مي خواهند وانمود كنند كه مقصر اين جدايي احمدي نژاد است و اگر او اشكالات خود را برطرف كند، دوستي و به قول خودشان نوكري او را چون گذشته تجديد خواهند كرد.
تدبیر24: اگرچه دوران هشت ساله دولت پيش براي كشور هزينه هاي فراواني داشت ولي به نظر مي رسد كه تبعات آن دولت براي اصولگرايان طرفدار آن دولت نيز كم نيست و هنوز هم پس از گذشت يك سال از پايان كار احمدي نژاد، تركش هاي آن دولت همچنان به اهدافي در ميان اصولگرايان اصابت مي كند. نكته جالب اينكه بسياري از اصولگرايان در برائت جستن از وي مسابقه گذاشته اند. در عين حال مي خواهند وانمود كنند كه مقصر اين جدايي احمدي نژاد است و اگر او اشكالات خود را برطرف كند، دوستي و به قول خودشان نوكري او را چون گذشته تجديد خواهند كرد.
يكي از اين افراد كه صعودش در سياست نيز در ركاب احمدي نژاد بود، اخيرا چنين گفته است كه «من اصلااز آقاي احمدي نژاد خبر ندارم و اصلابا ايشان در ارتباط نيستم. آقاي احمدي نژاد رفيق 40ساله من بود اما الان با هم در ارتباط نيستيم. من كاملاارتباطم را با احمدي نژاد قطع كردم و همه جا هم گفتم كه تا وقتي برخي افراد كنار احمدي نژاد باشند، با او هيچ كاري ندارم».
وي ادامه داد: «اگر احمدي نژاد رسما اعلام كند كه اين افراد را كنار گذاشته است حتما از ايشان دوباره حمايت مي كنيم. اگر آقاي احمدي نژاد به خط سال 84 برگردد سربازي اش را مي كنيم، نوكري اش را مي كنيم».
به اين آقايان بايد گفت كه اگر آقاي احمدي نژاد دچار تغييراتي و از خط مورد نظر شما هم منحرف شده باشد، تقصير اصولگرايان حامي وي كمتر از خود او نيست زيرا گذشته از اينكه بسياري عقيده دارند كه آقاي احمدي نژاد هيچ تغيير مهمي نكرده و از ابتدا هم همين نگاه و رفتار چند سال اخير را داشته است و مشكل از اصولگراياني بود كه نمي خواستند اين واقعيت را در رفتار او ببينند و گمان مي كردند وقتي كه با موتور او بساط منتقدان خود را جمع كنند، او را به راه خود خواهند آورد يا اينكه در صورت نياز كنارش خواهند گذاشت.
در واقع اين اصولگرايان به رييس دولت پيشين نگاهي ابزاري براي حذف اصلاح طلبان و نيز رسيدن خود به قدرت داشتند ولي مشكل اينجا بود كه طرف آنان يعني آقاي احمدي نژاد، دست آنان را خوانده بود و نيز زرنگ تر از اين گروه هم بود و مسير خودش را رفت. البته در اين ميان برخي اصولگرايان چنين برداشتي از وي نداشتند و از ابتدا گمان مي كردند كه رجايي دوم را يافته اند، هر چند با رجايي واقعي و اصلي چندان اخوتي نداشتند! اين افراد اگرچه صادقانه به حمايت از وي برخاستند ولي امروز نمي توانند مسووليت ساده انگاري خود را نپذيرند و تقصيرات را به گردن طرف مقابل مي اندازند. مشكلي كه مولوي در مثنوي خود مطرح كرده است: «هر كسي از ظن خود شد يار من/ از درون من نجست اسرار من» شامل اين آقايان مي شود كه بر اساس ظن و گمان خود، يار آقاي احمدي نژاد شدند. هرچند آقاي احمدي نژاد هم ابتدا خيلي شفاف عمل نكرد و اگر دوستانش مي كوشيدند كه اسرار دل او را از درونش جست وجو كنند، دم به تله نمي داد.
هدف اصلي از نوشتن اين يادداشت طرح نكات فوق نبود بلكه پاسخ بر اين پرسش است كه چه عاملي موجب شده تا وضع كشور به نقطه يي رسيده است، كه همراه 40 ساله رييس دولت قبل مجبور شده تا براي تبرئه خود اعلام كند كه از رفيق گرمابه و گلستان سال هاي دور خود خبري ندارد؟ آيا رفتار اين افراد در بروز اين وضع بي تاثير بوده و مسووليتي ندارند؟ پاسخ در يك كلمه خلاصه مي شود: «نوكري كردن». وقتي كه نسبت به سياستمداران يا هر كس ديگري نوكري پيشه كنيم، به ناچار او را ارباب خود قرار داده ايم. تبديل شدن يك صاحب قدرت سياسي به ارباب يعني فاجعه! مسووليت هر فرد آزادي كه مي تواند منتقد، مشفق، همكار و مشاور براي يك صاحب قدرت باشد ولي با نوكري خود وي را به «اربابي» تبديل مي كند.
كمتر از مسووليت همان صاحب قدرت نيست. نوكر معناي مشخص و معيني دارد. هر چه ارباب بگويد بايد بدون چون و چرا امتثال امر كند. نوكر تا حدي شبيه برده است و نزد ارباب استقلال ندارد. يك موجود در اختيار ارباب است. نوكر با رفتار خود ارباب را خلق مي كند. اگر هيچ كسي نوكرصفت نباشد، هيچ اربابي هم به وجود نخواهد آمد. نوكر فقط وقتي حق اعتراض به ارباب را دارد كه ابتدا جامه نوكري را از تن خود درآورد و به انساني آزاد، مستقل و خودبنياد تبديل شود. اگر چنين كند به طور طبيعي موجوديت ارباب را نفي خواهد كرد و عليه او دست به اعتراض خواهد زد ولي كسي كه همچنان به نوكري افتخار كند، چه فرقي مي كند كه اربابش چه رفتاري داشته باشد. او تا وقتي كه نوكر صفت شد، در حال بازتوليد ارباب نيز است. مساله اصلي در سياست وجود اربابان نيست. مساله اصلي نوكران هستند كه بايد نوكري را كنار نهند و به انسان هاي آزاد تبديل شوند. وقتي كه نوكر نداشته باشيم، جامعه از ارباب تهي خواهد شد. از اين رو به اين دوستان بايد گفت لغت و صفت نوكري را از ادبيات و رفتار خود حذف كنند شايد گشايشي در وضع سياست حاصل شود.
منبع: اعتماد