با ادامه یافتن این وضعیت بیم ایجاد یک دیکتاتوری و خودبسندگی نگرشی و سیاسی در دولت بسیار برجسته نقش گرفته است، وضعیتی که قطعا . . .
تدبیر24: منتقدین - هفته گذشته حجم وسیعی از کلیدواژههایی دایر بر تخریب، توهین و تهمت علیه منتقدان توسط شخص رئیسجمهور، وزیر نفت و رسانههای دولتی و رسمی منتشر شد که در نوع خود بیسابقه و از تنوع بسیار وسیعی برخوردار است.
رئیسجمهور که در دوران انتخابات با سر دادن شعارهایی زیبا همچون «اعتدالگرایی»، «راستگویی» و همچنین لزوم ترویج «احترام و ادب» در کشور توانست به کسب کرسی ریاست جمهوری مفتخر شود، با گذشت یک سال از عمر دولت و به جای پرداختن به اصل و محتوای عمل همکارانش در عرصههای گوناگون، روی به تخریب بیسابقه منتقدانش آورده است، عبارتهایی که آشکارا از شیبی بسیار تند و افراطی برخوردار بوده و هدف اصلی پشتپردهاش غلبه دادن حاشیههای بیمورد بر متن به شمار میآید.
این راهبردی سیاسی برای دولت است که بهجای پاسخگویی در برابر افکار عمومی پیرامون مباحث مهمی همچون مهار تورم، لغو تحریمها و رشد سرانه ملی و توسعه عمران و آبادی بخشهای مختلف کشور ـهمچنان که وعده داده بودـ با طرح تهمت و توهینهایی از این دست که در تاریخ ایران مدل مشابهی نداشته است، افکار عمومی را منحرف و به حاشیههایی بیمورد مشغول کند.
در حالی که حسن روحانی موظف است بهعنوان رئیسجمهور درباره ناکامیهای ناشی از بیبرنامگی اقتصادی پاسخی روشن و قانعکننده به پرسشگران بدهد و همچنین علل شکست طرحهای مذاکراتی را که عملا اثبات شده بیش از مهندسی شده بودن خیالبافانه بوده است، بیان کند، در روزهای گذشته، منتقدانش را «به جهنم» فرستاد تا حتی دوستان سیاسی جریان موسوم به اصلاحات نیز او را هدف انتقادهایی قرار دهند که پیش از این منحصر به جریان مقابل دولت بود. رسانههای خارجی نیز بهصورت گسترده و بیسابقهای عبارتهای رئیسجمهور را بازتاب داده و روی کلیدواژههایی همچون «بزدل سیاسی»، «جهنم» و... تمرکز کردهاند. این اولین باری نیست که عالیترین مقام اجرایی کشور در حالی که فشارهای رسانهای بسیار گسترده و غیرقابل توصیفی را علیه منتقدان در عرصههای حکومتی بهراه انداخته و برخی رسانههای اصولگرا را وادار به عقبنشینی و دست کشیدن از مواضعشان در قبال نقدهای سیاسی و اقتصادی کرده است، خود شخصا وارد کارزار شده و با سخنانی بسیار عجیب که مظهری از اتخاذ سیاستهای احساساتی در برابر اعتدالگرایی سیاسی به شمار میآید، منتقدان را مورد نوازش قرار داده است.
در کنار حسن روحانی، زنگنه وزیر نفت نیز با سردادن ادعاهای عمدتا واهی درباره گذشته سعی کرد فرافکنی و البته توهینهای بسیار زشتی را علیه منتقدان رسانهای دولت طی یک برنامه تلویزیونی ترتیب دهد.
از سوی دیگر خبرگزاری رسمی و دولتی برنا که رسانه دولت تلقی شده و مواضع طرح شده در آن معادل مواضع رسمی قوه مجریه کشور است، منتقدان به رفتار اخیر و اظهارنظرهای رئیسجمهور را «حامیان گفتمان خس و خاشاک» معرفی کرده و دست به تخطئه بسیار شنیعی زده است. این خبرگزاری به یک مورد هم بسنده نکرده و در مطلب دیگری نیز این افراد را به نقل از منابع خبریاش« بیکار» توصیف میکند، صفتی که پیش از این خود آقای روحانی نیز برای برخورد با منتقدانش استفاده کرده بود.
همواره تهمت و توهین، برآمده از تعصب، رویکردهای احساسی و نمایانگر کم تحملی و حس نفرت از منتقدان به شمار میآید، ضمن اینکه عدم اعتماد به نفس اعضای دولت نیز بهنوعی با ترسیم این خطمشی نمایان میشود، دولتی که در آغاز مسیر مدعی ارتباط بسیار خوب و بهینه با اصحاب رسانه بود هماکنون عضو کابینهاش در تلویزیون با توهین علیه اصحاب رسانه، چهرهای دیگر از خود را به عرصه میکشاند. نباید فراموش کرد که تا هماکنون مهمترین عاملی که دستگاه اجرایی را به چنین فرافکنیهایی وادار کرده است عدم موفقیت در عرصههای گوناگون بهدلیل بیبرنامگی، اداره دستگاهها بهصورت شرکت سهامی و همچنین عدم اعتنا به نقطهنظرات منتقدان و صاحبنظران بوده است. حالا باید به این فکر کرد دوستان چگونه میتوانند هجمه وسیع علیه محمود احمدینژاد درباره برخی عبارتهای نه چندان شایسته در محافل عمومی را پاسخ داده و توضیح دهند چگونه و بسیار پرشتابتر از دولت قبل به بمباران منتقدانشان آن هم با چنین مقیاسی و در یک بازه زمانی بسیار کوتاه پرداختهاند. با ادامه یافتن این وضعیت بیم ایجاد یک دیکتاتوری و خودبسندگی نگرشی و سیاسی در دولت بسیار برجسته نقش گرفته است، وضعیتی که قطعا به مثابه پاشنه آشیل برای دولت یکساله روحانی تلقی میشود. مردم انتظار دارند دولت حسن روحانی که از ابتدای آغاز بهکار خود چهرهای مرکب از شخصیتهای اهل تعامل، گفتوگو و مبادی آداب سیاسی و دیپلماتیک را به تصویر کشیده است، هماکنون نیز صبورانه به طرح و پذیرش علل ناکامیها و سرخوردگیهای سیاسیاش بپردازد...چرا که مسائل کشور با خودزنی و داد زدن بر سر مردم و نویسندگان و تحلیلگران حل نمیشود، بلکه راهحل مسائل کشور رویآوردن به تجدیدنظرطلبی در رویههای پوسیده در اقتصاد لیبرالیستی، رویههای غیرانقلابی و سازشکارانه در سیاست خارجی، حفظ مواضع اصلی و عزت و مصلحت و حکمت در مناسبات بینالمللی و اتکا به ظرفیتها و داراییهای درونی ملت ایران است. طبیعتا وقتی تمام برنامههای یک دولت براساس جدولی از محاسبات رویاپردازانه و غلط درباره پیشرفت مذاکرات هستهای تنظیم میشود، باید هم شاهد فریادزدن این احساس شدید سرخوردگی سیاسی و در واقع افسردگی و ناامیدی از کنترل فضای سیاسی طی 3 سال باقیمانده بود اما درمان این وضعیت پناه بردن به روشهای غیرمحترمانه و توام با توهین و تحقیر دیگران نیست. به هرحال پیش از این نیز رئیسجمهور منتقدانش را «بیشناسنامه»، «کمسواد» و «شکاک» و... خوانده بود که این رویکرد حقیقتا در شأن یک مقام عالی در کشوری با عنوان جمهوری اسلامی ایران نیست.