پس گفتوگوهاي هستهاي نبايد تحت تاثير دعوت يا عدم دعوت از ايران به ائتلافي قرار گیرد كه از آن با نام مبارزه با داعش ياد ميشود . . .
تدبیر24: نيويورك فرصتي است براي يافتن يك راهحل؛ راهحلي كه 10سال است دوطرف نميتوانند بدان دست پيدا كنند. گفتوگوهاي هستهاي نيويورك از آن جهت مهم است كه در نهايت مسير پرونده هستهاي ايران را تعيين ميكند. دو طرف به خوبي ميدانند كه معيار رسيدن به يك «توافق خوب»، انعطاف در خواستههاست. آنچه سرنوشت پرونده هستهاي را مشخص ميكند زيادهخواهي و فشار طرفهاي درگير در ميز هستهاي نيست؛ غرب به خوبي ميداند كه اكنون مذاكرات و پرونده هستهاي ايران در شرايطي قرار دارد كه به آن «وقت اضافه طلايي» ميگويند.
بالطبع از دست دادن اين فرصت منافع ملي طرفين را به خطر مياندازد. پس از اين فرصت طلايي، مشخص نيست گفتوگوهاي ايران و 1+5 چه مسيري را طي كند و در نهايت پرونده هستهاي ره به كجا برد. آگاهان پيشبيني ميكنند گروههاي تندرو داخلي كه منافع خود را در تضاد با توافق هستهاي ميپندارند درجريان گفتوگوهاي هستهاي نيويورك فشار را بر مذاكرهكنندگان كشورمان افزايش دهند. اما به هر حال مذاكرات هستهاي و اصولا مذاكرات در قالب ديپلماسي، لباسي از جنس اميدواري بر تن دارد و نميتوان با خوشبيني يا بدبيني مطلق به مذاكرات نگريست چراكه ديپلماسي عرصه اميدواري و تلاش است. بنابراين كارشناسان اميدوارند مذاكرات نيويورك پرونده هستهاي كشورمان را به سمت عادي شدن رهنمون كند. در ايران وقايع ديپلماتیک با خوشبيني و بدبيني مطلق تفسير ميشود و فعالان سياسي با نگاهي جناحي و بيشتر از سر ناآگاهي به آن مينگرند بنابراين هر گونه توافقي را نميپذيرد و در جهت اثرگذاري بر رفتار مذاكرهكنندگان گام برميدارد.
هر چند جامعه ايراني يك سال پيش انتخاب خود را انجام داد و اكثر آراي خود را به صندوقي ريخت كه تعامل با دنيا و حل پرونده هستهاي ايران را خواستار بود. اما تندروها اين امر را نميبينند و نميپذيرند؛ گروههاي تندرو با وجود انتخابات سال گذشته راي خود را بالاتر از 10درصد ميپندارند و به راي و نظر اكثريت احترام كافي نميگذارند پس ناگفته پيداست كه در مقابل هر گونه مذاكره و امكان توافق، صفبندي ميكنند. البته مذاكرهكنندگان به خوبي به واقعيتهاي موجود در جهان آگاهي دارند، آنها ميدانند دليل مذاكرهشان برداشتن تحريمهاست و خواسته مردم از دولت تازه روي كار آمده چيزي غير از اين نيست. مذاكرهكنندگان به خوبي ميدانند كه قدرت و صلابت هر كشوري به اقتصاد پويا و توانمند آن است. اقتصاد كارآمد براي هر كشوري احترام ميآورد مانند تفاوتي كه امروز ميان كرهشمالي و کرهجنوبي ميبينيم. بنابراين عبور از سد تحريمها، راه ناگزير دولت يازدهم است.
مذاكرات ايران و 1+5 از جهات ديگري هم داراي اهميت است؛ نقش روسيه و وضعيت اين كشور بر روند مذاكرات سايه افكنده است. روسيه هميشه با كارت ايران در گفتوگوهاي هستهاي بازي كرده است و اكنون اين فرصت فراهم شده تا ايران با كارت روسيه بازي كند. اما بايد دانست روسيه كارت برندهاي براي ايران در دست ندارد. رنجيدگي ما طي سالهاي اخير از دولت كرملين آنقدر است كه ديگر نميتوانيم با تکیه به روسيه از گردنه مذاكرات عبور كنيم. نكته ديگري كه اين روزها سايه ديگري بر مذاكرات افكنده، تحولات عراق و كنفرانس پاريس است. برخي به اشتباه تصور ميكنند حضور نيافتن ايران در كنفرانس پاريس به معناي ناديده انگاشتن نقش ايران در منطقه است و اصرار دارند كه ايران بايد در كنفرانس حضور داشته باشد. بيش از هر چيز اين افراد بايد الفباي ديپلماسي امروز جهان را فرا گيرند. كنفرانس پاريس و ائتلاف با همين نام بر عليه داعش، ائتلافي از كشورهايی است كه در به وجود آمدن و پرورش يافتن داعش نقش داشتند و دارند.
ايران هيچگاه نقشي در پديد آمدن داعش نداشته است، پس چه لزومي دارد كه در اين مذاكرات حضور داشته باشد؟ آيا ايران اسلحه و مهمات داعش را مانند تركيه و عربستان تامين كرده كه اكنون نفوذي بر اين گروه داشته باشد؟ پاسخ همه اين سوالها منفي است. بنابراين حضور ايران هم در كنفرانس داعش و بحث پيرامون حضور کشورمان در اين كنفرانس بيشتر يك شوخي است تا واقعيت. كساني كه اين بحث را مطرح ميكنند بايد بدانند داعش محصول تندروري و سلاحهايي است كه از سوي دولتهاي خاورميانه وغربيها در اختيار این گروهک تروریستی قرار گرفته است. همگان ميدانند نقش ايران در عراق ثبات بخش بوده است. پس گفتوگوهاي هستهاي نبايد تحت تاثير دعوت يا عدم دعوت از ايران به ائتلافي قرار گیرد كه از آن با نام مبارزه با داعش ياد ميشود. اجلاس پاريس، تلاشي است براي خنثي كردن فعاليتهاي كساني كه داعش را پديد آوردند. اكنون سرنوشت پرونده هستهاي، به مذاكرات اخير پيوند خورده است، پس واجب است دولتمردان از بحثهاي حاشيهاي دوري كنند.