اما هرچه بود لحن تمدید و سخنان طرف دیگر مذاکره است که نومیدکننده نبود، واقع بینانه بود، گفتند پیشرفتهای خوبی حاصل شده، ایران به تعهداتش عمل کرده است، و امید میرود در پایان مهلت چهار ماهه دوم به نتیجه برسد
تدبیر24: سرانجام دوره شش ماهه ای که با لبخند و امید فراوان آغاز شده بود، پایان یافت. اما کلیدی که به آرای دولت روحانی اعتبار میبخشد هنوز در بند اصلی را نگشوده است. اعلامیه مشترک وزیر خارجه ایران و کمیسر امورخارجه اتحادیه اروپا در پایان مذاکرات نه چندان شادمانه، که از تمدید چهارماهه دوره مذاکرات حکایت داشت، نشان از این دارد که طرفین در اصل نمیتوانستند به دلیل فشار زمان، کار را نیندیشیده به پایان رسانند. این تمدید اگر نومیدانه میبود، میتوانست بدون امتیازات دور نخست مذاکرات باشد، از جمله آزاد کردن بخشی از پولهای مسدود شده ایران بابت فروش نفت خود و دریچههای کوچکی که برای تنفس اقتصاد ایران گشوده شد. اما چنین نبود، و آن امتیازات به همان نسبت ادامه یافت و برخی ابهامات آن از جمله مشکلات استفاده از وجوه آزاد شده هم حل و فصل شده است. اینها نشانه بدی نیست. اکنون در ایران آنهایی که تمام امید خود را به حل و فصل مناقشات و امضایی در پی آن دوخته بودند تا حدی احساس نومیدی میکنند، و آنهایی که منافع خود را در پوشش شعارها به استیصال دولت و بینتیجه ماندن مذاکرات میدیدند از این حالت تعلیق خشنودند که از این ستون به آن ستون فرج است و شاید در این فاصله حوادث دیگری رخ دهد، یا رخ دهیم که نسخه مذاکرات و توافق به یکباره پیچیده شود.
اما هرچه بود لحن تمدید و سخنان طرف دیگر مذاکره است که نومیدکننده نبود، واقع بینانه بود، گفتند پیشرفتهای خوبی حاصل شده، ایران به تعهداتش عمل کرده است، و امید میرود در پایان مهلت چهار ماهه دوم به نتیجه برسد. ما هم امیدواریم.
اکنون طرفین دریافتهاند که وقتی طرف اصلی دعوا آنها هستند، پس چرا مستقیما حرف حسابشان را با هم نزنند؟ روسیه و چین که نقش تماشاچی دارند، آلمان و انگلیس و فرانسه هم میخواهند نشان دهند که در کنار امریکا حرفی برای گفتن دارند. خبر ندارند که وقتی تکلیف روشن شود جهان از آنها هم به عنوان قدرتهای درجه دوم انتظار پذیرش همین گونه محدودیتها را خواهد داشت، پس سخن گفتن با طرف اصلی از تابوی اعظم به مساله متعارف و روزمره تبدیل میشود. این دستاورد بزرگ این دوره مذاکرات بود.
برای طلبکاری باید مستقیما به سراغ بدهکار رفت، چه از جانب ما باشد و چه از جانب آنها. دیدارهای مستقیم و درک این دو طرف با انسانهایی که با احساسات و نیازهای انسانی طرف هستند، که حرف میزنند و انتظاراتی دارند که باید برآورده شود، دستاورد بزرگی است، گرچه هدف نیست، فقط ابزار اولیه و بستری است که رسیدن به هدف را امکانپذیر میکند. به عبارت دیگر بدون آن دستیابی به هرگونه نتیجهیی امکان پذیر نیست.
اکنون این پنج بهعلاوه یکی که مذاکرات با آن آغاز شد نیز دیگر آن پنج بهعلاوه یک سابق نیست! دیدیم وزرای خارجه کشورهای اصلی طرف مذاکره که لابد اهمیت ویژهیی برای مذاکرات قائل هستند چگونه کار و زندگی خودشان را کنار گذاشتند و به وین شتافتند، و دو کشور بزرگ چین و روسیه که فقط تماشاچی این مذاکرات هستند چنین نکردند! در این فاصله مساله جزایر مورد ادعای ژاپن و چین و شاخ و شانه کشیدنهای ژاپن پیش آمد و حمایت امریکا از ژاپن، که اژدهای نمیدانم سرخ یا زرد را خوش نیامد! و ماجرای روسیه و اوکراین و مسیر ارسال گاز به اروپا و اشغال کریمه و در روز آخر مذاکرات فاجعه انسانی به موشک بستن هواپیمای مالزیایی پدید آمد که فقط تزلزل بیشتری در روابط روسیه و غرب ایجاد میکند.
نقش ایران در این میان روشن است. همان نقشی است که چین و روسیه به هنگام دادن رأی بر محکومیت ایران و برقراری تحریم شورای امنیت علیه ایران نشان دادند! «فقط به منافع خودت بیندیش و اجازه نده مورد استفاده ابزاری روسیه یا دیگران قرارگیری!» این گسست در ۱+۵ موضع ایران را مشخصتر، و نیاز متقابل ایران و غرب را به یکدیگر بارزتر میکند. اما در حدی نیست که بتوان به اعتبار آن زیادهخواهی کرد.
وقایع بیثباتکننده منطقه توسط داعش و دیگر پروردگان دوستان غرب و وقایع روزهای اخیر در غزه نیز بر تزلزل اوضاع خاورمیانه افزوده است. حفظ ثبات و نقش برتر میانجیگری در جاهایی که از دست ایران برآید، در چنین شرایطی برای ایران بهترین امتیاز خواهد بود.
در نهایت، محاسبه منافع ملی، حتی اگر تامینکننده کل حقوق ملی نباشد، نیاز به چرتکه انداختن و محاسبه دارد. با توجه به تمدید چهارماهه حالت تعلیق برای تداوم مذاکرات، چه منابعی و منافعی به دست میآوریم و در همین مدت چه منافعی به دست نمیآوریم یا از دست میدهیم؟ همین معیار میتواند به نتیجهگیری سریعتر در دور دوم مذاکرات کمک کند. اکنون طرفین در آغاز کار نیستند که مدت زیادی به تعارفات و گلایهها سپری شود، اکنون باید به چهار ماه نیندیشند و به این بیندیشند که اگر با تداوم مذاکرات در مسیری که هست در سه ماه یا دو ماه به نتیجه برسند، دو ماه یا یک ماه از زیانهای تحریم جلوتر خواهیم بود.