تدبیر24: حالا پس از گذشت چند ماه از آن حادثه همچنان زوایای این ماجرا پنهان مانده و پلیس استرالیا هنوز جزییاتی از این حادثه منتشر نکرده است. عامل جنایت سال ٨٣ به اتهام شرارت پشت میلههای زندان را تجربه کرده بود.
ماجرای این زوج ایرانی برمیگردد به سالها پیش و آشنایی آنها در فضای مجازی. اما اینرا که این دو نفر چطور با یکدیگر ازدواج کردند و پس از چند سال زندگی با وجود داشتن یک فرزند ٦ساله جدا شدند عادل برادر نبیل میگوید.
عادل در ایران زندگی میکند و حالا تنها غصهاش این است که قاتل برادرش هرچه سریعتر مجازات شود.
او میگوید: برادرم نبیل ١٠سال پیش از ایران خارج شد و به استرالیا رفت. مدتی از اقامتش در استرالیا نگذشته بود که با من تماس گرفت و گفت در اینجا از طریق اینترنت با دختر جوانی به نام ندا آشنا شده است و قصد دارد با او ازدواج کند. پس از اصرار آنها قبول کردم به خانه پدرش در کرج بروم و او را برای نبیل خواستگاری کنم. شنیده بودم آنها مسلمان نیستند و من با این موضوع مخالف بودم حتی پدر ندا هم با این ازدواج مخالف بود. اما سرانجام با هم ازدواج کردند.
او در ادامه میگوید: وقتی دوسال از زندگی نبیل و ندا گذشت و آتش عشقشان سرد شد اختلافها بالا گرفت هرچند وقتی محمدطاها بزرگ شد فکر کردیم آنها دوباره با هم خوب میشوند اما این اتفاق نیفتاد.
وقتی از برادرم خواستم از ندا جدا شود گفت من از خانواده و اقوام ندا میترسم. پسرعموهای ندا از افراد شرور استرالیا هستند و مدام تهدید میکنند که اگر ندا را طلاق بدهم من را خواهند کشت. اما نمیدانم چه شد که سال ٢٠١٠ ندا خودش به برادرم درخواست طلاق داد و او هم بلافاصله قبول کرد.
او در ادامه میگوید: همه چیز خوب بود و برادرم که کار و کاسبیاش رونق گرفته بود، توانست در استرالیا خود را بیمه عمر کند از اینجا بود که کارشکنیهای ندا شروع شد و پای کاظم به میان کشیده شد. چند سال پس از جدایی ندا دوباره به دادگاه رفت و برای حضانت محمدطاها شکایت کرد. برادرم دوست نداشت پسرش پیش مادری بزرگ شود که مهربان نبود. چندین جلسه دادگاه برگزار شد و درنهایت طبق گفتههای برادرم دادگاه حق حضانت محمدطاها را به او داده بود در همین زمان بود که خبر رسید ندا کاظم را به استرالیا برده است. ما کاظم را میشناختیم. او یکی از همروستاییهای ما بود. فرد شروری که در منطقه بیسیم تهران آدم کشته بود و در پروندهاش چندین فقره سرقت و زورگیری داشت.
عادل میگوید: باورمان نمیشد که کاظم در استرالیا باشد. وقتی نبیل با من تماس گرفت و گفت کاظم با او قرار ملاقات گذاشته است به او گفتم هیچوقت تن به این کار ندهد. بارها به او گفتم که کاظم آدم قابل اعتمادی نیست و خطرناک است. برادرم هم این را میدانست اما نمیدانم چه شد آن روز شوم سرقرار حاضر شد.
روز دوشنبه هفتم ژوئيه بود که شهروندان شهر سیدنی که در طبقه چهارم مرکز خرید وستفیلد حضور داشتند با صحنهای دلخراش و هولناک روبهرو شدند. ماجرای این حادثه وحشتناک این بود که دو مرد جوان با یکدیگر درگیری لفظی پیدا کرده بودند که بعد از شدت گرفتن درگیری بین آنها ناگهان یکی از دو مرد قمه بزرگی را که در زیر لباسش پنهان کرده بود بیرون آورد و چند ضربه به طرف مقابل وارد کرد.
مرد جوان با بدنی غرق در خون روی زمین افتاد و قاتل در ميان فريادهای مردمی که شاهد ماجرا بودند به آرامی چاقو را در سينه مرد رها کرد. قاتل پس از قتل با خیالی راحت پیراهن خود را درآورد، سیگاری روشن کرد و سپس شروع به حرف زدن با تلفنهمراهش کرد.
شاهدان که با دیدن این صحنه تکاندهنده حسابی شوکه شده بودند با چشمانی حیرتزده از دور به صحنه قتل نگاه میکردند. این درحالی بود که هیچیک از شاهدان ماجرا حاضر نبودند به کمک قربانی این درگیری بروند.
٢٠ دقیقه طول کشید تا ماموران پلیس از راه رسیدند و وارد مرکز خرید شدند. قاتل که مردی حدودا ٤٠ساله بود تحت محاصره قرار گرفت. ماموران از او خواستند روی زمین دراز بکشد اما مرد جوان خیلی خونسردانه به ماموران نگاه میکرد.
در همین لحظه بود که یکی از ماموران با ضربه شوکر وی را نقش زمین کرد. پس از دستگیری قاتل امدادگران اورژانس در محل حادثه حضور پیدا کردند و عملیات نجات مرد مصدوم کلید خورد اما کار از کار گذشته بود و مرد جوان به علت شدت خونریزی جانش را از دست داده بود.
قاتل به اداره پلیس منتقل شد. در بازجویی از وی معلوم شد وی کاظم نام دارد و در استرالیا پناهنده است. او ٣سال پیش به صورت قاچاق و از طریق قایق وارد استرالیا شد.
مقتول هم نبیل ملکیزاده است که ١٥سال پیش از ایران خارج شده و پس از اجازه اقامت در استرالیا زندگی مشترکش را با یک زن ایرانی به نام ندا اسماعیلی آغاز کرده است. کاظم در جلسات بازجویی سکوت اختیار کرده بود اما تجسس ماموران پلیس در زندگی سرنخ تازهای به دست آنها داد.
بررسی سوابق کاظم در ٣سال گذشته با ندا همسر قبلی نبیل در ارتباط بوده و با یکدیگر زندگی میکردهاند پس به احتمال زیاد رابطه عشقی درمیان بوده است.
کاظم روز سهشنبه یک روز پس از جنایت در دادگاه حاضر شد. اسماعیلی همراه با جرجيا نعمت، وکيل کاظم نیز در دادگاه حضور یافتند.
جرجیا وکیلمدافع کاظم پس از اتمام جلسه به خبرنگاران حاضر در پشت درهای دادگاه گفت: آزادی به قید ضمانت فعلا در مورد کاظم قابل اجرا نیست اما در آیندهای نزدیک برای این مورد اقدام خواهم کرد. دادگاه درخواست صوری ضمانت برای آزادی مشروط موکل او را رد کرده است اما کاظم ممکن است در جريان دادگاه در مقابل اتهام قتل دفاعياتی داشته باشد.
گفته میشود که کاظم ٢٤ جولای نیز در جلسه دادگاه حاضر خواهد شد و شاید در جلسه بعدی جزییات بیشتری از انگیزه او برای ارتکاب این جنایت فاش شود.
در سال ٨٣ با مطرح شدن چندین شکایت از سوی مردم در پلیس آگاهی مبنی بر اینکه فردی شرور و سابقهدار به نام کاظم (معروف به شوشی) با شرارت دست به اخاذی و سرقت کیف مردم میزند، موضوع به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی برای پیگیری و تحقیق به گروه ضربت پلیس آگاهی ارجاع شد.
یک تیم ویژه از ماموران با سرنخهایی که از متهم به دست آوردند، او را در یک بوستان در منطقه بیسیم محاصره کردند. متهم با مشاهده ماموران فرار کرد اما دقایقی بعد وقتی که متوجه شد، با ادامه فرار هدف اصابت گلوله قرار خواهد گرفت، خود را تسلیم کرد.
متهم پس از انتقال به پلیس آگاهی درحالیکه به شدت میگریست، گفت: مدتهاست که اموال مردم را سرقت میکنم و تاکنون در چندین مرحله با ضرب و جرح مردم اموال آنان را دزدیدهام. با ثبت اعترافات متهم، پرونده برای صدور دستور قضایی به شعبه هفتم بازپرسی دادسرای جنایی ارسال شد.
منبع:روزنامه شهروند