آقای خاتمی دزد را در کنار بد حجاب می نشاند و در همان اولین گام مخاطبی که بد حجاب است و قرار است با موعظه و نصحیت براه راست هدایت شود را در موضع تقابلی قرار می دهد حال شما این را مقایسه کنید با سخنان رهبری در زمینه خانم های بد حجاب و قیاس ایشان و هزینه کرد از خودشان برای جذب مخاطبین را . . .
تدبیر24: « خانم هایی بودند، که در عرف معمولی به آنها می گویند بد حجاب، حالا چه کنیم؟ اشک هم دارد از چشمان شان می ریزد، ردش کنیم؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه!. دل متعلق به این جبهه است، جان دلباخته به این اهداف ها و آرمان هاست، یک نقصی دارد، مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است ، نقص های این حقیر باطن است، نمی بینند. آیا تو چنان که می نمایی هستی؟. گفتا شیخا: من آنچه گفتی هستم اما آیا تو چنان گه می نمایی هستی؟. ما یک نقصی داریم اونم یک نقص داره. با این نگاه با این روحیه برخورد کنید. البته نهی از منکر هم انسان می کند، نهی منکر با زبان خوش نه با ایجاد نفرت!»
این جملات روامندانه و تعامل مدارانه که با نهایت عطوفت و نگاه ملهم از بینش جذب حداکثری بر زبان جاری شده، بخش هایی از سخنان مقام معظم رهبری است که پیرامون تعامل با افراد بد حجاب اما دلبسته به انقلاب و کشور خطاب همگانی دارد و می تواند نقشه راهی مرصوص برای نحوه تعاملات اجتماعی در این زمینه ها بدست بدهد.
رهبر معظم نه تنها برخورد سلبی و پرخاشگرانه با مقوله بد حجابی را نفی می کنند بلکه در مرتبه اولی تر از خود هزینه کرده و با تعابیری نغز عیب و ایراد را متوجه خودشان نیز می کنند تا شیوایی گفتار و تاثیر گذاری دو چندانی را برای جذب مخاطبین داشته باشند. ایشان برای آنکه نگاه های از بالا و تحقیر آمیزی که باعث دوری گزینی مردم از مقدسات و دین رحمانی می شود، به چالش بکشند و سره از ناسره را در این زمینه مشخص کنند همگان را برخوردار از اشتباهات عنوان می کنند و توصیه دارند که این اشتباهات ظاهری در برابر اشتباهات نگرشی تا چه میزان خفیف تر و قابل اغماض تر است.
حال در نقطه مقابل این نگرش روامندانه، ملموس و جلب کننده ،سخنانی از سوی حجت الاسلام احمد خاتمی بر زبان رانده شده که نام نشان و تناسبی با این برخوردهای کریمانه و همگانی پذیر ندارد.
جناب خاتمی که این روزها و پس از روی کارآمدن دولت تازه با جدیت و شدت دو چندان نسبت به مقولات فرهنگی به اظهار نظر می پردازند و ایرادت پر شماری را نیز در این میانه متوجه دولت تازه برآمده می کنند و از قضا در مقوله حجاب برغم سنوات قبلی که همین روندها در جامعه رسوخ داشته و چندان اعتراضی به عمل نمی آمد، بیشترین دایره انتقادات را معطوف به آن می کنند.
در سخنانی نسبت به رواج بی حجابی و مغایرت آن با ارزش های دینی و اسلامی، اعتراض کرده و عملکردها در این زمینه را به چالش می کشند. ایرادت مطروحه از سوی حجت الاسلام خاتمی نکته ای است که هیچ ناظر منصفی نمی تواند آن را رد کند چرا که با توجه به قوانین و سیاست های نظام جمهوری اسلامی مقوله بدحجابی در زمره ناهنجاری های اجتماعی قرار می گیرد. روندی رو به تزایدی که کسی نمی تواند آن را نادیده بنگارد.
اما نوع نگاه و بینشی که از سوی آقای خاتمی مطرح می شود نه تنها چندان سنخیت و مانوسیتی با سخنان رهبری ندارد بلکه می توان آن را در نقطه مقابل این نگرش پنداشت. سخنانی که در مسیر جذب حداکثری نیست و بر مدار دفع حداکثری می چرخد. درست که نگرش های بی قید و بند و پلورالیستی در مقوله حجاب پسندیده نیست و انطباقی با ارزش ها ندارد اما ایشان راهکارهای خود را در قالب و چارچوب کلامی مطرح می کند که به جای پذیرش جبهه گیری نسبت به ارزش ها را در پی دارد.
به این بخش از سخنان جناب خاتمی توجه کنیم: « وی با طرح این سوال که آیا به کسانی که دزدی میکند و یا زنی که قانون صریح خدا یعنی حجاب را زیر پا میگذارد، میتوان گفت دلشان پاک است؟ تاکید کرد: این گونه افراد خطوط قرمز الهی را شکستهاند و شیطان را در دل خودشان وارد کردند و به هیچ وجه نمیتوان آنها را انسانهای دل پاک معرفی کرد؛ چرا که گناه دل آنها را آلوده کرده است.»
آقای خاتمی دزد را در کنار بد حجاب می نشاند و در همان اولین گام مخاطبی که بد حجاب است و قرار است با موعظه و نصحیت براه راست هدایت شود را در موضع تقابلی قرار می دهد حال شما این را مقایسه کنید با سخنان رهبری در زمینه خانم های بد حجاب و قیاس ایشان و هزینه کرد از خودشان برای جذب مخاطبین را.
آقای خاتمی در مرحله دوم آب پاکی را روی دست همگان می ریزد و می گویند بد حجابان ( در کشور ما بی حجابی وجود خارجی ندارد) دل پاکی ندارند در حالیکه رهبری با آن تعابیر شگفت آنها را در دایره شمول انقلاب و آرمان های آن می خواند و نقیصه ای را متوجه آنان می داند.
از طرف دیگر وقتی خانم بد حجابی این سخنان را بشنود و ببیند که وی را دل ناپاک می خوانند چه واکنشی خواهد داشت؟ آیا بر تکرار گناه مصر تر نخواهد شد؟
نکته آن است که مع الاسف برخی مدعیان تمام قامت عرصه های فرهنگی بی توجه به آموزه های دین رحمانی و عقلانی اسلام گمان می برند که راهکار زدودن مشکلات فرهنگی از معبر برخوردهای انقباضی و انسدادی می گذرد و با سخنان غلاظ و شداد به بدتر شدن روندهای عمومی جامعه کمک می کنند حال آنکه تجربیات سی و چند سال اخیر هم نشان داده راهکار جلب و جذب مردم به سمت و سوی ارزش های اسلامی پرهیز از افراط و تفریط، نگرش های من عندی و نامداراجویانه و تحکم آمیز است. نگارنده معتقد نیست باید همه چیز را واگذاشت و واداد اما آنچه مسلم است آنکه علاوه بر کنترل های قانونی باید ذهنیت عمومی را با ادله و استدلال به پذیرش ارزش ها ترغیب کرد و لا غیر.