تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۳۰۷۷۸
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۲

زمین بازی روحانی خارج از دو جناح است

احمد پورنجاتی
تدبیر24: «ایران» در ویژه نامه یک سالگی دولت روحانی می نویسد: به همین دلیل هم برای تحلیل فضای سیاسی کشور یک سال پس از انتخابات می توان سراغش را در همان دفتر خیابان انقلاب گرفت، مانند همیشه وقتی قول می دهد خوش برخورد و با چای و سوهان آماده گپ و گفت یک ساعت های است که باید غنیمت شمرد. تحلیل مشاور سیدمحمد خاتمی از دولت حسن روحانی حتماً نکات خواندنی بسیاری دارد:

آیا می توانید در یک تحلیل کلی مقایسه مختصری از وضعیت امروز ایران با اوایل دوران اصلاحات داشته باشید؟

در هر دو مقطع نوعی اتفاق غیرمنتظره رخ داد و جالب است که برای همه چند سوی ماجرای این اتفاق غیرقابل پیشبینی بود. در مورد دوم خرداد همگان انتظار دیگری داشتند، دستکم تا چند ماه قبل از انتخابات جامعه هم احتمال دیگری میداد. کنشگران عرصه رقابت انتخاباتی از جمله آقای خاتمی نیز پیشبینی دیگری داشتند و حتی خودشان را برای آن پیشبینی آماده کرده بودند. در 24 خرداد 92 هم در مقیاس کوچکتر و آرایش متفاوت تری این اتفاق افتاد، البته در 24 خرداد 92 برخلاف دوم خرداد 76 آنقدر همه چیز قطبی نبود. اما وجه مهمتر، نوع رویکردی است که بعد از انتخابات شاهدش بودیم. یکی از مهمترین تفاوتهای این دوره با دوران اصلاحات این است که همه طرفهای قضیه دچار دگرگونیهای مهمی شدند. به هر حال ساختار حقوقی حاکمیت چه در بخشهای فرادستی و چه در عرصههای میانی نظام تجربههای بسیار مهم و کارآمدی در نوع رویارویی با این اتفاقات غیرمترقبه پیدا کردند. از آن طرف آستانه تحمل جامعه بسیار پایینتر از دوره قبل بود و سطح انتظاراتش متفاوتتر ، پیچیدهتر و روحیه عمومیاش هم بسیار لطیفتر و شکنندهتر از آن دوره بود. برگزیده این برهه یعنی آقای روحانی نسبت به آقای خاتمی شرایط بسیار متفاوتی به لحاظ ژلهای بودن ماهیت خودش به عنوان یک کنشگر سیاسی داشت. آقای روحانی تا پیش از انتخابات چندان در معادلات سیاسی به مفهوم عرصه عمومی حضوری نداشت اما ایشان به یمن دره عمیق و اسفناکی که در دوره 8 ساله مسئولیت آقای احمدینژاد به وجود آمد روی موضوعات مهم و اساسی نظام تمرکز کرد و از نظر مردم مورد توجه قرار گرفت. با آن تدبیر عقلایی و ارزشمندی که در سطح حلقه رهبری جریان اصلاحات و تحول خواه و طیفهای عملگرا اتفاق افتاد آقای روحانی موفق شد اکثریت آرا را حتی بیش از آن چیزی که به چشم و نظر آمد به خودش اختصاص دهد.

من به آن بخش از آرا که ممکن است محل چون و چرا باشد در میزان واقعی آرای آقای روحانی نمیپردازم که البته در جای خود قابل بحث است. کسانی در طیفهای اصولگرا بودند که بیتمایل نبودند به روحانی رأی بدهند اما از یک منظر رودربایستی تشکیلاتی یا تعلقات خاص گفتند که به شخص دیگری رأی دادند. البته بخش خاصی از اصولگرایان در همان دوره احمدینژاد هم تقریباً تفکیک شده بودند و نقش خود را ایفا کرده بودند.

اما در کابینه آقای روحانی میبینیم که اصولگرایان هم سهم مهمی دارند.

به نظر من مبنای حرکت و تصمیمات آقای روحانی یک مقدار فارغ از این آرایش سیاسی است که ممکن است مدنظر باشد. ایشان در عین اینکه از پشتیبانی جریان اصلاحات و آقای هاشمی برخوردار بوده همواره گفته دولت فراجناحی تشکیل میدهد. آقای روحانی زمین بازیاش را نه در زمین مشترک هر دو جناح بلکه خارج از آن قرار داد؛ در عین اینکه وعدهها و برنامههایش که بر آن تأکید میکند قطاعهای نزدیکتری به جریان تحول خواه دارد اما زمین کنش خود را در انتخاب افراد، نوع بیان و تعامل با بخشهای دیگر نظام خارج از دو زمین آبی و قرمز قرار داده است. او استادیوم تازهای را برای اندیشه اعتدال تأسیس کرده و جالب است که رنگ بنفش محصول ترکیب آبی و قرمز است.

در واقع روحانی میخواهد هر چه بیشتر گرایشهای مختلف کشور را پوشش دهد تا در احساس اطمینان نسبت به درستی تدبیر اداره کشور موفق باشد. البته یک ویژگی از موضع سلبی این است که از آدمهایی استفاده میکند که یا توانمندیهای متناسب را داشته باشند یا به لحاظ نوع ارتباطشان با سایر اضلاع قدرت بتوانند برخی مشکلات را از پیش رو بردارند. آقای روحانی با اداره کشور معامله سیاسی نکرده است بلکه بیشتر معامله اقتصادی بوده است. به این معنا که گفته من به عنوان رئیس جمهوری آوردهای دارم و با این رویکردها اینگونه چیدن وزرا باعث برنده شدنمان میشود. به همین دلیل هم میبینید گاهی امثال ما لج مان درمیآید که بسیاری از مسائل سیاسی مهم وجود دارد که نشانه است و رئیس جمهوری حتی اگر اقدامی هم نمیتواند انجام دهد و یا فعلاً در اولویتش نیست دست کم باید بطور مداوم درباره آنها موضعگیری داشته باشد اما این کار را نمیکند. همان گونه که خود ایشان هم گفتند مفهومش این نیست که وعدهها را فراموش کرده است. احساس من این است که او میخواهد اصل موفقیتآمیز بودن و سودبخشی این مدل اداره کشور را به ذائقه همه بچشاند.

اخیراً آقای روحانی در برابر فیلترینگ ایستاد و هزینهاش هم مخالفتهایی از برخی تریبونها وحتی توهین به برخی وزرایش بود. چرا با چنین واکنش هایی مواجه شد؟

تحلیل واکنش آقای روحانی در موردی که گفتید به این بر میگردد که برخی مسائل محدود به همان مسأله نیست. در جشنواره فجر جماعتی از ادامه اکران یک فیلم جلوگیری میکنند. شاید توقع این باشد که وزیر ارشاد پای آن بایستد. احساس من این است که انتخاب موردی که رئیس جمهوری باید در برابر آن بایستد از این منظر مهم است که یک زمانی آن موضوع سرآغاز ایجاد یک فرایند است. در مورد واتس اپ زلف این موضوع به چیز دیگری گره زده شد. اقدامی که از آن طرف انجام شد یک اقدام پیش رونده بود. روحانی در این ایستادگی میخواست بگوید اجازه نمیدهم وارد حریمم شوند. او یک نوع آتش بس را در عرصه سیاسی داخلی پاسبانی میکند تا نوبت به آن برسد. در مورد واتس اپ گویی طرف مقابل میخواست به حریم دولت تجاوز کند، ایستادگی رئیس جمهوری هم به این دلیل بود که خواست جلوی این ورود را بگیرد. همانطور که اقدامات آقای روحانی در مورد حصر و زندانیان سیاسی آن چنان بروز و ظهوری ندارد میخواست به طرف مقابل بگوید شما هم اجازه ندارید جلوتر از این بیایید و قلمرو خود را گسترده کنید. این حرکت معنادار بود و پاسخ کسانی است که میگویند چرا کاری نمیکنید؟

از 24 خرداد گذشته تا امروز اگر بخواهید میزان محبوبیت و مقبولیت را تحلیل کنید فکر میکنید روحانی حداقل انتظار رأی دهندگان را برآورده کرده است؟

در این مورد نظرسنجی علمی و میدانی انجام نشده یا اگر شده ما از محتوای آن اطلاعی نداریم. با این حال برداشت من این است که میزان پایگاه اجتماعی روحانی اگر بیشتر از قبل نشده باشد کمتر نشده است اما یک نکته هشدار دهنده وجود دارد. نوعی جابهجایی در ترکیب آرای ایشان رخ داده است. باید ببینیم روحانی در آینده میخواهد کدام نسخه خود را تقویت کند. با یک طبقه بندی میتوان گفت بخش مهمی از کسانی که فکر میکردند برای فرار از آن دوران شرمآور باید با روحانی همراهی کنند همچنان بر سر حرفشان هستند. بخش دیگری هم که بیشتر سنجش عقلایی میکنند فرصت بیشتری را برای دولت قائل میشوند. یک بخش اجتماعی که زندگی روزمرهاش را میسنجد و لزوماً نگاه سیاسی ندارد ممکن است کمی متزلزل شده باشد اما چون گزینه دیگری روی میز نیست آن بخش هم صبوری میکند تا نتیجه اقدامات دولت را ببیند. یک بخش مهم و مؤثر طیفهایی هستند که عمدتاً نگاهشان توسعهای است و فرایندی نگاه میکنند. به رشد جامعه مدنی باور دارند و آقای روحانی را هم قبول دارند. در این بخش از قطع امید کرده تا پژمرده و ناامیدها را میبینیم. در کنار این بخشها شماری از اصولگرایان هم هستند که به این طرف تمایل پیدا کردهاند. در مجموع تصور میکنم امروز آقای روحانی وضعیت مناسبی در افکار عمومی دارد.

فکر میکنید سرانجام مواجهه روحانی با تندروها چگونه میشود؟

آن طیف محدود همیشه علاقه مندند به بازی گرفته شوند و در رسانهها حضور داشته باشند. آنها از تحویل گرفته شدن احساس خوشایندی دارند. پس در این دام نباید افتاد اما در حوزههایی که مهم است و مصداقهای آن را هم همه میدانند آقای روحانی باید بایستد و ایستادنش هم در وهله اول افشای آنها و اطلاعرسانی است. در گام بعدی هم استفاده کامل از اختیارات قانونیاش است.

more...
آیا در صورت این ایستادگی حوزه نزاع از یک اقلیت تندرو به یک عقبه وابسته به بخشهایی از نظام تغییر پیدا نمیکند؟

به طور کلی نمیتوان این نتیجه را گرفت. انتخاب مورد بسیار اهمیت دارد و هزینه فایده را باید تراز کرد. همه موارد از جنس رفع حصر نیست و میتوان با اختیارات رئیس جمهوری آنها را رتق و فتق کرد. مهم این است که جایی که به شکل ناشیانه طیفهای خاص به سمت دروازه دریبل میکنند اما هدفگیری نهاییشان اوت است باید به آنها فرصت داد و نتیجه به اوت زدن آنها را به مردم نشان داد. مثلاً آن مجلس زنانه سعدآباد را در نظر بگیرید. آنقدر آش تندروها شور شد که کسانی مانند حداد عادل و باهنر هم صدایشان درآمد. بهترین کار دولت این بود که نشان داد این هدفگیری تندروهاست. طرف مقابل علاقهمند به دست به یقه شدن است. روحانی و زیر مجموعهاش در مواردی که حاشیه بدون فایده است نباید وارد شوند اما در برابر مواردی که مهم است و به حقوق اساسی ملت برمیگردد و نشانه است باید ایستاد. مقابله با جریانی که از برگزاری یک کنسرت قانونی جلوگیری میکند نشانه است. این موضوع برهم زدن کنسرت وحید تاج در یزد یک نشانه بود و باید وزارت ارشاد مراقب این پیشرویها باشد. طرف مقابل کارش را میکند و هر چه میخواهد میگوید کسی هم متعرضشان نمیشود. از این طرف هم اجازه دهند اگر کسانی نسبت به توقیف مطبوعات و مسائل دیگر هم نگرانی داشتند بیایند نگرانیشان را ابراز کنند. ما نمیخواهیم فضا حیدری - نعمتی شود اما بالاخره این طرف داستان هم هست. البته همه باید مراقب باشیم به دام قطبی شدن سطوح حاکمیت نیفتیم.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: