شاید به نظر برسد که هر بطری شیر حدوداً دو هزار تومانی رقم چندانی نیست اما اگر آن را ضرب در تعداد روزهای ماه و تعداد اعضای خانواده کنیم، رقم قابل توجهی - با توجه به جمعیت خانواده - در بودجه ماهانه می شود.
تدبیر24: دور نیست زمانی که "شیر" به عنوان یک ماده غذایی ارزشمند و ارزان قیمت در سبد غذایی همه خانواده های ایرانی جای داشت. فقیر و غنی می توانستند شیر بخورند. شاید فرق عمده در این بود که ثروتمندان می توانستند شیر پرچرب گاومیش و سر شیر و خامه بخرند و دیگران به شیر گاو یا گوسفند بسنده می کردند.
اینک اما شیر از سبد غذایی روزانه فقرا حذف شده ، طبقه متوسط کمتر شیر می خورند و دیگرانی هم که هنوز توان خرید مداوم شیر دارند، معلوم نیست که چه کیفیتی دریافت می کنند و آیا شیر مفید قدیم را می نوشند یا مایع سفید آلوده به روغن پالم؟!
گذشته از بحث کیفیت شیر، آنچه در سال های اخیر و مشخصاً بعد از اجرای طرح هدفمندی باعث شد مصرف شیر در کشور به شدت کاهش یابد و به نصف نزدیک شود ، "افزایش دائمی قیمت" آن بوده است.
شاید به نظر برسد که هر بطری شیر حدوداً دو هزار تومانی رقم چندانی نیست اما اگر آن را ضرب در تعداد روزهای ماه و تعداد اعضای خانواده کنیم، رقم قابل توجهی - با توجه به جمعیت خانواده - در بودجه ماهانه می شود.
اگر هر فرد طبق حداقل استاندارد روزانه تنها یک بطری شیر بخورد، هزینه ماهانه برای یک خانواده 5 نفری، بالغ بر 300 هزار تومان می شود که تأمین آن - با توجه به هزینه های دیگر - از عهده همه خانواده ها بر نمی آید.
فاجعه این جاست که دولت ها به شیر صرفاً از منظر اقتصادی نگریسته اند و آن را در ردیف کالاهایی مانند قند و شکر ، مایع ظرفشویی ، خودرو، پارچه و ... تلقی کرده اند حال آن که شیر یکی از استراتژیک ترین کالاها در همه جوامع بشری به شمار می رود و "سلامت و پیشرفت" هر جامعه ای به طور مستقیم و به طرز شگفت انگیزی به مصرف شیر بستگی دارد.
در این نوشتار وارد مقولات تخصصی پزشکی - که خارج از صلاحیت علمی نویسنده است- نمی شویم ، فقط اجمالاً می توانیم هشدار دهیم که کاهش معنی دار مصرف شیر در جامعه، می تواند آرام آرام توان ذهنی و متوسط هوش افراد را کاهش دهد و به ویژه نسل جدید را با محدودیت های جدی فکری و مغزی درگیر کند. بدیهی است که وقتی مغزها ، به دلیل عدم یا کاهش مصرف شیر، کارکرد کند تری داشته باشند، روند رشد کشور نیز به طرز محسوسی کند خواهد شد و این ، یک تعارف نیست.
گذشته از این، با کاهش مصرف شیر ، باید منتظر شیوع وحشتناک انواع بیماری ها به ویژه پوکی استخوان و مرگ های زودرس بود. بنابراین گذشته از ابعاد انسانی و اجتماعی مسأله، از منظر اقتصادی نیز گرانی شیر هر چند امروز می تواند به نفع دولت باشد (به واسطه عدم پرداخت یارانه) ولی در دراز مدت و حتی میان مدت، چندین برابر پول ذخیره شده امروز، باید صرف هزینه های درمان بیماری های ناشی از غیبت شیر شود و بماند که بسیاری از تبعات آن ، هرگز جبران نخواهد شد.
امروزه در اهمیت مصرف شیر در جوامع، ژاپن را مثال می زنند که با افزایش میزان مصرف شیر در آن طی دهه های اخیر، متوسط قد مردم این کشور نسبت به گذشتگان شان افزایش داشته است. اگر وضعیت مصرف شیر در ایران همین گونه ادامه یابد و مدام کاهش یابد و از یک چهارم متوسط مصرف جهانی هم کمتر شود، دیر نخواهد شد که در اهمیت شیر، به جای ژاپن، ما را مثال بزنند و این بار نه به عنوان "الگو" که به عنوان "عبرت" بگویند: به ایران بنگرید که افت مصرف شیر در این کشور چه بر سر مردم و کشورشان آورد؟!
دادن یارانه در هر چه ، هزینه باشد، در شیر سرمایه گذاری است و از دولت انتظار می رود، نگاه صرفاً اقتصادی به شیر را کنار بگذارد و از منظر اجتماعی ، سلامت و توسعه بدان بنگرد. این هم به منفعت دولت و حکومت است، هم به سود تولید کنندگان و هم به نفع مردم. "تدبیر و امید" هم چنین حکم می کنند.