به جای آنکه با ادبیاتی سلیقه ای نیمی از بدنه اجتماع را به سنگر دشمن تعبیر کنیم و یا اینکه تنها دغدغه ما تفکیک جنسیتی اتاق محل کار زنان باشد ، به این بیاندیشیم که در سالهای گذشته کدامین برنامه روشمند علمی و مطالعاتی مبتنی بر تحولات اجتماعی برای فرهنگسازی در عرصه هایی که مورد دلواپسی برخی شده صورت گرفته است ؟
تدبیر24: زهره آشتیانی - چندی پیش وزیر محترم ارشاد در سخنانی نگرانی خود را از " سقوط اخلاقی " در جامعه ایرانی مطرح کرد و این را در پاسخ به دلواپسی کسانی گفت که از عدم توجه به حوزه فرهنگ سخن می گویند . علی جنتی همگان را بدین توجه داد که رواج دروغ و جوسازی در جامعه به یک بیماری تبدیل شده است و پرسشش بر این بود که آیا در چنین شرایطی الویت های فرهنگی به درستی درک شده اند ؟ در اینجا قصد بازطرح سخنانی تکراری را ندارم بلکه از ثبات قدمی دلواپسانی تعجب می کنم که بی توجه به آنچه در سالهای اخیر گذشت و بدون انکه نیم نگاهی به روشهای غلط پیشین در عرصه فرهنگسازی داشته باشند پرچم دلواپسی بر سر گرفته اند و اخیرا با ادبیاتی متفاوت تمام مشکلات فرهنگی را به دختران و زنان نسبت می دهند که از منظرشان فتح دشمن و فروپاشی انسجام انقلاب اسلامی ایران از این سنگر خواهد بود!
به نظر می رسد در عرصه فرهنگسازی اکنون بیش از انکه حضور زنان و دختران در جامعه و نوع پوشش انها که این روزها دلواپسانی را معترض کرده است مهم باشد ، ترویج ادبیات سخیف و سلیقه ای درباره جایگاه زنان و دختران ایرانی است که باید نسبت بدان نگران بود . روزهای اخیر بسیاری از کسانی که در هشت سال گذشته هیچ گونه نگرانی از فرهنگسازی در حوزه عفاف و حجاب نداشتند یا با حذف حضور نخبگان زن در عرصه فرهنگ و قلم نگرانی شان در این حوزه را به طور کامل برطرف کرده بودند ، اینک با ادبیاتی سخیف به شرح دلواپسی خود از شرایطی می پردازنند که محصول روشهای غلط سالهای پیشینی است که از ان دفاع می کنند . گفتارهایی که در رسانه ها جاری می گردد و به تابو شکنی از مسائلی می پردازد که به سادگی دختران و زنان را عامل فساد و یا برانگیختن شهوت در اجتماع تعبیر می کند!
چنین ادبیاتی در امتداد همان دیدگاهی است که در سالهای اخیر مختوم به روشهای سلبی و برخوردهای حذفی در حوزه های مختلف فرهنگسازی با حاکمیت نگاه جنسیتی شد؛ چه اتفاقاتی که در حوزه حجاب روی داد و چه نگرشی که منجر به خانه نشینی اجباری بسیاری از هنرمندان و اهالی قلم در میان زنان فرهیخته ایرانی شد . نگرشی که حضور زنان در اجتماع را تهدید می داند تا فرصت ؛ دلواپسان کنونی که با ادبیات مختلف به تایید سیاست های پیشین در عرصه فرهنگ می پردازنند و گویی چشم بر حقیقت یابی آنچه اکنون جاری است بسته اند ، و این دوستان چنانچه در سالهای اخیر به جای ترویج روشهای حاشیه سازی و حذف آرا و افکار منتفد و مخالف برای اثبات رفتارهای مدیریتی ، با اتکاء به فرهنگ اصیل ایرانی در عرصه فرهنگ و هنر به جایگزینی روشهای مطالعاتی ، متناسب با سیر تحولات اجتماعی مبتنی بر تغییر مطالبات نسل جوان پرداخته بودند اکنون نیاز نبود که در مقام دلواپسی بر آیند.
نباید فراموش کنیم سرعت تحولات اجتماعی در عصر دهکده جهانی که در لحظه در یک اتفاق در آن سوی دنیا جاری می شویم ، به صورتی نیست که بخواهیم با روشهای سلبی و دستوری در عرصه فرهنگسازی تاثیر گذار باشیم . در این عرصه نقش مردم برای اصلاح پدیده ای نامناسب با هویت و فرهنگ یک اجتماع مهم تر از حضور دولت است ، و این آن حلقه مفقوده ای که سالهای گذشته عرصه فرهنگ ، هنر و رسانه از آن بی بهره بود و تسری ادبیات دولتی صرف که فرصت آزادی بیان را از اهالی این عرصه سلب کرد ، آفتی شد که اینک وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان دستگاه متولی فرهنگ و ارشاد در کشور حتی خود را در برابر زدودن فرهنگ دروغ زدایی از بطن جامعه ایرانی مسئول می داند .
بنابراین بهتر است به جای آنکه با ادبیاتی سلیقه ای نیمی از بدنه اجتماع را به سنگر دشمن تعبیر کنیم و یا اینکه تنها دغدغه ما تفکیک جنسیتی اتاق محل کار زنان باشد ، به این بیاندیشیم که در سالهای گذشته کدامین برنامه روشمند علمی و مطالعاتی مبتنی بر تحولات اجتماعی برای فرهنگسازی در عرصه هایی که مورد دلواپسی برخی شده صورت گرفته است ؟ فرهیختگان اهل قلم که فرصتی برای نوشتن نیافتن ، هنرمندان با سانسورهایی که در نهایت به عدم ارائه مجوز به ساخته هایشان منجر می شد وقتی برای استفاده از تاثیر هنر فیلم سازی در فرهنگسازی نیافتند ، بسیاری از ناشران کتاب از حضور در نمایشگاهها که بزرگترین رویداد فرهنگی است بازماندند و روزنامه هایی به بهانه تعریف درست مفهوم " آزادی" برای ارتقاء سطح فرهنگ با هم اندیشی مردم سخن گفتند تعطیل شدند ؛ و پرسش مهم این است که آیا در سالهای اخیر به نقش مردم در فرهنگسازی اعتماد شد و یا شاهد فاصله گرفتن مردم از سیاستهای دولتی و به نوعی تقابل برای اعتراض به سیاست گذاری ها بودیم ؟
اهمیت مقوله فرهنگ در ارایه چشم اندازی درخشان از ملتها در روزگاری است که جلوه های مادی زندگی بشری بیش از گذشته رنگ می بازد و آنچه مسلم است اینکه سیاستگذاری و تعیین راهبردهای مناسب جهت تعالی بخشی و زمینه سازی برای رونق افزایی فعالیتهای فرهنگی و هنری است که می تواند بستر ساز اشاعه سیاست های برتر فرهنگی به بدنه اجتماع باشد نه روشهای سلبی و ترویج ادبیات سخیف سلیقه ای که فرهنگسازی را در حوزه های مختلف را منوط به اجرای سیاست های جنسیتی جهت سالم سازی محیط می داند ، فرایندی بی نتیجه که به گسست اعتماد میان مردم و مسئولان منجر می شود .