بازی دوسر باخت برای جامعه و نظام سیاسی

بازی دوسر باخت برای جامعه و نظام سیاسی

بهاره آروین» مشکل از تعداد ثبت‌نام‌کنندگان اولیه نیست و در دیگر ممالک هم اوضاع کم‌وبیش به همین منوال است. مشکل در ساختاری است که قرار است کاهش این تعداد اولیه به تعدادی محدود و قابل قبول برای برگزاری انتخابات را امکان‌پذیر کند
نامزدهای انتخابات باید پاسخ دهندمساله اصلی آنان حجاب و گشت ارشاد است یا معیشت و فقر

نامزدهای انتخابات باید پاسخ دهندمساله اصلی آنان حجاب و گشت ارشاد است یا معیشت و فقر

شهیندخت مولاوردی» نامزدها باید پاسخ بدهند مساله اصلی برای آنها حجاب و گشت ارشاد است یا اینکه معیشت، زنانه شدن فقر، زنانه شدن اعتیاد، زنانه شدن آسیب‌های اجتماعی، زنانه شدن ایذر، زنانه شدن سالمندی و... هم برای آنها دارای اهمیت است.
يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - 2024 June 16
کد خبر: ۳۱۲۹۵
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۶

تندروها توان بازي سازي ندارند ، فقط بازي را خراب مي كنند

سعيد ليلاز
تدبیر24: انتقادات رييس جمهوري از دولت قبل در روز دوم سفر به استان چهار محال و بختياري به شكل واضحي تندتر از قبل شده است. او براي نخستين بار از «خوردن» و «بردن» درآمدهاي نفتي و «دور زدن» مردم سخن گفته است. سخني كه نمي تواند بدون حساب و كتاب ايراد شده باشد. بحث تندتر شدن زبان رييس جمهوري در قبال رقباي سياسي و پيامد آن را با سعيد ليلاز، فعال سياسي اصلاح طلب و عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران مطرح كرديم.
    
    
آقاي روحاني با رويكردي جدي تر از گذشته به بيان فسادهاي دولت قبل پرداخته است. اين رويكرد جدي تر كه مي تواند توسط محافظه كاران تند هم ارزيابي شود آيا نشانه تغييري در فضا و رويكردهاي كلي دولت در قبال منتقدان خود است؟

  
 مساله اينجاست كه مجموعه اقدامات دولت موفق تر از آن چيزي بوده كه قبلاتوسط موافقان و منتقدان و رقباي آن ارزيابي مي شده است. بنابراين، از دو جنبه براي رقباي سياسي دولت نگران كننده است. اول اينكه باعث محبوبيت بيشتر دولت مي شود و دوم هم ناكارآمدي آنها را در چشم مردم پر رنگ تر مي كند. نكته ديگري هم كه وجود دارد نگراني آنها از احتمال رو شدن فسادهايي است كه انجام داده اند. كما اينكه در اين شرايط امكان تسلط آنها بر منابع رانت اقتصادي هم روز به روز كاهش مي يابد. تحت تاثير اين عوامل به نظر مي رسد ما به سمت شرايطي مي رويم كه برخوردهاي سياسي را شدت مي دهد. به همين دليل هم هست كه گروه هاي فشار دوباره فعال شده اند و بر سر كوچك ترين موضوعي به ميدان بر مي گردند. بحث حجاب و جريان استيضاح وزرا و متهم كردن دولت و مسائلي از اين دست ناشي از همين وضعيت است. در دولت قبل افرادي بودند كه مي گفتند براي دولت ايران در خارج از كشور اعتبار بانكي باز مي كنند و در قبال آن 10 تا 12 درصد هم پورسانت مي گيرند. اين يك فساد بسيار روشن در دل دولت بود كه اكنون امكان آن صلب شده است. مشخصا صاحبان اين رانت ها بايد نگران شوند و دست به عملي جدي براي گريز از اين شرايط بزنند. در يك تعريف كلي شرايط مديريتي دولت قبل و همين طور تحريم ها در كشور يك حالت غبار آلود ايجاد كرده بود كه خيلي ها مي توانستند در آن بدون مزاحمت كار خود را انجام دهند و از مواهب و رانت هاي مختلف استفاده كنند. الان دولت آقاي روحاني در پي فرو نشاندن اين غبارهاست. مشخصا كساني كه زيست سياسي و اقتصادي خود را مديون به پا خاستن و ايجاد چنين غباري هستند، از فرونشستن آن احساس نگراني خواهند كرد. اين تلاش هم به مرور زمان و با تغيير كانال هاي تخصيص بودجه كشور از محل هايي كه در آن رانت وجود داشته به كانال هاي ديگر، افزايش خواهد يافت. به هر حال الان شاهد يك مواجهه اقتصادي جدي در كشور بين دولت و بدنه توليد كننده و توسعه بخش كشور از يك سو و كساني كه در اين 8 سال دولت هاي نهم و دهم به نان و نوايي رسيده بودند از سوي ديگر هستيم. با اين وضعيت من فكر مي كنم كه برخوردها و به تبع آن زبان طرفين تندتر و گزنده تر خواهد شد.
    
   
دولت الان اين حرف ها را مي زند و چنين بحث هايي را باز مي كند. سوال مهم اين است كه چگونه و تحت چه شرايطي طرح اين موضوعات مي تواند اثر بخش باشد؟ به عبارتي آيا لزوما طرح اين مباحث منجر به بهبود شرايط خواهد شد.
   
به نظر من در كنار طرح اين دست اظهارات اصلاح طلبان به عنوان پشتوانه هاي دولت بايد منسجم باقي بمانند و همين طور سعي كنند تا آرامش در شوون مختلف جامعه حفظ شود. علاوه بر اين دولت هم بايد تمام وقت خود را صرف بهبود شرايط اقتصادي كند، چون اين حوزه است كه پايگاه اجتماعي دولت و اصلاح طلبان را تضمين كرده و آن را گسترش مي دهد.
    
    
به هر حال طرح اين بحث ها باعث دعواي سياسي خواهد شد. اين موضوع با حفظ آرامش در كشور در تضاد قرار ندارد؟

  
 به هيچ وجه. چون منظور من يك آرامش صوري و ظاهري نيست. ما در دوره يي در راس قدرت آرامش ظاهري داشتيم كه مربوط به دولت اول احمدي نژاد مي شود ولي در زير پوست همان آرامش اتفاقاتي در جريان بود كه زمينه انحطاط اقتصادي و اخلاقي و سياسي و... كشور را چه در دولت نهم و چه بعد از آن ايجاد مي كرد. همان آرامش ظاهري چند سال بعد بزرگ ترين شوك را به پول ملي كشور و صنايع و اقتصاد وارد كرد. آرامش يعني تهيه زمينه توسعه و رشد كه در اين مسير برخي درگيري ها اجتناب ناپذير است. آرامش آن چيزي نيست كه هيچ كس در نهادهاي راس قدرت انتقادي نكند و بعد برخي صنايع و حوزه هاي اقتصادي ما وارد ركود 80 درصدي شوند يا پول نفت ما گم شود.
    
    
پس بنا به گفته شما نفس درگيري همچنان وجود خواهد داشت. در چنين شرايطي چه چيزي مي تواند تضمين كند كه جامعه مسير رشد را در حوزه هاي مختلف طي خواهد كرد؟ به عبارتي آيا اين درگيري خود عامل ركود و ايستايي در مسير توسعه نخواهد بود؟

   
در صورتي كه توازني ميان قدرت و پايگاه هاي طرفين درگيري وجود داشته باشد مي تواند مسير توسعه را تغيير بدهد. اما ما در شرايطي هستيم كه صداي گروه هاي تندرو و اصولگرايان مخالف دولت پژواك چنداني ندارد. آنها ديگر نفوذ سابق را هم ندارند و همين طور بايد توجه داشته باشيم كه اتحاد خود را هم از دست داده اند. به عبارتي الان از طيف محافظه كاران، قسمتي در جبهه و جناح موافق دولت بازي مي كنند و اين خودش به شدت جريان مخالف دولت را با تهديد و تحديد پايگاه اجتماعي مواجه كرده است. به عبارتي الان مركزيت جناح راست خودش حامي اين دولت است. پرداختن نسبي به پرونده هاي اقتصادي و فسادهاي اينها در دولت گذشته هم توسط دستگاه قضايي تا حدودي بر تضعيف آنها تاثير داشته و البته صداي آنها را هم بلندتر كرده است. چون از ادامه اين رسيدگي ها واهمه دارند. به عبارتي آنها ديگر در وضعيتي نيستند كه در دولت اصلاحات در آن قرار داشتند. در دوره اصلاحات جريان راست يك جريان بدون كارنامه بود اما الان اين جريان و خصوصا طيف تندروي آن يك جريان امتحان پس داده هستند كه در بهترين شرايط تاريخي كشور از نظر درآمدهاي نفتي، تقريبا بدترين عملكرد را نشان دادند. اين عملكرد هيچگاه از ذهن مردم ايران پاك نمي شود و من تقريبا امكان بازگشت آنها به قدرت را نزديك به صفر مي دانم. چون نه پايگاه دارند، نه انسجام سياسي و نه خاطره خوبي از خود به جا گذاشته اند و همزمان بايد درگير برخي پرونده هاي فساد خود هم باشند.
    
    
با اين تفاسير درگيري هاي سياسي به كجا خواهد رسيد؟

   
الان دو طرف درگيري دو وضعيت متفاوت دارند. يك طرف دولت است كه به خاطر دولت بودنش همه آن چيزي كه اتفاق افتاده را قطعا نمي گويد و هر از گاهي فسادهاي جديد دولت قبل در اين دولت رو مي شود ولي همه مي دانند كه اين همه آن چيزي نيست كه اتفاق افتاده. آن طرف مخالفان دولت هستند كه بسيار بيش از آنچه مي دانند و هستند خود را نشان مي دهند يعني مثلابحث واردات 650 ميليون يورويي را مطرح مي كنند يا دست به دامن بهانه هايي براي استيضاح وزرا يا به خيابان آمدن عليه دولت مي شوند. خب اين توان آنها حد و مرزي خواهد داشت و نمي توانند در طولاني مدت كار خود را ادامه دهند يعني با دست خالي خيلي توان بازي سازي ندارند و فقط سعي مي كنند بازي را خراب كنند. من پيش بيني مي كنم كه در همين روند بازي خراب كردن هم آنها به زودي توان خود را از دست مي دهند.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: