعي باشد. اما چرا اينقدر موضوع هسته اي ما پيچيده شده است و چرا نياز به صدها ساعت مذاکره پيدا کرده، ضمن آنکه ظرف قريب به يک سال گذشته هم بدون اغراق، صدها ساعت مذاکره صورت گرفته است؟ اين سوال زماني معنادار تر مي شود که مي دانيم دست کم، هم دولت جديد ايران و هم کاخ سفيد به جد خواهان حصول توافق هستند. غربي ها و به ويژه آمريکايي ها حاضر شده اند در اصول و با وجود هشدارها و زنهارهاي جمهوريخواهان تندرو به علاوه اسراييلي ها و طرفداران با نفوذ آنان در ايالات متحده، به ايران اطمينان کنند که سوداي توليد سلاح هسته اي نداشته و فعاليت هاي هسته اي آن صرفا به دنبال مقاصد غيرنظامي است. اما آنها در عين حال عنوان مي کنند ممکن است در آينده اي دور، ايران تغيير عقيده داده و بخواهد به سمت توليد تسليحات هسته اي برود. به واسطه اين موضع، آمريکايي ها اصرار دارند که توان هسته اي ايران به اندازه اي تقليل يابد که اگر در آينده به سمت ديگري برود، زمان زيادي لازم باشد. به تعبير خانم وندي شرمن، دستيابي به هدف استراتژي «فعاليت هسته اي ايران آري؛ اما محدود و کنترل شده»، در لفظ آسان است اما در عمل بسيار پيچيده و دشوار.
اولين مشکل اين رويکرد، ايستادگي طرف ايراني است. ايران به طور طبيعي؛ مي خواهد، طرف غربي ادعاي ما را مبني بر اينکه سوداي ساخت سلاح هسته اي نداريم، پذيرفته و در نتيجه بتواند در چارچوب قوانين و پادمان هاي بين المللي به فعاليت هسته اي اش در ابعاد و ميزاني که مي خواهد ادامه دهد. «آژانس» هم نظارت ها و بازرسي هاي معمول را اعمال کند.
در عين حال، ايران حاضر شده براي دادن اطمينان به غربي ها که واقعا سوداي توليد سلاح هسته اي ندارد، گام هايي بردارد؛ حاضر شده حجم فعاليت هاي هسته اي را نه براي هميشه، بلکه در يک محدوده زماني مشخص، کاهش دهد؛ حاضر شده تعداد سانتريفيوژهايش را موقتا کاهش داده و به دنبال نصب مدل هاي پيشرفته تر نرود؛ حاضر شده حجم اورانيوم غني شده اش را پايين بياورد؛ حاضر شده تا تغييراتي در رآکتور آب سنگين اراک بدهد تا پلوتونيوم حاصل از آن آنقدر کم شود که دست کم بين 15 تا 20 سال زمان نياز باشد تا مقدار آن به اندازه اي برسد که بتوان با آن سلاح هسته اي ساخت و تصميماتي ازاين دست. مشکلات هم دقيقا از همين جا شروع مي شود. غربي ها طبعا خواهان آن هستند که تعداد سانتريفيوژهاي ايران آنقدر کاهش يابد تا آنان به يک ضريب اطمينان بخش دست يابند.
ايران برعکس مي خواهد تعداد دستگاه هاي غني سازي، بيشتر باشد. ايران مي خواهد حجم اورانيوم غني شده خيلي کاهش پيدا نکند درحالي که طرف غربي نگاه ديگري دارد. ايران مي خواهد روي نسل جديد سانتريفيوژها تحقيق کند. نکته اساسي آن است که غرب همان طور که اشاره کرديم حاضر شده فعاليت هاي هسته اي ايران ادامه يابد اما همان طور که گفتيم محدود و بسيار کنترل شده. ايران اما ضمن آنکه حاضر به برداشتن گام هاي جدي براي اعتماد سازي شده، درعين حال هم مي خواهد فعاليت هاي هسته اي اش به طور نرمال و طبيعي ادامه يابد.
خاکريز بعدي تحريم هاست. همان موضوعي که آمريکايي ها براي حل وفصل آن، يک دو جين کارشناس مالي و بانکي را همراه تيم مذاکره کننده خود کرده اند. خلاصه گفته باشيم در اينجا هم همان مناقشه حداقلي و حداکثري وجود دارد. ايران مي خواهد تحريم ها در حداقل زمان ممکن لغو شوند درحالي که غربي ها هيچ عجله اي براي لغو تحريم ها نداشته و براي حصول اطمينان، تمايل دارند تا در يک بازه زماني طولاني، تحريم ها برداشته شود. ايران سخن از پنج سال مي کند درحالي که غربي ها از 15 و حتي 20سال صحبت مي کنند. به علاوه همان طور که گفتيم بخش عمده اي از تحريم ها توسط کنگره وضع شده و مکانيزم دشوار و پيچيده اي براي برچيده شدن دارد.
اي کاش آنان که تحريم ها را «کاغذپاره» مي پنداشتند، کمي به عاقبت کار مي انديشيدند. مي ماند اينکه چه چيزي سبب مي شود انسان به صعود و گذر دو طرف از اين کوه بلند اختلافات و تفاوت ها اميدوار باشد؟ بيش از يک دهه است دو طرف نتوانسته اند به فصل مشترکي برسند و پرونده هسته اي همچنان باز مانده است. آنچه باعث اميدواري نسبي مي شود- که شايد در انتهاي اين تونل بلند 21روزه بتوان روزنه اميدي را مشاهده کرد- به وجودآمدن اراده قوي در طرف آمريکايي و ايراني براي توافق است. بنابر دلايلي که تشريح آن نيازمند نوشتار طولاني ديگري خواهد بود، هم تهران و هم واشنگتن به جد و واقعا به دنبال رسيدن به توافق هستند. طبيعي است که به واسطه وجود مخالفان توافق هم در تهران و هم در واشنگتن، طرفين مي خواهند امتياز کمتري بدهند اما آنچه باعث اميدواري مي شود فضاي گرم تر، اداي احترام متقابل ميان دو طرف بعد از نزديک به 34سال و سرانجام يکديگر را در نه قامت دشمن که در قالب دو رقيب ديدن است. 21روز نفسگير، بايد صبر کنيم تا ببينيم آيا اين تغييرات واقعا اتفاق افتاده يا صرفا خوش خيالي و اميدواري به اتفاق افتادن آن است.