تدبیر24 : یکبار این جمله را بخوانید؛ «من معتقدم اگر مخالفی وجود داشته باشد من میتوانم تکامل پیدا کنم ، قوی باشم و اشتباهات خود را اصلاح کنم». حالا اگر از هر کسی بخواهید که در میان چهره های سیاسی کشور فردی را که به زبان آوردن این سخنان از سویش احتمال بیشتری دارد، نام ببرد . بدون شک جواب اکثریت یکسان است ، آنها سید محمد خاتمی را به عنوان گوینده این جمله انتخاب خواهند کرد و البته هیچ کدام یادشان نمی آید که رهبر اصلاحات این سخنان را در بهمن ماه سال 87 و در دیدار با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به زبان آورده است. همان زمانی کهجواد کریمیقدوسی، نصرالله پژمانفر، علی کائیدی، محمداسماعیل کوثری، رضا آشتیانی عراقی، سیدمرتضی حسینی، فاطمه آلیا، سیدمهدی موسوینژاد، روحالله حسینیان و مهرداد بذرپاش در سودای این بودند که چگونه نام خود را در پهنه سیاست کشور مطرح کنند.
به گزارش خبرنگار سیاسی تدبیر 24 ، حالا یک هفته از روزی که 10 نماینده مجلس عضو جبهه پایداری در تذکری به وزیر دادگستری خواستارممنوع التصویر، ممنوع الخروج و ممنوع البیان شدن سید محمد خاتمی شده بودند، گذشته است و واکنش های منفی نخبگان و شهروندان به این درخواست عجیب و خارج از عرف به حدی بوده که حتی خود این نمایندگان نیز دیگر تمایلی به صحبت درباره آن ندارند، اما بد نیست حالا که یک هفته از آن تذکر عجیب گذشته است، رمزگشایی دقیق تری از تحرک این 10 نماینده علیه مردی انجام شود که جمله « زنده باد مخالف من» او شهرتی جهانی یافته است. برای بررسی این ماجرا باید به 12 اسفند سال 90 بازگشت ، زمانی که خاتمی با حضور در انتخابات مجلس نهم از حوزه انتخابیه دماوند رای خود را به صندوق انداخت. این حرکت خاتمی موجی از انتقادات را میان حامیان و مخالفان وی ایجاد کرد ، حامیان او معتقد بودند که پس از انتخابات سال 88 او نباید در هیچ انتخاباتی شرکت می کرد و مخالفان وی نیز این حرکت خاتمی را نشانه بروز اختلاف در جریان اصلاحات می دانستند!
هراس از خاتمی
اما نیت واقعی مخالفان چیز دیگری بود، آنها نگران تحرک دوباره خاتمی بودند و از فعال شدن دوباره او در صحنه سیاست کشور هراسان بودند و جالب تر اینکه آنان که فریاد ولایتمداری و حضور حداکثری در انتخابات سر می دادند حاضر به دیدن استفاده خاتمی از کم ترین حق شهروندی اش که همان رای دادن بود نشدند. این از نخستین رفتارهای متناقض جریان افراط در قبال اصلاح طلبان بود و در حقیقت خاتمی با رای خود گافی بزرگ از آنان گرفت و ثابت کرد که این افراد برخلاف ادعایی که دارند تقیدی به سخنان مقام معظم رهبری در خصوص جذب حداکثری و دفع حداقلی ندارند. افراطیون نیز زمانی متوجه رودست خوردن خود شدند که دیگر ماهیتشان برای مردم آشکار شده بود.
ماه ها گذشت و نوبت به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم رسید، ایامی که بر خلاف محاسبات اصولگرایان مردم باردیگر نشان دادند که خواهان حضور اصلاح طلبان در راس قوه اجرایی کشورند. موجی گسترده از دعوت مردمی برای حضور سید محمد خاتمی در انتخابات ایجاد شد و خاتمی این بار به صراحت اعلام کرد که قصد حضور به عنوان کاندیدا در انتخابات را ندارد.
خاتمی گرچه آب پاکی را روی دست افراطیون ریخته بود اما آنان از موضوع دیگر هراسان شده بودند ، سران جریان افراط با خود می گفتند که چطور ممکن است چهار سال تمام فردی که در صدا و سیما و مطبوعات ممنوع التصویر بوده ، در هیچ جمعی نیز سخنرانی عمومی نداشته و مهم تر اینکه هر روز ده ها اتهام از سوی افراطیون متوجه اش شده همچنان چنین پشتوانه عظیم مردمی دارد؟!
در حقیقت محبوبیت خاتمی ، وحشت افراطیون را بیش از پیش کرد و آنان با خود می گفتند که کاش سید محمد خاتمی در انتخابات حضور داشت و با رای کم به عنوان بازنده اعلام می شد تا اینکه اینگونه مخالفت خود از حضور در انتخابات به عنوان کاندیدا را اعلام کند.
بعد از شوکی که محبوبیت خاتمی به افراطیون وارد کرد ، ثبت نام آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز شوک دیگری به آنان وارد آورد . البته این شوک با رد صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان، اصولگرایان را به پیروزی نردیک کرد.
حالا آنان 20 روز بی دغدغه و بی مزاحم را برای رسیدن به قدرت روبه رو داشتند و معتقد بودند که حسن روحانی و محمدرضا عارف توان رقابت با آنان را نداشتند. حق هم با آنها بود چراکه روحانی و عارف نه روزنامه ای داشتند و نه سایت ها و خبرگزاری های زنجیره ای به فرمانشان فعالیت می کردند. صدا و سیما هم که چهار سال تمام حیاط خلوت خودشان شده بود و امیدی به حمایتش از روحانی و عارف وجود نداشت.
باخت اصولگرایان از خاتمی
شرایط ادامه داشت و در سوی دیگر آیت الله هاشمی و سید محمد خاتمی مشغول گرفتن تصمیمی سرنوشت ساز بودند، زمان به سرعت طی می شد و تقویم به بیست و یکم خرداد رسید ، اصولگرایان خوشحال از اینکه رقابتی درون گروهی را پشت سر خواهند گذاشت هیچ کدام فکر کناره گیری از انتخابات را حتی به ذهنشان نیز راه ندادند . اما همه چیز با یک پیام زیر و رو شد ؛ ظهر روز بیست و یکم خرداد ، پس از انصراف محمدرضا عارف از حضور در ادامه رقابت ها سید محمد خاتمی در پیامی خطاب به همگان گفت: «به حکم وظیفه سنگینی که نسبت به کشور و سرنوشت ملت شریف دارم رأی خود را به برادر گرامی جناب آقای دکتر روحانی خواهم داد و از همگان به ویژه اصلاح طلبان و تحول خواهان و خواستاران عزت و سربلندی میهن و وفاداران به آرمانهای بلند و مطالبات روشن ملت می خواهم که با هوشیاری وظیفه مهم خود را در این انتخابات به جا آورند و حضور جناب آقای دکتر روحانی را فرصتی مناسب برای رسیدن به خواست ها و مطالبات خود بدانند.»
انتشار این پیام در فضای مجازی و بازنشر دهان به دهان آن نزد میلیون ها ایرانی به همراه پیام حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی از حسن روحانی مسیر انتخابات را تغییر داد و در شرایطی که تا روز 21 خرداد ماه برابر آمارهای محمدباقر قالیباف دو برابر بیشتر از روحانی رای داشت روند انتخبات تغییر کرد و حسن روحانی در بیست و چهارم خرداد آرایی معادل سه برابر قالیباف را از آن خود کرد.
این شکست بزرگ اصولگرایان از خاتمی و هاشمی بود و کینه آنها از این دو بیش از پیش افزایش داشت، تمام معادلات آنها به هم ریخته بود و نمی دانستند چطور ممکن است محبوب ترین رجال سیاسی مردم ایران همان هایی باشند که چهار سال مدام مورد انواع تهمت ها قرار داشتند.
قدردانی روحانی از خاتمی
حسن روحانی نیز زودتر از آنچه که افراطیون گمان می کردند به جبران لطف خاتمی و هاشمی برخاست و در نخستین سخنان پس از پیروزی اش که در ساعت 21 ، بیست و چهارم خرداد از بخش خبر سراسری پخش شد ، گفت: «سپاس ویژه این فرزند کوچک حوزه و دانشگاه ارزانی رهبر معظم انقلاب، مراجع عظام تقلید، روحانیت معزز و استادان فرهیخته کشور باد که با درایت و شجاعت روح امید را در مردم دمیدند و بیشک نقش امیدآفرین آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی که از چهرههای درخشان نظام در این خیزش خروش بودند شایسته قدرشناسی است.» پس از این پیام نیز روحانی به دیدار هاشمی رفت و سید محمد خاتمی نیز در دیدار با روحانی به وی تبریک گفت.
این اقدام تحمل افراطیون را به مرز انفجار رسید و آنان خشمگین از محبوبیت خاتمی در اجرای پروژه ای شکست خورده تخریب وی را آغاز کردند و سعی کردند در ماجرای رای اعتماد به وزرا نخستین انتقام خود را از دولت مورد حمایت خاتمی بگیرند.
تحرکات افراطیون ادامه داشت ، آنان مانع از خروج خاتمی و حضورش در مراسم یادبود ماندلا شدند، موضوعی که از ادامه ممنوع الخروج بودن خاتمی حکایت داشت و حتی واکنش محمود احمدی نژاد را نیز به دنبال داشت که او بعد از چهار سال مدعی شد که ممنوع الخروجی خاتمی کار وی نبوده است. این موضوع پاسخ سید محمد خاتمی را نیز به دنبال داشت و او در سخنانی کوتاه از خبرنگاران خواست که به موضوعات کوچک و کم اهمیت اینچنینی نپردازند.
خاتمی همچنان محبوب است
حالا نزدیک انتخابات مجلس است و خاتمی همچنان مجبوب است ، کافی است او قصد دیدن فیلمی را کند تا خیابان های اطراف آن سینما مملو از جمعیت شود ،کافی است شایعه حضور خاتمی در نمایشگاهی مطرح شود تا نیروهای امنیتی برای تامن امنیت و ازدحام جمعیت به آماده باش درآیند و ... . افراطیون باید کاری کنند ، حالا اصولگرایان نیز راهشان را از آنها جدا کرده اند و ناطق نوری، شیخ اصولگرایان از نزدیکان رهبر اصلاحات است. جناح افراط تنهاست ، همان ها که پنج سال پیش در آخرین روزهای مجلس هشتم فریاد مرگ بر خاتمی را در صحن علی بر زبان آوردند بار دیگر دست به کار شدند و حتی اعلام کناره گیری همیشگی خاتمی از قدرت هم آنان را آرام نکرد. حق هم داشتند افراطیون به خوبی فهمیده بودند که خاتمی ردای رهبری اصلاحات را به تن کرده و این یعنی بازندگی در انتخابات مجلس بعدی و باخت برای این افراد یعنی فراموش شدن.
دست به کار شدند و 10 نفر از آنها در تذکری به وزیر دادگستری خواستارممنوع التصویری، ممنوع الخروجی و ممنوع البیانی خاتمی شدند و با خود گمان کردند که شاید آخرین تیرشان به هدف بخورد، سیاست حذف که نمونه ان تنها از سوی منافقین، طالبان ، القاعده و اخیرا هم گروهک تروریستی داعش اعمال شده است. اما نمی دانستند که خیلی زودتر از انتخابات مجلس بعد، خود را از سیاست حذف خواهند کرد.
10 نماینده که در عصر گفت وگو، خواهان حذف رقیب هستند بد نیست تنها به کامنت های منتشر شده در زیر خبرهای منتشره از ان موضوع سری بزنند تا به محبوبیت خودشان پی ببرند و در پایان بدنیست پش بینی خاتمی از تحرک خودشان را به یاد آورند، او در مهر ماه سال گذشته بدون نام بردن از گروه یا جریانی خاص نسبت به احتمال بروز ترور و حذف فیریکی هشدار داد و حالا انگار ضمیر بعد از 9 ماه مخاطب خود را یافته است!