برای یافتن فلسفه روزه و حکمت تشریع آن و کسب آگاهی بیشتر از خواص و فوائد آن و پاسخ اقناع کننده به اشکال تراشیهای منتقدین به سخنان حکیمانه و دُربار حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در نهجالبلاغه گوش میدهیم.
به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) امام علی(ع) در بخشی از خطبه خود در مطالب ارزشمندی در ارتباط با فلسفه روزه میفرمایند: "از خدا بترسید و از کیفر تباهکاری در دنیا، و از زیان ستمگری در آخرت ... و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ میفرماید، به وسیله نمازها و زکاتها، ( و سپس فواید و پارهای از علل و فلسفه روزه را بیان میفرماید) و کوشش در گرفتن روزه در روزهای واجب، برای آرام ماندن دست و پا و اندام دیگر ایشان (از معصیت و نافرمانی) و چشم به زیر انداختنشان و فروتنی جانهاشان، و زبونی دلهاشان، و بیرون کردن کبر و خودپسندی از آنان، و در نماز است مالیدن رخسارهای نیکو برای فروتنی، و (هنگام سجده نمودن) چسبانیدن اعضاء شریفه (هفت موضع) را به زمین برای اظهار کوچکی و «ذلت به پیشگاه با عظمتش»
ایشان در ادامه این خطبه در خصوص حکمت تشریع روزه میفرمایند: "در روزه رسیدن شکمها به پشتها برای خضوع و ناچیز دانستن خویش که روزه و نماز و زکات فلسفهاش سازندگی و تزکیه، و تذلل و تقلل به پیشگاه حضرت حق است، و از چیزهائی است که میتواند آدمی را از چنگ شیطان نجات بخشد، و از انواع بیماریهای ظاهری و باطنی برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا یاد آدمی دهد، مخصوصا روزه است که از امتیازات بخصوص برخوردار است، که پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در جائی دیگر روزه را اسبابی برای آزمایش اخلاص مردم عنوان میکنند و میفرمایند: "خداوند روزه را برای آزمایش اخلاص مردم واجب فرموده است، که روزه در اخلاص عمل بسیار مؤثر است، یعنی کسی که روزه میگیرد و تمامی روز را با همه امکان به خوردنیها و آشامیدنیهایی که در اختیار دارد، در عین حال امساک مینماید، جز اخلاص به پیشگاه حضرت حق مفهومی دیگر ندارد.
ایشان در قسمتی از نهجالبلاغه فرمودند: "و یکی از دلائل وجوب روزه این است که روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهی، یعنی روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصی انسان است، که به وسیله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار به دست میآید.
1 . نهج البلاغه، خطبه 110، ترجمه دکتر شهیدی.
2 . نهج البلاغه، خطبه 114 و خ 121، خ 192.
4. نهج البلاغه، حکمت 244.
5 . نهج البلاغه، خ 192، خطبه قاصعه.