فضيلت هاي فراموش شده؟
دوست محققي ميگفت در منطقه جنوب شرقي آسيا قبيله بتپرستي است كه هر ساله در شب عيد افراد اين قبيله بت زيبايي را با احترام خاص به معبد ميآورند، عطر و گلاب ميزنند و در جايگاه مناسبي قرار ميدهند و از فرداي آن روز افراد قبيله با اهداي تاجگل و هدايا و نذورات به عبادت در اطراف اين بت ميپردازند. از كرامتهاي او نقل ميكنند و به او پناه ميبرند. در وصف بت شعر ميگويند و ترانه ميخوانند.
تدبیر24:اين وضعيت ادامه دارد تا شب آخر سال. در اين شب افراد همان قبيله با كمك ماموران
معبد و خادمان، اين بت مقدس و زيبا را از تخت پايين ميآورند و در كنار معبد قرار ميدهند.
افراد مختلف حتي بچههاي اطراف معبد به سر و صورت اين بت شي پرتاب ميكنند و به گردن
بيچاره طناب ميبندند و در خيابانها و كوچهها روي زمين ميكشانند، جالب اينكه كسي
سوال نميكند كه اين بت چه گناهي كرده است كه از بالاترين مقام به زير كشيده و با او
چنين رفتاري ميشود؟!حال و وضع ما بيشباهت به اهالي همان قبيله نيست. ما افراد محترم
سرزمين خودمان را كه در حال حاضر در مسند رياست نيستند به چه بلايي گرفتار ميكنيم.
فضيلتها و كرامت آنان را فراموش كرده و بسان همان بت نگونبخت با آنان رفتار ميكنيم.
اين قاعده مخصوص سياستمداران نيست بلكه با پهلوانان، دانشمندان و هنرمندان نيز همينگونه
رفتار ميكنيم. گرچه فضيلتها هيچگاه پشت ابر باقي نميماند و بالاخره روزي طلوع ميكند.
اگر از شما سوال كنند كه انقلاب اسلامي
يك انقلاب فرهنگي بوده است تا در آن احترام و ادب و قدرشناسي زنده شود اين چه رفتاري
است با بزرگان خود داريد؟ شما چه پاسخي خواهيد داد. مصاديق زيادي در ذهن دارم تا بهعنوان
شاهد بازگو كنم.اما ناچارم از آقاي دكتر جعفر توفيقي دفاع كنم. براي من سخت است كه
از ايشان دفاع كنم. او نه نياز به وزارت دارد و نه نياز به تعريف اينجانب. چرا كه بسياري
از اساتيد برجسته دانشگاهها و بسياري از تشكلهاي دانشجويي از ايشان حمايت كردهاند.
اما بهعنوان دوست قديمي ناچارم سابقه آقاي جعفر توفيقي يا به قول بچههاي دانشگاه
شيراز جعفر آقا را براي خوانندگان توضيح دهم. در دوران سخت مبارزه با شاه با جعفر آقا
در دانشكده مهندسي دانشگاه پهلوي (شيراز) آشنا شدم.
در حال روزه بود در روزهاي بلند تابستان. حدود 35 سال پيش مومن و معتقد بود
و در اكثر برنامههاي ديني و اعتصابات شركت داشت. بسيار با وقار و سنگين بود هميشه
در تظاهرات و برنامههاي مذهبي دانشگاه و شهر شيراز مشاركت فعال داشت تا اينكه انقلاب
پيروز شد. از نخستين كساني بود كه داوطلبانه براي بازسازي و تاسيس نهادهاي انقلابي
فعاليت ميكرد. از اعضاي اصلي انجمن اسلامي بود – (ستاد دانشجويان مسلمان) - در اكثر
برنامهها فعال بود. براي تبيين قانون اساسي و راي به نظام جمهوري اسلامي تلاش كرده
و در قضيه انقلاب فرهنگي فعالانه شركت كرد. تازه صفبندي بين مجاهدين (منافقين) و پيروان
خط امام شروع شده بود و آنها از دانشجويان يارگيري ميكردند. آقاي جعفر توفيقي همواره
در بين خط اماميها يك چهره شاخص و مطرح بود. در تاسيس جهاد دانشگاهي و جهاد سازندگي
در شيراز به عنوان يك تحصيلكرده و نيروي جهادي مطرح بود. در تحصيل هم همواره توفيق
داشت تا اينكه بهعنوان عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس كه حاصل فكر و دانش همين
نيروها بود برگزيده شد و از آن تاريخ همواره در وزارت علوم نقش معاونت يا مشاوره داشته
است كه سرانجام بهعنوان وزير از مجلس شوراي اسلامي راي اعتماد گرفت. حقيقتا در دوره
وزارت ايشان بيشترين خدمات به دانشگاهها از جهت علمي و فرهنگي انجام شد. پس از دوره
وزارت همواره پناهگاه دانشجويان و اساتيد به حساب ميآمد. تا اينكه حوادث 88 پيش آمد.
در اين حوادث نقش افرادي نظير دكتر توفيقي كه روزگاري وزير علوم نظام بودند، چيست؟
طبيعتا بسياري از آسيبديدگان و دانشجويان ستارهدار و اساتيدي كه تعليق ميشوند
به ايشان مراجعه ميكنند و ايشان هم برحسب وظيفه از طريق قانوني مطالبات آنها را از
طريق نهادهاي امنيتي پيگيري ميكند. اين از قوتهاي نظام است كه افراد معتمد و برجستهيي
دارد كه مردم در حوادث به آنها مراجعه ميكنند. نقش علماي دين و مراجع و بزرگان عالم
سياست نيز همين است. امثال آقاي دكتر توفيقي كه سالها براي استقرار نظام جمهوري اسلامي
زحمت كشيده و خون دل خوردهاند وقتي با نقيصهيي نظير كهريزك و دانشجويان ستارهدار
برخورد ميكنند نميتوانند بيتفاوت باشند. بهعنوان بخشي از انقلاب از طرق قانوني
موضوع را پيگيري ميكنند، اعتراض ميكنند و افراد آسيب
ديده بهعنوان يك ملجاء و پناه به
آنها نگاه ميكنند. حرف آخر اينكه جرايم سياسي و غيرسياسي تعريف شده است و نهادهاي
مربوطه درباره افراد نظر ميدهند. مگر افرادي كه سالهاست در زندان هستند و محاكمه
و زنداني شدهاند، مورد اعتراض كسي واقع شده است؟ نهايتا درخواست دلسوزان نظام اين
است كه با عفو و اغماض، اسباب آزادي آنها فراهم شود. نميشود سابقه 40 سال مجاهدت،
ايثار، خدمت فردي را با عناوين مبهم و سليقهيي زير سوال برد.
با اين اوصاف، شايسته است فضايي ايجاد
كنيم تا دانشگاهها بتوانند از وجود مديري فرهيخته و پاكدامن، مومن و انقلابي بهره
ببرند و به درخواست خيل عظيمي از جامعه دانشگاهي پاسخ مثبت دهيم. چگونه ميتوانيم يك
عمر راستي و درستي همراه باتعهد را با عناوين مبهم و مجعول پايمال كنيم، سزاوار نيست
اينگونه سرمايههاي كشور و انقلاب را از بين ببريم .
* محمدرضا حشمتي