تدبیر24: میم شاداب - باورتان بشود یا نشود سرانجام آغلام هم به جرگه مدیران دولت پیوست و یقه را تا چانه بست و سماور و شیرش را به ممصادق سپرد.
آغاز به
کار آغلام خیلی سخت و جانکاه بود و روزی نبود که صدای آژیر آمبولانس در
مغزش در نیاید. گزارش پشت گزارش ... تخلف پشت تخلف ... هر روز خسته تر از
دیروز ... یک روز که از فرط کار خدمت به ملت همیشه در صحنه خسته شده بود به
منزل رفت تا استراحت کند که همان لحظه خواهر آغلام پیامکی زد که ما تا
دقایقی دیگر خدمت میرسیم برای عرض تبریک ...
آغلام کت و شلوار به تن جلوی تلویزیون دراز کشیده بود و مشغول تماشای مسابقات آسیایی اینچئون بود که خواهر و خواهزاده از راه رسیدند.
دیالوگ
خواهر
آغلام: خواهر قربونت بره غلام... پیر نشدیم دیدیم یکی تو خونواده ما مقام
عالیرتبه شد... اسپند و اسپند دونه بترکه چشم حسود به حق ...
آغلام: قربونت برم خواهر سایه عالی متعالی ...
خواهر
آغلام: غلام جان یه کم برس به خودت، تفریحات سالمو سفر . خونتو بزرگ تر کن.
بالخره ما این همه به گردن این دولت حق داریم. دیگه خودت که بهتر میدونی .
آغلام : البته ما هدفمان خدمته
سکوت طولانی
خواهر: یه پیشنهاد عالی دارم نه نیاریا داداش...
آغلام: بگو.
خواهر: میلاد
آغلام : میلاد؟
خواهر: آره دیگه. این دولت که میگه جوانگرایی. تو هم که جوان گرا. میلاد رو دستشو بند کن
نیم ساعت بعد
آغلام: قبول دارم خواهر. درست میگی. میلاد دست راست منه. حکم میلاد رو همین الان میزنم. نگران نباش
خواهر: قربونت برم. دیگه ما بریم.
آغلام : نه دیگه بزار حکم رو بزنم بعد برو...
...
متن حکم:
نظر به توانمندی ها و صلاحیت خواهر زاده عزیزم میلاد جان. میلاد جانم را به سمت رسیدگی به احوالات شخصیه خویش منصوب می نمایم.
آغلام سعبدی