تدبیر24: چنانچه قرار باشد نهادهای منتخب دموکراتیک در کشور ما فعالیت کنند و رفتار بر اساس قاطبه مردم ایران و مطالبات مردم ایران و قانونمندی و از همه مهمتر رفتن این نهادها به سمت پاسخگویی باشد، باید به طرفی رفت که جریانهای سیاسی موجود در کشور را در قالب احزاب شناسنامهدار تعریف کرد. چنانچه این تعریف صورت گیرد و چنانچه قانون فعلی به نوعی اصلاح شود که هم تاثیرگذاری احزاب را پس از انتخابات روشنتر و مشخصتر و قطعیتر کند و هم وجوه ایجابی این قانون بر وجوه سلبی آن غلبه داشته باشد و اجازه تاثیرپذیریها ازمجریان و متولیان مرتبط با احزاب حذف شود ما میتوانیم امیدوار باشیم که همان روندی که در کشورهای توسعهیافته در ارتباط با احزاب جاری است، در کشور ما هم اتفاق بیفتد. البته در این بین تلاش احزاب موجود در جهت این ایفای نقش قطعا میتواند در انتخابات تاثیرگذار باشد و این مشکلات قانونی و مشکلات احزاب مانع این تاثیرگذاری خواهد شد. حرکتی که اصلاحطلبان در سال 92 انجام دادند و همگرایی و اجماعی در این طیف شکل گرفت، به حدی بود که اعضا دیگر منتسب به این جریان سیاسی چنانچه بخواهند در فضای سیاسی کشور تاثیرگذار باشند، باید به نوعی تکلیف خودشان را با این گفتمان و رویکرد و مناسبتهای خود را با تاثیرگذارترین شخصیت جریان اصلاحطلبی یعنی آقای سیدمحمدخاتمی روشن و مشخص کنند. بهترین اجماع و در دسترسترین اجماع شکل گرفته، اجماعی است که در سال 1392 در انتخابات ریاستجمهوری به وجود آمد و توانست موجب یک تغییر جدی در فضای سیاسی کشور و در نوع مدیریت موجود در کشور شود. همه کسانی که به نوعی خودشان را منتسب به این جریان سیاسی میدانند به این دو ملاحظه توجه داشته باشند که پاشنهآشیل اصلاحطلبان همواره برای حضور در قدرت تفرقه، چنددستگی و وجود رفتارهای تفرقهانگیز و اختلافافکن خواهد بود. فکر میکنم با توجه به موفقیتی که اصلاحطلبان در انتخابات گذشته داشتند، در انتخابات آینده هم این ائتلاف شکل فراگیر و منسجمی به خود خواهد گرفت، چون اساسا این گفتمان در جامعه ما شکل گرفته و توفیق این گفتمان در انتخابات 92 نشان داده است که وجود چنددستگی و تفرقه تاثیر خود را بر فضای جامعه خواهد گذاشت. همه شخصیتهایی که به نوعی خودشان را منتسب به جریان اصلاحطلبی میدانند به این مساله توجه دارند و چنانچه خارج از این چارچوب عمل کنند در این جریان سیاسی تعریف نخواهند شد و جایگاهی هم نخواهند داشت. با توجه به قانون موجود بهدلیل تاثیرپذیریهایی که دارد و هم بهدلیل عدم تعریف جایگاه احزاب در این قانون و ساختارهای نهادهای دموکراتیک در کشور، ما همچنان با چالش تاثیر احزاب در بزنگاههای انتخابات، مواجهایم. اما همین قانون با توجه به همه مشکلاتی که دارد راهگشاتر از قانونی است که وجود سلبی آن بخواهد بر وجوب ایجابی آن غلبه کند. نمونه مشخص آن هم پیشنویسی بود که توسط مجلس در دستور کار قرار گرفته بود و انتقاداتی هم به این پیشنویس بهدلیل نگاه آن به دامنه فعالیت احزاب وجود داشت. این تاثیرگذاری زمانی بیشتر خواهد شد که ما نگاهی به وضعیت کشورهایی که تجربه مشابه ما را دارند بیندازیم و راه موفق آن را در تاثیر احزاب در انتخابات و نگاه قانونگذاران به اصل تحزب داشته باشیم و از تجربه کشورهای دیگر در این زمینه استفاده کنیم. باید قانون احزاب به سمتی برود که احزاب بتوانند در انتخابات نقش اصلی و اساسی را ایفا بکنند.