«اینها منتقد نیستند و انتقاد نمیکنند. گروهی تندرو هستند که هجمه را راهی برای فرار از حاشیهنشینی خود انتخاب کردهاند.
تدبیر24: سعید شمس: «تندروها» واژهای است که از زمان دولت سیدمحمد خاتمی در ادبیات سیاسی به یادگار مانده است. این گروه که با وجود رفتارهای آنچنانی در دولتهای نهم و دهم، ترجیحشان حاشیهنشینی بود، با روی کارآمدن دولت اعتدالگرای روحانی «متن نشینی» را برگزیدهاند و با بهانههای مختلف، هجمه وارد کردن به دولت را به عنوان اصلِ اصولیِ خود پیگیری میکنند! بیتوجه به آنکه زمان رفع مشکلاتی است که بخشی از آن نتیجه عملکرد دولت مورد حمایت آنها بوده است و در چنین شرایطی لازم است تا همه فعالان فارغ از نگاه سیاسی در راستای رفع مشکلات و برنامهریزی برای آبادانی بیشتر کشور بکوشند نه اینکه هر روز بهانه جدیدی پیدا کنند و بر طبل مخالفت با برنامههای دولت بکوبند. برخی کارشناسان و فعالان سیاسی میانهرو معتقدند گروهی عادت دارند تا اصرار به تندروی داشته باشند و به همین دلیل همیشه به دنبال سوژهسازی هستند تا بهزعم خود دولت را نزد افکار عمومی زیر سوال ببرند. آن هم در شرایطی که لایههای مختلف جامعه به طور ملموسی شاهد بهبودی وضعیت در مباحث مختلف هستند و دقیقا به همین دلیل، نوعی اطمینان به آینده به جامعه تزریق شده است تا این سوال بهوجود آید كه «چرایی چنین مسالهای در چیست؟» احمد خرم با گفتن اینكه «اینها منتقد نیستند و انتقاد نمیکنند. گروهی تندرو هستند که هجمه را راهی برای فرار از حاشیهنشینی خود انتخاب کردهاند. مردم هوشمندی بالایی دارند و همچنین تحلیل صحیحی از شرایط دارند و دقیقا به همین دلیل است که در روز ۲۴ خرداد سال گذشته مردم به تخریب، بیانضباطی و سیاهنمایی «نه» گفته و مسئولیت اجرایی کشور را به عهده گروهی گذاشتند که ادعای اعتدال داشتند و در این مدت چند ماهه نشان دادند که ادعایشان توخالی نبود»، تاكید دارد كه با وجود كارشكنیها، رسیدن به رشد و تعالی در دسترس است. وزیر راه دولت خاتمی میگوید: دولت باید به این حاشیهسازیها و تخریبها عکسالعمل نشان ندهد و این تنها وظیفه دولت نیست که با این مسائل برخورد کند. ارگانهای مهم کشور باید با این مسائل برخورد کنند و فتیله تخریب را خاموش نگه دارند». در این راستا احمد خرم به گفتوگو با آرمان پرداخت که متن آن را در ادامه میخوانید:
تندروی طی سالهای اخیر در فضای سیاسی طیفی رسمیت یافته است که همگان میدانند رفتارهای اینچنین سبب برهم خوردن آرامش در جامعه میشود. چه باید کرد؟
رفتارهای اینچنینی ریشه در تاریخ دارد، بهگونهای كه از زمان استقرار مادها در ایران همیشه دو گروه با هدف و برنامه متفاوتی فعالیت میكردند. گروه اول آنهایی بودند كه همیشه سازندگی را اولویت میدانستند و دغدغهشان این بود که تعالی و پیشرفت را مد نظر قرار بدهند تا بتوانند در راستای خدمت به مردم تاثیرگذاری مثبتی از خود به نمایش بگذارند. در كنار این طیف، دستهای هم بودند كه همزمان تخریب و سیاه نمایی را در دستور کار قرار داده بودند تا با طیف رقیب مقابله کنند و دقیقا به همین دلیل است که فضای سیاسی هیچگاه نتوانسته است، آنطور که باید به رشد و تعالی برسد. اگر چنین رفتارهایی برای همیشه كنار گذاشته شود و همه در مسیر اعتدال و منطق، فقط و فقط در راستای اهداف عمومی تلاش كنند نیازی به شرح نیست كه همه امور ختم به خیر خواهد شد و همچنین رشد و پیشرفت به دست خواهد آمد.
سوءمدیریتهای برخی افراد در دولت قبل تا چه اندازه در رواج این آسیب موثر بودهاست؟
واقعیت موجود این است كه گروهی عادت به افراط دارند و هر زمان که منافع خود را در تهدید و گروهشان را حاشیهنشین ببینند، دست به اقداماتی اینچنینی میزنند تا بلکه رقیب را ضعیف بشمارند. البته آنها از هزینههایی که با کارهایشان به جامعه تحمیل میکنند، مطلع هستند و دقیقا به همین دلیل است که رفتارشان رفتاری قابل تامل بهشمار میرود. به قول شما این نوع برخورد با دولتی که یکسال است، روی کار آمده و مشکلات ریز و درشتی را پیش روی خود میبیند، تحت هیچ شرایطی توجیه نمیشود. جالب است كه همزمان با این كارهای زیر سوال خود ادعای دلسوزی و مردممداری دارند و از تلاش برای كاهش مشكلات سخن میگویند، آن هم در شرایطی كه هزینههای تحمیلیشان برای لایههای مختلف جامعه آشكار است و بهعنوان یكی از مسببین مشكلات موجود متهم هستند. باید این مساله بسیار مهم را در نظر گرفت كه توسعه و تعالی برای کشور ما، تحت هیچ شرایطی دشوار نیست و اگر تندروها اجازه بدهند، دولت روحانی میتواند در کاهش مشکلات موفق باشد. ایران به معنای واقعی کلمه غنی است. ما درحالی که یکدهم درصد جمعیت دنیا را داریم که یک درصد خاک زمین به ما تعلق دارد و همچنین ۷ درصد منابع طبیعی موجود در جهان هم از آنِ ایران است تا به معنای واقعی کلمه به این نتیجه برسیم که اگر قرار را بر عقلمداری و منطق بگذاریم، حتما میتوانیم بهعنوان یکی از کشورهای توسعهیافته خودنمایی کنیم و همچنین شرایطی به وجود بیاوریم تا اقشار مختلف مردم بتوانند در آرامش کامل و کمترین نگرانی زندگی مطلوبی را تجربه کنند. با شرح این شرایط باید گفت واقعا جای سوال است که چرا و به چه علت یک جریانی با نادیده گرفتن این مزیتها و انجام تحرکات آنچنانی، از سازندگی و رسیدن به وضعیت مطلوب ممانعت به عمل میآورند و چرا مصالح شخصی و جریانی را نسبت به منافع ملی در اولویت میبینند و اصلا به این مساله کمتوجهی نشان میدهند که با سیاست و موضعگیریهایشان چه آسیبی به جامعه و البته مردم وارد میکنند.
با چه راهكارهایی میتوان تاثیراتِ منفی منتقدین تندرو را به حداقلِ ممكن رساند؟
قبل از پاسخ دادن به این پرسش تاکید دارم، بگویم که اینها تنها منتقد نیستند و انتقاد نمیکنند بلكه با تندرویهایشان راهی برای فرار از حاشیهنشینی خود انتخاب کردهاند. مردم هوشمندی بالایی دارند و همچنین تحلیل صحیحی از شرایط دارند و دقیقا به همین دلیل است که در روز ۲۴ خرداد سال گذشته مردم به تخریب، بیانضباطی و سیاهنمایی «نه» گفته و مسئولیت اجرایی کشور را بهعهده گروهی گذاشتند که ادعای اعتدال داشتند و در این مدت چند ماهه نشان دادند که ادعایشان توخالی نبود و توانستند با اعتدال و تدبیر و البته با تکیه بر صداقت تا حدودی رضایت و اطمینان را به جامعه تزریق کنند. پس بار دیگر تاکید میکنم گروهی که همچنان به افراط و تندروی تاکید دارند باید بدانند و به این نتیجه برسند که رفتارشان باعث شده تا در جامعه بیاعتبار شوند و در بین مردم جایگاهی نداشتهباشند. آنها باید مطمئن باشند که از این پس محکوم به این خواهند شد که حاشیهنشینی را انتخاب کنند، چرا که با رویه فعلی محال است که دوباره بتوانند اعتماد صندوقهای رای را به خود جلب کنند. مردم مشکلات فعلی و همچنین شرایط دشواری را که با پوست و استخوان تجربه کردهاند محصول عملکرد این گروه میدانند و به همین دلیل در شرایط عادی، حتما به آنها پشت خواهند کرد تا بلکه مسئولیتهای مختلف و مهم به دست کسانی سپرده شود که صداقت را تحت هیچ شرایطی فراموش نمیکنند و همچنین تصمیمهایشان، تصمیمهایی براساس عقل و واقعبینی است.
البته جریان اصولگرایی خطای استراتژیكِ انتخاباتی را دلیل اصلی عدم توفیقشان در انتخابات ریاستجمهوری میدانند.
این خود نشان از یک نقطه ضعف است اما اینکه ادعا کنند در حمایت از دولتهای نهم و دهم اشتباه نکردند، ادعایی غیرقابل قبول است. بعد از شرایط دشواری که بر جامعه تحمیل شد، حتی تعدادی از اصولگرایان هم دیگر نتوانستند سکوت کنند و خود شروع به انتقاد کردند. در درجه بالاتر مردم با توجه به درک شرایط چنین نتیجه گرفتند که باید فضا را تغییر دهند و میدان را به افرادی بسپارند که کاردانی و صداقتشان را نشان داده و بار دیگر مشکلاتی برای آنها پدید نخواهند آورد. به همین دلیل در ۲۴ خرداد به کاندیدایی رای دادند که با شعار اعتدال وارد میدان شد. دولت هم در مدتی که بر سرکار آمده، نشان داده است که مدبر است و به همین دلیل مردم نسبت به آینده اطمینان بالایی دارند. البته بنده نمیگویم که مثلا در اقتصاد صددرصد انضباط برقرار شده است اما عملکرد درستی را داشته است. قبلا هم گفتهام که در هدفمندی در دولت دهم، سهم صنعت و کشاورزی اصلا دیده نشد و این دولت یازدهم بود که تصمیم گرفت بخش عظیمی را به صنعت، کشاورزی، بهداشت و درمان و موارد دیگر اختصاص بدهد. همچنین دولت گذشته سالانه ۱۰ الی ۱۵ هزار میلیارد تومان از بودجه عمرانی به اجرای هدفمندی یارانهها اختصاص داد، درحالی که قانون این اجازه را به این دولت نداده بود و مجلس هم به این نوع بیقانونی معترض شد. اما درحال حاضر شاهد این هستیم که طبق قانون این برنامهها اجرا میشود و مجلس اصولگرا هم از قانونگرایی قوه مجریه رضایت کامل دارد. البته گروهی در بهارستان هستند که از روزهای ابتدایی مقابله و برخورد با دولت را شروع کردند، جالب است بدانید که همین آقایان با وجود همه قانونگریزیهای دولتهای نهم و دهم فقط سکوت میکردند.
البته نقدهایی را هم در دولتهای قبل به احمدینژاد شاهد بودیم. مثلا یازده روز خانهنشینی یا وارد کردن اتهام قانونگریزی.
آن بحثها دعوای سیاسی بود و ربطی به منافع ملی نداشت. اگر واقعا در راستای عمل به منافع ملی بود، باید از دولتهای گذشته درخواست میکردند که با تصمیمهای آنچنانی برای فرهنگ و اجتماع و البته اقتصاد مشکلتراشی نکند. شاهد بودیم که چند وقت پیش نماینده شهررضا در سخنرانی گفتند که نفتی که فروخته شده است و پولی که به حساب دولتاش ریخته شده، ۱۰۰ میلیارد دلاراختلاف دارد و هیچکس پاسخگو نبود و نیست. به نظر شما این مسالهای است که بتوان به راحتی از کنارش گذشت؟ تاکید دارم که این گروه بخاطر عملکرد دولت یازدهم دچار وحشت شده است. به نظر شخص بنده، آنها به این جمعبندی رسیدهاند که این دولت به توفیقهای موثر در کشور رسیده است و در آینده به درجات بالاتر هم خواهدرسید. در سال ۹۱ بودجه عمرانی فقط ۱۱ هزار میلیارد بود و سال گذشته ۳۷ هزارمیلیارد تومان شد که این نشانهای آشکار از پیشرفت است.
سوال این است كه تكلیف دولتی كه مسئولیتهای مهمی را به دوش میكشد، با این گروه چیست؟ بیتفاوتی یا ....
دولت حتما باید مواظب این مسائل باشد که این عوامل باعث نشود تا از مسیر رسالت اصلیاش که ساماندهی امور اجرایی است، خارج شود. دولت باید به این تخریبها کمتوجهی کند و کار سازندگی و توسعه کشور را ادامه بدهد و حافظ منافع ملی کشور باشد. دولت نباید با این تخریبها درگیر بشود البته بنده اعتقاد دارم که مسئولان ذیربط باید به این حاشیهسازیها و تخریبها عکسالعمل نشان دهد و این تنها وظیفه دولت نیست که با این مسائل برخورد کند. ارگانهای مهم کشور باید با این مسائل برخورد کنند و فتیله تخریب را خاموش نگه دارند.
پس بیتوجهی واكنش بهتری است؟
بله. باید تاكید كرد كه دولتمردان با در نظر گرفتن اینکه از جانب مردم پاستورنشین شدهاند تا با کاهش دغدغههای موجود، رضایت عمومی را به بالاترین حد ممکن برسانند، توجه چندانی به رفتارهای خاص و آنچنانی آنها نداشته باشند تا بهجای اینکه انرژی خود را صرف پرداختن به هیاهوهای آنچنانی کنند، تلاششان بر پایه این مساله باشد که از همه پتانسیلهای موجود نهایت استفاده را ببرند تا بلکه از این طریق بتوانند با اجرایی کردن دقیق و اصولیِ برنامههای تعیین شده، آرامش و آسایش را به جامعه برگردانند. چراکه هیچ انتظاری از دولت مهمتر و بالاتر از این انتظار نیست که آنها «بالابردن رضایت عمومی» را اصلی اصولی برای خود بدانند و برای رسیدن به آن نهایت تلاششان را بهکار بگیرند.