تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۳۵۳۸۳
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۰

انتقام خواهرشوهر حسود!

هديه‌هايي كه برادرم براي او مي‌خريد و لباس‌هايي را كه او مي‌پوشيد، نمي‌توانستم تحمل كنم. آرام آرام اين حسادت‌ها به كينه و اختلاف تبديل شد تا اينكه تصميم گرفتم با انتشار عكس‌هايي كه از او و نادر داشتم زهرچشمي از لادن بگيرم...
تدبیر24: دختر جواني كه به اتهام انتشار عكس‌هاي خصوصي همسر برادرش در شبكه‌هاي اجتماعي به پليس فتا احضار شده بود، گفت: به خاطر محبت‌هاي برادرم به او حسادت مي‌كردم و به همين دليل تصميم گرفتم عكس‌هاي خصوصي او را در شبكه‌هاي مجازي منتشر كنم.

دختر جوان در بازجويي‌ها گفت: «دانشجوي مقطع كارداني بودم كه با لادن دوست شدم. او دختر شوخ‌طبعي بود. رفتار و حركات لادن خيلي دوست‌داشتني بود و به همين خاطر هم خيلي زود دوستي من و او آنقدر صميمانه شد كه حتي رازهاي زندگي شخصي‌مان را با يكديگر در ميان مي‌گذاشتيم. آن روزها لادن با يكي از همكلاسي‌هايمان آشنا شده بود و قصد داشتند با يكديگر ازدواج كنند. او مرا هم به نادر معرفي كرده بود؛ تا اينكه يك روز صبح، سه‌نفري به كوه‌هاي اطراف مشهد رفتيم؛ آن روز، من با گوشي تلفن همراهم تعدادي عكس خصوصي از آنها گرفتم تا يادگاري براي بعدها داشته باشم.

دوستي من و لادن، نه تنها به رفت و آمدها و مهماني‌هاي خانوادگي كشيده شده بود بلكه حتي يك روز را هم نمي‌توانستيم بدون يكديگر سپري كنيم. در يكي از همين مهماني‌ها، برادرم با ديدن لادن و شوخي‌هاي با مزه‌اش عاشق او شد و از من خواست تا لادن را براي او خواستگاري كنم.

از انتخاب برادرم تعجب كرده بودم، اما از سوي ديگر هم دلم مي‌خواست لادن براي هميشه كنارم باشد؛ وقتي موضوع را با او در ميان گذاشتم گفت «مي‌داني كه من قصد دارم با نادر ازدواج كنم»، اما من آنقدر اصرار كردم و از روزهاي خوش آينده گفتم كه بالاخره راضي به ازدواج با برادرم شد، اما هنوز مدت زيادي از ازدواج آنها نگذشته بود كه حسادت‌هاي زنانه‌ام آغاز شد.

هديه‌هايي كه برادرم براي او مي‌خريد و لباس‌هايي را كه او مي‌پوشيد، نمي‌توانستم تحمل كنم. آرام آرام اين حسادت‌ها به كينه و اختلاف تبديل شد تا اينكه تصميم گرفتم با انتشار عكس‌هايي كه از او و نادر داشتم زهرچشمي از لادن بگيرم؛ اما برادرم با ديدن آن عكس‌ها در شبكه‌هاي اجتماعي به سراغ نادر رفت. او كه احتمال مي‌داد نادر براي انتقام از او، اين كار را كرده باشد او را با ضربه چاقو مجروح كرد و برادرم به خاطر ايراد ضرب و جرح و قدرت نمايي با چاقو روانه زندان شد.

در ادامه رسيدگي به پرونده هم ماموران پليس فتا با رديابي‌هاي اينترنتي متوجه شدند كه من عكس‌ها را در شبكه اجتماعي منتشر كرده‌ام. من با يك اشتباه احمقانه نه تنها زندگي برادرم و لادن را متلاشي كردم بلكه بايد از اين به بعد برادرم را پشت ميله‌هاي زندان ملاقات كنم. از سوي ديگر هم نمي‌دانم تكليف من به خاطر انتشار عكس‌هاي خصوصي در فضاي مجازي چه خواهد شد و چه مجازاتي در انتظارم است.»
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: