تدبیر24: استیضاح فرجی دانا با واکنش های مختلف و متعددی از سوی نحله ها و طیف های مختلف سیاسی روبرو شده و از افشاگری مخالفین استیضاح تا پافشاری تمام عیار موافقین آن را در بر داشته است.
به گزارش خبرنگار سیاسی تدبیر24 موافقین استیضاح، اعتراض خود را بر سه محور نزول علمی دانشگاه ها، بازگشت دانشجویان ستاره دار و بکارگیری عناصر فتنه متمرکز کرده و مدعی هم هستند که این اعتراض آنان و طرح استیضاح شان به هیچ روی سیاسی نیست!!. طرفه آنکه اگر موضوع دانشجویان ستاره دار و فتنه سیاسی نیست فی الواقع چه چیزی سیاسی است؟؟ و مگر می شود از مقدمه سیاسی، موخره غیر سیاسی استنتاج کرد؟!
نکته آنکه دو روز مانده به استیضاح وزیر علوم اتفاقی در صحن علنی رخ داده که هر گونه شائبه پیرامون عدم سیاسی کاری را مرتفع کرده و از طرف دیگر بیانگر ذات و ماهیت رویکرد تندروها در برابر دولت روحانی بود و این نکته را به عیان روشن می ساخت.
برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی در صحن علنی و در برابر نمایندگان ملت علیه رئیس جمهوری مستقر و مورد تایید اکثریت ملت شبنامه انتشار یافته و دست به دست می شد.
شبنامه ای که رئیس جمهور را در مقام یک متخلف قرار داده و اعتبار مدرک علمی وی را زیر سئوال می برد. فارغ از اینکه پاسخ رئیس جمهوری و دولت به انتشار این شبنامه چه بوده و دلایل عدم صحت و اعتبار این اتهام زنی چیست. نفس این اقدام و اتهام زنی آنهم به دومین شخصیت نظام و منتخب اکثریت ملت جای سئوال فراوان دارد.
چگونه عده ای به خود اجازه می دهند بدون هیچ تامل و تفکری آنهم در خانه ملت و در برابر انظار دیگر نمایندگان به منتخب ملت تهمت زده و وی را متقلب عنوان کنند؟! مگر صحن علنی پارلمان با آن شان قانونگذاری می تواند محل قانون شکنی آشکار باشد و می توان به سادگی از کنار این تخلف بزرگ گذر کرد؟
اگر طراح اصلی این شبنامه اعتراض و ایرادی به مدرک تحصیلی رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران دارد چرا آن را در طول تمامی این سال ها عنوان نکرده و چرا درست در برهه ای که موضوع افشای تخلفات گسترده در اعطای بورسیه های غیر قانونی بحث روز محافل سیاسی و رسانه ای است چنین موضوعی آنهم بدین شکل سخیف طرح و ارائه می شود؟
این نکته بخوبی نشان می دهد که نه تنها اغراض و اهداف سیاسی برای منتقدین دولت و طراحان استیضاح در اولویت اصلی است بلکه آنان در مخالف خوانی و کارشکنی خود نیز هیچ حدود و ثغوری را لحاظ نکرده و قایل به هیچ اصول اخلاقی و سیاسی نیستند.
اگر رئیس جمهوری عنوان می کند که ترس شما برای ما اهمیتی نداشته و با جمله "به جهنم" آن را رد کرده و به اقلیت تخریب چی می تازد باید ریشه آن را در این رفتارها و کردارها جست و واکنش رئیس دولت را همسان و مطلوب برای مقابله با این اقدامات ایذایی ارزیابی کرد.
براستی کدام مسئله روز کشور و مشکلات عدیده آن ارتباطی با این نکته دارد که رئیس دولت از سال اول انقلاب تا سال 74 که مدرک دکترای خود را اخذ کرده چه حقوقی می گرفته است؟
یعنی در صورت اثبات این ادعا هم طرح و ارائه آن در این برهه جز بغض و کینه نمی تواند محلی از اعراب داشته باشد. البته برای آسوده خاطر ساختن این نماینده دلواپس باید به عرض رساند که هر چند در طول این سال ها ( از سال 57 الی 74)حسن روحانی با عنوان مرسوم دکتر خطاب می شده همانگونه که بسیاری دیگر نیز در ادبیات محاوره ای چنین عنوانی را در کنار نام افراد متخصص و تحصیلکرده بکار می برند، اما وی در کسوت نمایندگی مجلس از حقوق مشخص برخوردار بوده و از مزایای عنوان دکتری استفاده نمی کرده و اکنون نیز اگر عضو هیئت علمی است و حقوق دکترا می گیرد بواسطه مدرک دکترایی است که از یک دانشگاه معتبر جهانی آن را اخذ کرده و شبهه ها پیرامون مدرک وی که در همان برهه کاندیداتوری مطرح شد با تکذیب قاطعانه و ارائه اسناد معتبر از سوی دانشگاه کالدونین گلاسکو بلاموضوع شد.
اینکه ایشان همزمان با حضور در مناصب عالیه موفق به کسب مدرک دکترا شده اند نیز نکته شاق و عجیب و غریبی نیست چرا که نه در ایران ( که این موضوع عامیت بسیار دارد) و نه در بسیاری از کشورهای جهان این موضوعی غیر منتظره و روندی غیر عادی نیست. جالب آنکه بسیاری از همین دوستان و بزرگان این طیف به هنگام پیروزی انقلاب یا دیپلمه بوده و یا دارای مدرک کارشناسی بودند و پس از انقلاب که ساختارها دچار تغییر و تحول بسیار شد بر مسند امور قرار گرفته و توانستند در هنگامه جنگ و یا پس از آن مدارک تکمیلی را دریافت دارند. محسن رضایی، محمد باقر قالیباف، محمود احمدی نژاد، سعید جلیلی، علی لاریجانی و قاطبه مدیران عالیرتبه سیاسی بواسطه سن و سال خود و همزمانی مسئولیت ها پس از انقلاب مدارک خود را آنهم از دانشگاه های داخلی گرفته اند در حالیکه دکتر روحانی در ابتدای پیروزی انقلاب دارای اجتهاد حوزوی و نیز مدرک لیسانس از دانشگاه تهران بوده و مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را از یکی از دانشگاه های معتبر اخذ کرده است.
فارغ از این نکات آنچه که نمی توان براحتی از کنار آن گذشت نوع عملکرد و بد اخلاقی سیاسی و رویکرد مغرضانه ای است که در این برهه به منصه ظهور رسیده و این نکته را عیان می کند که منتقدین تندرو دولت تنها در صدد تخریب و بازی با افکار عمومی بوده و به هم افزایی و همفکری در راستای حل مشکلات مردم بها و اعتباری نمی دهند.